اروپا، برجام را حیاتی می‌بیند (گفت‌وگو با دیاکو حسینی، کارشناس مسائل بین‌المللی)

امروز ایران توانسته نقش مثبتی را در این تبادل به وجود بیاورد. نقطه بعد روس‌ها همیشه به ایران نه‌فقط به ایران بلکه به هر کشور دیگری توانستند به‌عنوان یک برگ چانه زنی هم نگاه کنند و این موضوع بسیار طبیعی است که کشور‌هایی در رابطه با یکدیگر انجام دهند و آن‌ها هم همین کار را می‌کنند. موضوع کلیدی برای روسیه بخش حاشیه خلیج فارس یا خاورمیانه نیست منطقه کلیدی برای روسیه در درجه اول اروپای شرقی منهای حوزه سنتی خود در حوزه آسیای سیاسی قفقاز است چراکه در این قسمت جدای از اروپای شرقی است، بنابراین برای آن‌ها ایران جنبه حاشیه‌ای و اروپا که برای آن‌ها اهمیت دارد.

کد خبر: ۱۱۲۹۵
۱۰:۴۳ - ۱۱ مهر ۱۳۹۷

دیدارنیوز ـ برجام برای اروپا از اهمیت حیاتی برخوردار است نه‌فقط به خاطر آنکه این موضوع میراث اروپا بود بلکه به جهت آنکه برجام امروز سمبلی بر دیپلماسی حل اختلاف است به جای توسل به نیروی نظامی و شکلی از چندجانبه‌گرایی است که اروپا روی آن اصرار دارد؛ بنابراین حفظ برجام برای اروپاییان جنبه حیاتی دارد. این بخش‌هایی از گفت‌وگوی «آرمان» با دکتر دیاکو حسینی کارشناس مسائل بین‌المللی است که در ادامه مشروح این گفت‌وگو را می‌خوانید.

استراتژی دولت آمریکا در مقابل دولت ایران با توجه به مواضع کنونی دو کشور چیست؟

حدود یک سال پیش نمی‌دانستیم جمع‌بندی درباره استراتژی دولت ترامپ در مقابل دولت ایران چیست؟ طی چند ماه اخیر این شک تا اندازه زیادی برطرف شد و تقریبا دانستیم که دولت ترامپ چطور به ایران نگاه می‌کند. آمریکا پس از خروج از برجام به قطعیت به‌دنبال به زانو درآوردن ایران بود تا بتواند از این طریق یک توافق بهتری را ایجاد کند. در آمریکا دو طیف مختلف برای پیشنهاددهی به جهت تسلیم ایران وجود دارد، یک طیف که پمپئو و بولتون در رأس آن قرار گرفته و تصورشان مبنی بر آن بود که اضافه بر تحریم‌هایی که بر ایران اعمال می‌شود آمریکا باید از زور استفاده کند تا ایران را برای بازگشت به مذاکرات متقاعد کند. طیف دیگر که تلاش دارد تا زیاده‌روی‌های ترامپ را مهار کند، تصورشان آن است که تحریم‌ها برای ایران کافی است تا به میز مذاکره بازگردد. تفاوت میان این دو طیف، پذیرش ریسک برخورد احتمالی با ایران است. صرف نظر از این تفاوت‌ها، می‌توان گفت که امروز آمریکا استراتژی مشخصی در برابر ایران دارد و به‌نظر نمی‌رسد در آینده نزدیک تغییر اساسی در آن رخ دهد. حتی انتخابات میان دوره‌ای کنگره هم نمی‌تواند این مسیر را به‌طور بنیادی تغییر دهد.

آیا ایران می‌تواند در مقابل آمریکا و تحریم‌هایش به مقاومت ادامه دهد؟

از آنجایی که دولت آمریکا به‌تنهایی این کار را انجام می‌دهد و حتی اروپا و کانادا هم با او همراه نیستند عملا آمریکایی‌ها تنها ماندند. تنهایی آمریکا در این موضوع یک امیدواری و اعتماد به نفسی به ایران می‌دهد که می‌تواند از تحریم‌ها سربلند بیرون بیاید. ایران به شکل‌های مختلف می‌تواند این کارها را انجام دهد علاوه بر مکانیزمی که برای دور زدن بخشی از تحریم‌ها می‌توان استفاده کرد کارهای دیگری هم می‌شود انجام داد مانند کارهایی که اروپایی‌ها برای گشایش کارهای تجاری و تبادل با ایران انجام می‌دهند. آنچه که ایران به‌دنبال آن است در درجه اول آن است که تا جای ممکن بدون کوچکترین نرمشی مقاومت کند و یک توافق با دولت ترامپ نشان دهیم و اگر این امکانپذیر با هر موضوعی نباشد ایران به‌دنبال وضعیتی می‌گردد تا در آن دولت ترامپ از تهدیدها صرف نظر کرده و به‌نوعی نقض برجام را خاتمه دهد. اگرچه آمریکا ممکن است به برجام بازنگردد ولی از تعهدات باقی کشورها در برجام جلوگیری نمی‌کند. بنابراین در چنین حالتی ممکن است که امکان گفت‌وگو میان آمریکا و ایران فراهم شود.

واکنش اتحادیه اروپا نسبت به عملکرد یکجانبه حرکت کردن ترامپ چگونه است؟

اروپایی‌ها یک نگرانی مهم دارند و آن است که یکجانبه گرایی که ترامپ در پیش گرفته علاوه بر شکاف بیشتر در روابط منجر به یک بی‌نظمی بین‌المللی شود که در آن اتحادیه اروپا سهم مهمی ندارد. امروز تخصص اتحادیه اروپا تکیه بر چند‌جانبه گرایی مانند حقوق بشر و دیپلماسی برای حل اختلافات در دنیایی است که ترامپ در آن با محوریت ناسیونالیسم و تکیه صرف به قدرت ملی دست به تصمیم‌گیری می‌زند که اروپا در آن کانتکس نمی‌تواند نقش مهمی در جهان ایفا کند. بنابراین یک ترس بسیار عمیق از کانتکس در حال شکل‌گیری جهان در اروپا وجود دارد. در عین حال در عمل اروپا برای اداره امور مربوط به خود همچنان به آمریکا وابسته است نه‌فقط در تجارت خودشان که اولین شریک تجاری بزرگ اتحادیه اروپا آمریکا است بلکه برای دفاع از خود در برابر انواع مختلفی از تهدیدات و مهم‌تر از همه آنها تهدید احتمالی روسیه در آینده است و مانند اتفاقی که در اوکراین، الحاق کریمه یا درباره گرجستان در سال 2008 به وقوع پیوست. اروپاییان می‌ترسند که روسیه جسورتر بتواند اروپا را تهدید کند و آنها به‌تنهایی نتوانند روسیه را مهار کنند و برای این موضوع به آمریکا نیاز دارند. بنابراین شکاف بیش از اندازه میان آمریکا و اروپا می‌تواند دلهره در اروپا ایجاد کند. این موضوع در حالی است که در آن تصویر بزرگ دیده می‌شود. برجام برای اروپا اهمیت حیاتی دارد تا آن را حفظ کند نه‌فقط به خاطر آنکه این موضوع میراث اروپا بود بلکه به جهت آنکه برجام امروز سمبلی بر دیپلماسی حل اختلاف است به جای توسل به نیروی نظامی، شکلی از چندجانبه‌گرایی است که اروپا روی آن اصرار دارد. بنابراین حفظ برجام برای اروپاییان جنبه حیاتی دارد.

دلیل ترس اروپاییان از درگیری میان ایران و آمریکا چیست؟

اروپاییان نسبت به درگیری احتمالی میان ایران و آمریکا می‌ترسند. این درگیری علاوه بر آنکه می‌تواند یک بحران بزرگی را در انرژی در خلیج فارس ایجاد کند می‌تواند منجر به یک سلسله بحران‌های دیگر در رابطه با منطقه آنها شود که امواج آنها به‌راحتی به اروپا می‌رسد و درباره سوریه این امواج به اروپا رسید و بحران‌های اجتماعی در آنجا بود. بنابراین هدف اروپا در درجه اول حفظ برجام و درجه دوم آن است که مانع از درگیری و جنگ احتمالی میان ایران و آمریکا یا ایران و اسرائیل شود. خطری که در این میان برای ایران وجود دارد آن است که اروپاییان به‌دلیل این مقدار اشتیاق برای وقوع جنگ حاضر باشند تا با آمریکایی‌ها در گذر زمان همراهی کنند تا فشاربیشتری به ایران وارد سازند و اروپا را نگهدارند نسبت به فشارهای چند‌جانبه برای تغییر رفتار ایران، بنابراین اگر تحریم‌های آمریکا در آبان‌ماه قسمت دوم آن طول بکشد و در این میان ایران و آمریکا نتوانند به یک چارچوب مذاکراتی جدید برسند با گذشت زمان اروپا ممکن است مقدار بیشتری به سمت آمریکا گرایش پیدا کند تا مانع از جنگ شود.

بیانیه 1+4 را در چه راستایی دیدید؟ این بیانیه تا چه حد به بهبود شرایط و روابط ایران با کشورهای دیگر کمک می‌کند؟

این موضوع یک جنبه اخلاقی را به موضوع می‌دهد جنبه اخلاقی از آن جهت که ایران تنها نیست و تنها کشوری نیست که به برجام پایبند است و اروپاییان هم در کنار چین و روسیه به این توافق پایبند هستند. این بیانیه‌ها بیشتر پاسخی به ترامپ است مبنی بر آنکه با دیدگاه‌های او در رابطه با موضوع هسته‌ای موافق نیستند. این بیانیه در عمل تا چه حد می‌تواند کمک کند جدای از جنبه اخلاقی و اهمیت سیاسی در عمل توانایی زیادی برای حمایت از ایران ندارد. فکر می‌کنم این درک در کشور ما ایجاد شده که نباید انتظار یک معجزه از گروه 1+4 را داشت توانایی آنها برای حمایت از برجام محدودیت و میزان استقامت آنها در برابر ایالات متحده هم محدودیت دارد بنابراین باتوجه به تمام محاسبات ضمن آنکه ما این اطمینان را در ایران داریم که کشورهای 1+4 واقعا اراده حفظ برجام را دارند اما ممکن است در حفظ عملیاتی برجام آنقدری که باید و شاید نقش حیاتی ایفا نکنند. اما همین اقدام نقشی کم بازی می‌کنند هم به‌لحاظ اخلاقی و هم به‌لحاظ اجرایی حتما برای آنکه بتواند موانع بیشتری را سر راه نقشه آمریکا علیه ایران بگذارد قوی می‌کند و ممکن است آن را به تعویق بیندازد.

در سفر آقای رئیس‌جمهور و هیات همراهش به نیویورک، دستاورد و عملکرد ایران را چطور دیدید؟

همان کارهایی که در سال‌های گذشته انجام شد دوباره اتفاق افتاد با این تفاوت که این بار آقای ترامپ به جهت آنکه قدرت نرم آمریکا را به‌طرز فاجعه باری تقلیل داده حرف‌های ایران در جامعه آمریکا بیشتر شنیده شد و به‌نظر می‌رسد که در آمریکا عده زیادی با آقای روحانی موافق هستند تا با آقای ترامپ که رئیس‌جمهور خودشان است. فضایی که ترامپ در جهان ساخته است امروز به‌طرز قابل توجهی ضد آمریکایی است، بنابراین در چنین فضایی صحبت کردن درباره فضای مختلف آمریکا بسیار آسان‌تر است تا دوره‌ای که باراک اوباما بود و یک پذیرش جهانی داشت و تصویر مثبتی که از آمریکا ساخت باعث شده بود تا به‌سختی بتوانیم علیه ایران استدلال کنیم این بار این موضوع سختی ندارد و آقای روحانی توانست بسیار با صلابت این کار را انجام دهد. بنابراین فکر می‌کنم اوضاع دست‌به‌دست هم داد تا سخنرانی آقای روحانی یک سخنرانی بسیار قوی و خوب باشد و در ادامه حمایت‌های مختلفی را هم از گوشه‌و‌کنار برای ایران به‌دنبال داشته باشد.

روابط ایران و روسیه را چطور می‌بینید؟

در جامعه ایران گاهی یک بدبینی افراطی و گاهی یک خوشبینی افراطی به وجود می‌آید. یک دو قطبی در ایران شکل گرفته که منجر به آن شده تا تهدیدهای یکجانبه‌ای از روسیه به وجود نیاید. نه آن خوش‌بینی افراطی و نه بدبینی افراطی کار درستی است. روس‌ها موضع ایران و به‌طور خاص برجام را در یک مقیاس جهانی نگاه می‌کنند. در درون بستر روابط روسیه، آمریکا و قدرت‌های دیگری که در حال شکل دادن به یک نظم جدیدی هستند در آن بستر فکری وظیفه‌ای که ایران می‌تواند برای روسیه داشته باشد کمک کردن برای حفظ جهانی است به آن معنا که اگر ایران دچار هرج و مرج شود یا به سمت یکی از بلوک‌بندی‌های شکل‌گیری جهانی حرکت کند یا متحد آمریکا شود، منافع روسیه به‌صورت جدی می‌تواند در بخش اوراسیایی به خطر بیفتد. امروز ایران توانسته نقش مثبتی را در این تبادل به وجود بیاورد. نقطه بعد روس‌ها همیشه به ایران نه‌فقط به ایران بلکه به هر کشور دیگری توانستند به‌عنوان یک برگ چانه زنی هم نگاه کنند و این موضوع بسیار طبیعی است که کشورهایی در رابطه با یکدیگر انجام دهند و آنها هم همین کار را می‌کنند. موضوع کلیدی برای روسیه بخش حاشیه خلیج فارس یا خاورمیانه نیست منطقه کلیدی برای روسیه در درجه اول اروپای شرقی منهای حوزه سنتی خود در حوزه آسیای سیاسی قفقاز است چراکه در این قسمت جدای از اروپای شرقی است، بنابراین برای آنها ایران جنبه حاشیه‌ای و اروپا که برای آنها اهمیت دارد. اگر از این دید نگاه کنیم روس‌ها حتما از ایران حمایت خواهند کرد نه به‌خاطر آنکه ایران است، بلکه به‌خاطر آن که تعادل را حفظ و برای آنکه الگوی فشار به کشورها برای تغییر رفتارشان توسط آمریکا را تضعیف کند. این همان انگیزه‌ای بود که روسیه وارد سوریه شد. فقط به‌خاطر پایگاه دریایی نبود که به آنجا رفت و به خاطر آن بود که این الگو را تضعیف کند که آمریکا با هر حکومتی که موافق نیست این حق را ندارد و نمی‌تواند وارد شود و رژیم را تغییر دهد و بعد به نقطه اول خود بازگردد. همین کاری بود که در لیبی انجام داد و روسیه در آنجا با موضوع کنار آمد و دیدیم که به یک فاجعه تبدیل شد. روس‌ها سعی دارند تا جلوی آمریکا را بگیرند که از این نوع برخوردها نکند. این در حالی است که آمریکایی‌ها در داستان انقلاب‌های رنگی در آسیای مرکزی در گرجستان این کار را کرده بودند. بنابراین روس‌ها یاد گرفتند به هر نحو ممکن این الگوی برخورد آمریکا با مسائل مختلف را از بین ببرند. به آن جهت که ممکن است یک روز گریبان خودشان را بگیرد. از این جهت آنها با فشارهای آمریکا بر ایران به‌نحوی که ایران را تضعیف کند مخالفت می‌کنند، این موضوع برای آنها نتیجه حیاتی دارد.

چرا آقای نتانیاهو چنین حرکاتی انجام می‌دهند؟

ترامپ و نتانیاهو پس از برجام گرفتار یک استرس روانی شدند و آن بود که تمام رویاهایی که این طیف فکری تندرو در رابطه با ایران داشتند یعنی منزوی کردن ایران و در نهایت وادار کردن ایران به تغییرات ماهوی، بعد از برجام به کلی از بین رفت و این موضوع یک استرسی را وارد کرده که رفتارهایی کاملا شتابزده و مطالعه نشده را از سوی طیف تندروی آمریکا و هم از سوی اسرائیل حتی عربستان سعودی در حال ایجاد است. این کاملا طبیعی است که بخواهند موضوع ایران را در صدر اخبار جهان به‌عنوان یک کشور بحرانی حفظ کنند. پس از برجام شرایط کشور عادی شد و از آن تصویری که اینها می‌خواستند به‌عنوان یک بازیگر شیطانی از ایران بسازند دارد، از بین رفت. این موضوع به آنها فشار زیادی را وارد می‌کند چون تمام استراتژی آقای نتانیاهو و تندروهای آمریکا براساس همین تصویر بنا شده بود و دارد از بین می‌رود. بنابراین وقتی که ایران به‌عنوان یک مساله بحرانی مطرح نشود، خود به خود فضای بیشتری مهیا می‌شود تا مخاطبان به رفتار اسرائیل با فلسطینی‌ها در کرانه باختری و نوار غزه توجه کنند یا انتقال سفارت آمریکا به بیت‌المقدس. اینها موضوعاتی است که اگر یک خطر جعلی و فوری به نمایش گذاشته نشود شفاف‌تر دیده می‌شوند و این چیزی است که نتانیاهو از آن می‌ترسد.

آینده روابط ایران و آمریکا را چطور می‌بینید؟

در ابتدای انقلاب دهه 80 میلادی یعنی زمانی که شوروی وجود داشت سیاست‌های آمریکا در مقابل ایران که مبتنی بر مهار خطر ایران انقلابی بود یک سیاست کاملا آمریکایی بود یعنی منافع آمریکا ایجاب می‌کرد تا ایران را مهار کند، چراکه ایران در منطقه‌ای قرار داشت که اگر به مدار شوروی می‌افتاد می‌توانست منافع آمریکا را به خطر بیندازد. در یک دهه اخیر بحث‌های بسیاری به وجود آمده که شاید دیگر نیاز به حضور گسترده آمریکا در این منطقه نباشد. با تغییراتی که شکل گرفته آنچه که امروز علیه ایران اجرا می‌شود یک سلسله سیاست‌های غیرآمریکایی است یعنی آنهایی است که توسط لابی‌های طرفدار اسرائیل یا طرفدار عربستان سعودی به دولت آمریکا برای اعمال علیه ایران تحمیل کردند. ایران و آمریکا منافع مشترکی هم ممکن است داشته باشند. برای مثال نگرانی از ظهور چین یک نگرانی مشترک هم برای ایران و هم برای آمریکا است. ایران به‌دلیل آنکه چین بخشی از خشکی‌های اوراسیا است و هم به‌لحاظ دریایی و زمینی از راه آسیای مرکزی به فلات ایران دسترسی دارد می‌تواند بالقوه یک خطر برای ایران باشد به‌ویژه اگر چین در آینده تصمیم بگیرد که سیاست‌های تهاجمی‌تری را دنبال کند. البته امروز این کار را نخواهد کرد، اما معلوم نیست که در آینده هم این کار را انجام دهد. برای ایران عاقلانه‌تر است تا چین را مهار کند. اگر آمریکایی‌ها قصد خروج از خلیج فارس را داشته باشند حتما اولین کشوری که داوطلب جایگزینی آمریکا می‌شود چینی‌ها هستند، چراکه اقتصادشان اینگونه است. مهار چین می‌تواند یک پروژه مشترک جهانی باشد و این بحث جزء موضوعاتی است که ایران مطلقا به آن فکر نمی‌کند، چراکه این ایران و آمریکا آنقدر با یکدیگر اختلاف دارند که نیاز به منافع مشترک نداشته باشند.

مبارزه با تروریسم از منافع مشترک ایران و آمریکا نیست؟

این موضوع اگر دیده شود می‌تواند کمک کند اما در بخشی از آمریکا موضوع حمایت از اسرائیل یا عربستان سعودی به حدی قوی است که این زمینه‌ها دیده نمی‌شود و به آن توجه نمی‌شود. در نهایت اگر مقداری عقلانیت در جامعه آمریکا حاکم شود و طرف ایرانی هم به برخی نکات توجه کند می‌توانند روابط متوازنی داشته باشند.

 

منبع: آرمان/راضیه فراهانی/۱۱ مهر ۹۷

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر: