دور هفتم مذاکرات در هالهای از ابهام و تناقض به پایان رسید. به نظر میرسد پرونده احیای برجام هنوز در کوچه پس کوچههای شهر وین سرگردان است. برای بررسی شرایط مذاکرات دور هفتم دیدار با رحمن قهرمانپور، کارشناس مسائل بین الملل به گفتگو پرداخته است.
دیدارنیوز ـ پرستو بهرامیراد: پایان دور هفتم مذاکرات در هتل کوبورگ وین با تناقض روایتها همراه شد. اینکه اطلاعات دقیقی از شرایط مذاکرات به دست نرسیده، توجه دنبال کنندگان این دور از مذاکرات را به شدت جذب کرده است.
دور هفتم مذاکرات وین برای احیای برجام روز جمعه ۱۲ آذرماه پس از ۵ روز مذاکره به پایان رسید و هیاتهای ایران و ۱+۴ برای مشورت بیشتر به پایتختها بازگشتند. طبق اخبار اعلام شده قرار است اواسط هفته پیش رو دوباره مذاکرات از سر گرفته شود.
در خصوص این دور از مذاکرات لورنس نورمن، خبرنگار وال استریت ژورنال مستقر در وین مینویسد: «گفتگوها برای احیای توافق هستهای در روز جمعه متوقف شد و متحدان غربی هشدار دادند که این تلاش گامی نزدیکتر به سقوط است.» با این حال علی باقریکنی، مذاکرهکننده ارشد ایران پیش از ترک وین به خبرنگاران صداوسیما و خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران گفت: «اینکه طرفهای اروپایی خیلی در مورد برخی از پیشنهادهای ما رضایت نداشتند، درست است، ولی هیچ کدام عنوان نکردند که پیشنهادهای ایران مبنای حقوقی و قانونی و مورد قبول دو طرف را ندارد.» جنگ روایتها از مسائل پرونده برجام از زمان سفر رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی آغاز و تا پایان این دور از مذاکرات ادامه داشته است.
در کنار اخبار ضد و نقیض از مذاکرات وین، بعد از واکنش تند آنتونی بلینکن، وزیر خارجه آمریکا و دیگر مقامات غربی در خصوص مذاکرات وین، بازار ایران دچار شوک شدید شده است. قیمت دلار از ۳۰ هزار تومان گذشته و ترس بر جامعه ایران حاکم شده است.
شرایط مبهم و پیچیده این دور از مذاکرات وین هر گونه تحلیل از روند آینده مذاکرات را سخت کرده است. دیدار برای بررسی این شرایط با رحمن قهرمانپور، کارشناس مسائل بین الملل به گفتگو میپردازد.
فایل صوتی این گفتگو را در ادامه بشنوید
در شرایطی که اخبار ضد و نقیضی در خصوص مذاکرات دور هفتم وجود دارد، شما برآیند این مذاکرات را چگونه میبینید؟
روز اول مذاکرات با خوشبینی همراه بود؛ هم اروپاییها (آقای انریکه مورا) و هم روسیه ابراز خوشبینی کردند. ولی وقتی به روز آخر رسیدیم این خوشبینی جای خود را به تردید داد. من نمیگویم بدبینی و عمداً از لفظ تردید استفاده میکنم، به این معنا که مسیر مذاکرات پیش رو بسته نشده است، اما تردیدها همچنان وجود دارد. چرا در ابتدا اروپا و روسیه استقبال کردند؟ با توجه به بحثهایی که وجود داشت از تصویرسازی که از دولت آقای رئیسی شده بود شاید تصور روسها و اروپاییها این بود که تیم جدید مذاکراتی به زودی وارد مذاکرات نشود یا در ابتدا به گونهای رفتار بکند که مذاکره کردن بلاموضوع شود. آن زمانی که این اتفاق نیفتاد و تیم مذاکراتی ایران در وین حاضر شد، آنها ابراز خوشبینی اولیه داشتند.
آقای مورا گفت ایرانیها پذیرفته اند که براساس مذاکرات ۶ دور قبل جلو بروند. اما وقتی هر چه جلوتر رفتیم و به طور مشخص دیدند که ایران دو بسته پیشنهادی به طرفهای اروپایی و آمریکایی ارائه کرد این تردیدها و انتقادات از مذاکرات شروع شد. در ابتدا هم توسط اروپاییها شروع شد و بعد آقای بلینکن هم در همین راستا مواضع اروپا را تایید کرد و در ادامه گفت که روسیه و چین هم در دغدغههایی که داریم با ما مشترک هستند. هنوز نمیدانیم این حرف چه میزان سندیت دارد، چون روسها و چینیها هنوز موضع گیری نکرده اند. حال چرا روند به این صورت پیش رفت؟ یک دلیل این است که سندهایی که ایران داده از نظر اروپاییها خیلی سختگیرانه بوده است. دلیل دوم این میتواند باشد که در آستانه هر مذاکراتی طرفین سعی میکنند عملیات روانی و رسانهای انجام دهند و طرف مقابل را تحت تاثیر قرار دهند. یعنی به طرف مقابل از جهات مختلف فشار بیاورند.
این بازی رسانهای اروپاییها و آمریکا برای تحت فشار قرار دادن مقامات ایرانی برای رسیدن به یک توافق به نفع خودشان برسند؟ چون شرایط بازار ایران و افزایش قیمت دلار و سکه نشان میدهد مقامات ایرانی بابت اظهارات غربی تحت فشار قرار گرفته اند؟
من عرض کردم که مسئله فقط عملیات روانی نیست. ما اگر بخواهیم این را تقلیل دهیم به عملیات روانی در مورد صحنه دچار بدفهمی میشویم. بالاخره آن عملیات رسانهای و روانی باید یک پایهای داشته باشد، آن پایه بدون شک برخاسته از آن تردیدهایی است که در روز دوم و سوم مذاکرات شکل گرفته است. در تاثیرگذاری بر اذهان بدون شک در مورد تردیدها اغراق میشود. ولی در هر حال تردیدها وجود دارد، یعنی تا نباشد چیزکی، رسانهها نگویند چیزکی. به همین دلیل هدف وقت جنگ روانی و عملیات رسانهای نیست. یک برداشتی آنجا شکل گرفته است و مذاکره کننده طبعاً میداند که طرف مذاکره چنین چیزی را میخواهد. بحث رسانهای ممکن است که بزرگنمایی باشد، ولی همانطور که عرض کردم یک مقداری ریشه در واقعیت نیز دارد.
فکر میکنید اختلافات بر سر چه موضوعاتی است؟
ما یکسری اختلافات استراتژیک، اساسی و بنیادین داریم. یک سری اختلافات تاکتیکی، جزئی و عملیاتی و تقدم و تاخر داریم. در خصوص مسائل استراتژیک من در شروع مذاکرات هم عرض کردم که هر چه مذاکرات به سمت مسائل استراتژیک و اختلافات بنیادین برود، مذاکرات سختتر خواهد شد و امکان رسیدن به توافق در کوتاه کمتر خواهد بود. چرا این اتفاق میافتد؟ چون در مورد مسائل استراتژیک و بنیادین و اختلافات اساسی که میان دو طرف وجود دارد، طرفین حرف هایشان را گفته اند. موضع آنها مشخص شده و ۶ دور هم در گذشته مذاکره کرده اند و همه چیز بر روی میز است؛ بنابراین از این طرف اتفاق آنچنانی در صحنه سیاست دو طرف رخ نداده است که انتظار داشته باشیم که در مواضعشان تغییرات اساسی و جدی اتفاق افتاده باشد؛ بنابراین احتمال اینکه دو طرف با بازگشت به مسائل استراتژیک و بنیادین بتوانند از یکدیگر امتیاز بزرگی بگیرند به نظر من منتفی است و هر چه مذاکرات به این سمت برود به بن بست میرسد.
در مذاکرات نباید به مسائل بنیادی پرداخت و مسائل تاریخی را حل کرد. یکسری اختلافات تاکتیکی داریم که بحث بر سر این است که کدام کشور اول به تعهدات برجامی خود برگردد یا چند تحریم لغو بشود یا مکانیزم بازگشت پول به ایران چگونه است و.... این مواردی که ذکر شد در واقع برنامه عملیاتی است. به نظر من مذاکرات برای موفق شدن باید به دنبال برنامه عملیاتی باشد. ما باید برویم به سمت یک برنامه عملیاتی روشن، تاکتیکی، زمان دار و مشخص و معین اینگونه موفق میشویم. اما اگر برگردیم بر سر ماهیت تحریمها و ماهیت تضمینها و بی اعتمادی دو طرف راه به جایی نخواهد رفت. این موارد سالها بحث شده است و مشخص شده در کدام موارد امکان مصالحه است و کجا امکان مصالحه نیست.
پیش بینی شما در مورد این دور از مذاکرات که دولت جدید در پی گرفته است، چیست؟
مشخص بود که در دور هفتم مذاکرات توافقی شکل نخواهد گرفت. اما همینکه دو طرف پذیرفته اند مذاکرات ادامه پیدا کند، مهم است. این دور طرفین از همدیگر یک ارزیابی مقدماتی به دست آوردند. هم آنهایی که بدبین هستند کامل بدبین نشدند، هم آنهایی که خوشبین بودند کامل خوشبین نشدند؛ لذا دور دوم مذاکرات از این جهت مهم است که باید آن بدبینها را تا یک حدی خوشبین بکند و نشان دهد که ادامه مذاکرات ممکن است؛ بنابراین دور دوم مذاکرات حتماً از دور اول مذاکرات مهمتر خواهد بود و حالا باید ببینیم آن تاکتیکهای مذاکراتی دو طرف تغییری میکند یا خیر؟ این چیزی که الان ما بینیم بالاخره تاکتیکهای مذاکراتی دو طرف است که فشار میآورند. طبیعتاً ایران مطالبات حداکثری دارد آمریکا نیز همینطور. این فضا یک مقدار در دور هشتم مذاکرات شفافتر میشود و یک مقدار با قاطعیت بیشتری میتوان حدس زد مسیر حرکت به سمت توافق است یا عدم توافق.