تحلیلی کوتاه بر جنبش دانشجویی به بهانه ۱۶ آذر، روز دانشجو

جنبش دانشجویی جدیدی متولد خواهد شد؟

داستان دانشگاه در ایران به نحو غریبی با سیاست و به خصوص سیاست ورزی رادیکال گره خورده است. برای دهه‌ها دانشگاه خانه رادیکال‌ترین فعالان سیاسی بود. اوضاع اما به نظر تغییراتی کرده است...

کد خبر: ۱۱۵۸۱۰
۰۸:۲۴ - ۱۶ آذر ۱۴۰۰

دیدارنیوز – رسول شکوهی: هر چند که هنوز دانشگاه‌ها به حالت عادی بازنگشته اند و هنوز کرونا در میان ما حاضر است و آموزش مجازی به قوت خود باقی است، در ۱۶ آذر نمی‌توان درباره موضوع دیگری جز دانشجو صحبت کرد. دانشجو در تاریخ این کشور دوره‌های مختلفی را گذرانده و جنبش‌های دانشجویی که از دل دانشگاه پدید آمده هم به مانند دانشگاه و دانشجو تغییرات مختلفی را تجربه کرده اند.

برخی با استناد به این روز‌های دانشگاه و جنبش دانشجویی، از مرگ یا به اغماء رفتن جنبش دانشجویی سخن می‌گویند. برخی پا را فراتر می‌گذارند و از مرگ دانشگاه صحبت می‌کنند. گروهی دیگر این دوره رکود را به کرونا ربط می‌دهند و بر این باورند که هر زمانی که دانشگاه‌ها به حالت عادی باز گردند جنبش‌های دانشجویی نیز حیات خود را بازیابی کرده و فعالیت‌های خود را از سر می‌گیرند.

متنی که در ادامه می‌آید هم با همه این دیدگاه‌ها موافق است و هم موافق نیست و به دنبال طرح مساله‌ای است که می‌توان از آن تحت عنوان «اشکال جدید جنبش دانشجویی» یاد کرد. طرح این ادعا نیاز به مداقه و بررسی‌های کارشناسی و علمی بیشتری دارد، ولی می‌توان در حد یک متن ژورنالیستی به آن نگاه کرد و فتح بابی برای طرح بیشتر این بحث دانست.

جنبش دانشجویی از کجا به کجا رسید؟

وقتی از اشکال جدید جنبش دانشجویی سخن می‌گوییم باید در ابتدا مشخص کنیم که جنبش دانشجویی در گذشته چه ویژگی‌هایی داشته و اشکال جدید جنبش‌های دانشجویی چه تفاوتی با نسخه‌ای که در گذشته فعال بود دارد.

دانشجو و دانشگاه در قبل از انقلاب به صورت مشخص درگیر مسائل سیاسی و مبارزه با استعمار و استبداد بود و نامگذاری ۱۶ آذر به نام دانشجو هم از دل یک حادثه سیاسی که منجر به شهادت سه دانشجو شد بیرون آمده است. دانشجویان در بعد از انقلاب و به صورت مشخص در دهه ۶۰ در اکثر بخش‌های حیاتی کشور نقش بسزایی داشتند. از جایگاه‌های سیاسی و مدیریتی که توسط دانشجویان اشغال شده بود تا اشغال سفارت آمریکا. بخش زیادی از نخبگان سیاسی دهه‌های بعد در دانشگاه متولد شدند.

پر رنگ بودن سیاست و جریانات سیاسی در دهه ۷۰ هم ادامه داشت. بخش زیادی از بار جنبش اصلاحات را دانشجویان و جنبش‌های دانشجویی به دوش کشیدند. سرنوشت جنبش‌های اصلاح طلبانه و دانشجویی کمی با هم گره خورد و در نهایت به جایی رسید که در دهه‌های بعد وقتی جنبش اصلاحات دچار مرگ تدریجی شد، جنبش‌های دانشجویی (هم همراهان هم مخالفان) نیز این افول را تجربه کردند.

جریانات سیاسی در دهه ۷۰ که متوجه تاثیرگذاری دانشجویان شده بودند ارتباط خود را با آن‌ها بیشتر کردند و البته این ارتباطات مقدمه دخالت و ورود جریانات سیاسی در جریانات دانشجویی شد. ورودی که در دهه‌های بعدی نه تنها کمکی به جنبش دانشجویی نکرد بلکه به آن ضربه هم زد. دوران دهه ۷۰ به همان اندازه شور و هیجان دانشجویی داشت مقدمه‌ای برای بهم ریختگی جنبش دانشجویی هم بود و انشعابات تشکل‌ها و چند دستگی‌ها از این دوره آغاز شد.

دهه ۸۰ جنبش دانشجویی در شکل سیاسی آن که فضای غالب جنبش‌های دانشجویی بود به کلی رادیکال شد. دوران پایانی دولت اصلاحات از یک سو و سال‌های ابتدایی دولت احمدی نژاد از سویی دیگر و در نهایت اتفاقات سال ۸۸ این رادیکال شدن جنبش دانشجویی را به خوبی نشان می‌دهد. برخورد‌های امنیتی که در دوره‌های قبل شاید کمتر دیده می‌شد از این دوره به بعد کامل قابل رویت بود. تعطیلی و توقیف و بازداشت و تعلیق و محرومیت اگر در دوران گذشته محدود بود در این دوره از محدودیت خارج شد و بخش مهمی از فضای دانشگاه را گرفت. تا حدی که در مبارزات انتخاباتی سال ۹۲ شعار دانشگاه امن به جای دانشگاه امنیتی از زبان کاندیدایی که در نهایت به ریاست جمهوری رسید شنیده می‌شد.

دهه ۹۰ تا قبل از کرونا را شاید بتوان به دوره بازیابی‌های محدود از فشار‌های دهه‌های گذشته تلقی کرد. بازیابی که نتیجه‌ای نداشت و جنبش‌های دانشجویی دیگر به مانند گذشته نه شکل گرفتند نه فعالیت کردند و نه دیگر اثرگذار بودند. به دوران کرونا که رسیدیم تقریبا همه چیز تعطیل شد. دانشگاه‌ها بسته شد و دانشجویان هم دیگر را هم نمی‌دیدند دیگر چه رسد به اینکه بخواهند دور هم جمع شوند و کار خاصی کنند. اما تحولات در حال رخ دادن است. جنبش‌های جدیدی از اواسط دهه ۸۰ در جامعه شکل گرفت. جنبش‌هایی که شاید به مانند جنبش دانشجویی که می‌شناختیم نبودند و سازماندهی و تشکیلات نداشتند، ولی اثرگذاری آن‌ها از جنبش‌های دانشجویی بیشتر بود تا حدی که دانشجویان بیشتر به آن‌ها میل داشتند تا جنبش‌های دانشجویی و این مساله در دهه ۹۰ بیش از پیش خود را نشان می‌دهد. جنبش‌هایی که در ادامه اشکال جدید جنبش‌های دانشجویی را شکل داد.

چه بلایی بر سر جنبش دانشجویی آمد؟

قبل از اینکه به سراغ اشکال جدید جنبش‌های دانشجویی برویم باید ببینیم که چه شد که جنبش‌های دانشجویی به وضعیت امروز خود رسیدند. در قدم اول به صورت مختصر باید اشاره کرد که ضعف گفتمانی در اکثر ساختار‌های سیاسی اجتماعی ایران باعث شده که حتی جریانات فکری سیاسی اجتماعی هم افول کنند و این مساله به جنبش دانشجویی نیز سرایت پیدا کرده است.

در قدم بعدی باید به بی اعتبار شدن گروه‌های مرجع اشاره کرد. بسیاری از گروه‌های مرجع در ایران دیگر اعتبار دهه‌های گذشته را ندارند. دانشگاه و دانشجو نیز به مانند بسیاری از گروه‌های مرجع (روحانیون، اساتید دانشگاه، معلمان و ...) دیگر اعتبار سابق را ندارند و یکی از دلایل وضعیت امروز جنبش‌های دانشجویی را می‌توان در این نکته جستجو کرد.

این بی اعتبار شدن در قدم اول برای دانشگاه رخ داده و بعد از آن به دانشجو رسیده است. از زمانی که با پدیده کالایی شدن آموزش روبرو شدیم دانشگاه بی اعتبار شد و بعد از آن وقتی دانشگاه محلی برای توزیع رانت شد و اساتید رانتی و دانشجویان رانتی پا به میدان دانشگاه گذاشتند، دور از ذهن نبود که اعتباری برای این گروه مرجع باقی نماند.

سیطره جریانات سیاسی بر دانشگاه و به وجود آوردن تشکل‌های ساختگی دانشجویی و استفاده کردن از دانشجویان در دوران انتخابات و بعد از آن رها کردن دانشگاه و کاهش بودجه‌های دانشجویی و ... دیگر مسائلی است که باید در بی اعتبار کردن دانشگاه و جنبش‌های دانشجویی به آن اشاره کنیم. بالا رفتن هزینه کار سیاسی و تشکلی در دانشگاه و امنیتی شدن فضای دانشگاه در دوره‌هایی باعث شد که تمایل دانشجویان برای فعالیت در قالب جنبش‌های دانشجویی کم شود.

رفته رفته نخبگان سیاسی هم ارتباط خود را یا با دانشگاه و جنبش‌های دانشجویی قطع کردند یا ارتباط بیشتر جنبه ابزاری داشت و جنبش دانشجویی که در دوره‌هایی آغوش خود را برای جریانات سیاسی مختلف باز می‌کرد، دیگر آن‌ها را پس می‌زد. ترکیبی از همه این عوامل و عوامل دیگری که شاید از نگاه نگارنده دور مانده است باعث شد که به وضعیت امروز جنبش‌های دانشجویی برسیم.

جنبش دانشجویی جدیدی متولد خواهد شد؟

در تعریف کلاسیک، جنبش‌های اجتماعی را گروه‌های عمل هماهنگ و سازمان‌یافته که دارای ارزش‌های مشترک بوده و هدف‌شان ایجاد دگرگونی یا مقاومت در برابر دگرگونی در نهاد‌های اجتماعی یا در نظم اجتماعی است تعریف کرده‌اند. در اشکال جدید جنبش‌های دانشجویی که متاثر از دیگر جنبش‌های اجتماعی حال حاضر کشور هستند می‌توان از ویژگی‌های این تعریف استفاده کرد.

از اواسط دهه ۸۰ چند جنبش اجتماعی از دل شکاف‌های مختلف اجتماعی به وجود آمد. جنبش‌هایی که شاید هماهنگی و سازمان دهی که در جنبش‌های اجتماعی سراغ داریم را نداشتند یا کمتر داشتند، ولی هم اهل عمل بودند و هم ارزش‌های مشترکی داشتند و هم به دنبال دگرگونی و تغییر بودند و هم در مواقع لزوم از مقاومت دست نمی‌کشیدند.

شاید بتوان گفت جنبش سبک زندگی، جنبش زنان و جنبش جوانان در این دوره و هر کدام از دل شکاف‌های اجتماعی مختص به خود به وجود آمدند و بسیاری از تحولات دوران بعد از دل این شکاف‌ها و جنبش‌ها شکل گرفت. جنبش‌های دانشجویی نیز در دوران فعلی بیشتر حول محور مسائلی از این دست خود را معنی می‌کنند و دیگر کمتر شاهد مسائل سیاسی آن هم به معنایی که در گذشته می‌دیدیم در فضای دانشجویی باشیم.

تشکل‌های دانشجویی در دورانی که دانشگاه به طور کامل باز شود باز هم فعالیت خود را از سر خواهند گرفت و شاید باز هم شاهد جنبش‌های دانشجویی با اهداف سیاسی هم باشیم، اما دیگر نمی‌توان تصور کرد که جنبش دانشجویی مسیری را که در دهه ۷۰ و ۸۰ رفت را طی کند و جریانات سیاسی بتوانند همان کار‌ها را تکرار کنند. اما در عوض با جنبش‌های جدیدی روبرو خواهیم که مسائل سبک زندگی، زنان و جوانان در آن پر رنگ‌تر از مسائلی است که در گذشته با آن روبرو بودیم.

درست است که جمعیت دانشجویی کشور در مقایسه با دهه‌های گذشته کاهش جدی پیدا کرده و جامعه دیگر با دانشگاه ارتباط مداوم ندارد، ولی نمی‌توان همین یک عامل را برای افول جنبش‌های دانشجویی در نظر گرفت. به همین خاطر باید وضعیت جنبش‌های دانشجویی را از دل پدیده‌های روز جامعه تحلیل کرد. در اعتراضات سال ۹۶ و ۹۸ جنبش‌های دانشجویی دنباله روی جامعه بودند و دیگر این جامعه نبود که پشت سر جنبش دانشجویی حرکت می‌کرد.

کلیدواژه‌های پر استفاده توسط دانشجویان در این دوران نیز بیش از آنکه از دل گفتار‌های سیاسی بیرون بیاید بیشتر به مسائلی که در حوزه سبک زندگی، زنان و جوانان است اختصاص یافته و می‌توان این مساله را در نسل‌های دانشجویی جدید و شبکه‌های اجتماعی پیدا کرد.

همانطور که متولدین دهه‌های ۸۰ و ۹۰ مدرسه را دستخوش تغییر کردند می‌توانند دانشگاه و در ادامه آن جامعه را هم تغییر دهند. جنبش‌های دانشجویی با حضور متولدین دهه ۸۰ و ۹۰ قطعا با جنبش‌های دانشجویی گذشته متفاوت خواهد بود و باید بپذیریم که در سال‌های آینده با اشکال جدیدی از جنبش‌های دانشجویی روبرو خواهیم بود.

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر: