نهمین شماره ستون از «میانه آتش» به روابط پر و پیچ خم ایران و عربستان پرداخته است که حالا به پیچی جدید رسیده است. آیا کوه یخ روابط دو طرف در تابستان داغ خاورمیانه در حال آب شدن است؟
دیدارنیوز ـ مریم رنگی طهرانی*: پس از یک دوره تنش در روابط ایران وعربستان که با درگیریهای لفظی شدید و شاخ و شانه کشیدنهای نظامی و جنگهای نیابتی در بخش بزرگی از جغرافای خاومیانه همراه بود؛ اخباری از ٣ دوره مذکرات بین این دو کشور منتشر شد.
این اواخر، اما پالسهای مثبتی از یک سری مذاکرات با میانجیگری عراق به گوش میرسد. با توجه به اهمیت کشورعراق برای ایران وعربستان این واسطه گری هر چند تاکنون به نتیجهای ملموس منتهی نشده است، اما مذاکرات تاکنون ادامه یافته است؛ بنابراین باوجود نتیجه انتخابات دو هفته قبل عراق، این نقطه ثقل با تغییر آرایش سیاسی و مشخص شدن تکلیف نخست وزیری عراق، همچنین تغییر آرایش سیاسی در ایران، باید دید مذاکرات دو کشور ایران وعربستان سعودی به کدام سمت حرکت خواهد کرد؟
این در حالی است که چند روز پیش "شاهزاده فیصل" فرحان وزیر امور خارجه عربستان سعودی، طی دیدار با وزیر اموخارجه امریکا در آن کشور، تسریع فعالیتهای هستهای ایران برای منطقه را خطرناک عنوان کرد. بیان این جمله در حالیکه گزارشات از مذاکرات ایران و عربستان مثبت بوده، تامل برانگیز است.
روابط ایران و عربستان سعودی در طول تاریخ با فراز ونشیبهای بسیاری همراه بوده است. اختلافات ریشهای این دو کشور دو ریشه مهم ایدئولوژیک و ژئوپولتیک باز میگردد.
روابط دو کشور ایران وعربستان سعودی از گذشته همواره در پیچ وخمِ رقابت، تضاد، خصومت و همکاری قرار داشته است. با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران نظم منطقه با تغییراتی روبرو شد. در این برهه زمانی ماهیت ایدئولوژیک نظام سیاسی حاکم بر ایران معادله روابط میان دو کشور درکل جهان اسلام و به خصوص خاورمیانه را دگرگون کرد.
برای درک بهتر ماهیت پیچیده روابط ایران و پادشاهی سعودی باید سرکی به گذشته کشید. رابطه ایران وعربستان سعودی به شکل رسمی به سال ١٣٠٧ با افتتاح سفارت وکنسولگری همزمان با قدرت گیری خاندان آل سعود در عربستان و دوران رضاه شاه وحکومت پهلوی برمیگردد. هرچند در دورههای قبل از پهلوی و آل سعود، این دو کشور روابطی با همین فراز وفرودها داشتند، اما این روابط به شکل مرسوم دوران جدید بین المللی نبود.
نکته مهم دیگری که در روابط جدید ایران وعربستان با وجود رقابت حائز اهمیت است، تشابه رفتاری ونزدیکی به امریکا در دوران پهلوی و آل سعود در این دو کشور است که این مسئله پس از جنگ جهانی دوم بسیار پررنگ شد. این قاب جدید در دهه پنجاه شمسی رابطه تازهای را رقم زد که مشهور به طرح دکترین نیکسون است. هدف اصلی این دکترین دستیابی به منابع نفتی خلیج فارس و پیگیری چتر حمایتی متحد اصلی امریکا یعنی همان اسرائیل در منطقه است که تا امروز هم این حمایت ادامه دارد.
پس از انقلاب اسلامی در ایران سیاست ایران به طور ماهوی نگاهی بدبینانه به غرب داشت، اما عربستان همچنان متحد استراتژیک غرب در خاورمیانه بود. در آن زمان عربستان در برابر یک قدرت جدید با حکومت شیعه و پتانسیل بالا روبرو شده بود که توجه ویژهای جهان اسلام داشت. این نگاه، پنجره جدیدی را در روابط دو کشور باز کرد. در ابتدا با توجه به ترس از وقوع انقلابها در سایر کشورهای منطقه وعربستان سعودی سیاست محافظه کاری را درپیش گرفتند. در دوره ملک خالد پادشاه وقت عربستان بود که هیاتی به ایران فرستاده شد، اما این هیات موفق به دیدار با مقامات عالی رتبهی ایران نشد.
کوه یخ اختلافات، اما بزرگتر از آن بود که در زیر آب پنهان بماند. پس از حمله عراق و تجاوز به خاک ایران، عربستان در پشت صدام قرار گرفت و این موضوع تقابل بین دو کشور ایران وعربستان را تشدید کرد. عربستان در دوره طولانی جنگ ایران و عراق با پایین نگاه داشتن قیمت نفت و جبران کمبود نفت ایران و عراق در بازار هم به درآمدهای نفتی ایران ضربه زد و هم از ضرر دیدن متحدان غربی جلوگیری کرد. این هزینه هنگفتی بود که حاکمان سعودی برای تقابل با ایران پرداختند. مشابه این رفتار ازسوی عربستان در دوران تحریمهای سخت ایران در سالهای اخیر با افزایش ظرفیت تولید و گرفتن بازار ایران را میتوان مشاهده کرد.
فولکس واگن رابطه دو کشور به راه خود به کندی ادامه داد تا اینکه سال ١٣٧٦ مناسبات میان دو کشور بیشتر شد. البته طی این دوران هم اختلافاتی در خصوص مسئله امریکا، اسراییل و اعراب، شورای همکاری خلیج فارس، ادعاهای نامربوط امارات متحده عربی در مورد جزایر ایرانی و رقابت در آسیای مرکزی پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سایه سنگین خود را بر رابطه دو کشور حفظ کرد. با این وجود روابط کجدار و مریز ادامه پیدا کرد. دوره دوران میانه روها بود. در تهران اکبر هاشمی رفسنجانی و پس از آن سید محمد خاتمی در قدرت بودند و در عربستان ملک عبدالله نخست ولیعهد و بعد از آن پادشاه عربستان سعودی بود. در این دوره نزدیکی دو کشور برای افزایش قیمت در بازارهای جهانی بیشتر شد. با میانجیگری هاشمی رفسنجانی و مذاکرات فشرده دیپلماتیک حتی یک پیمان امنیتی نیز بین دو کشور در سال ۱۳۷۷ شکل گرفت. این کم تنشترین دوران رابطه بین دو کشور بود. دورانی که البته به سرعت رو به افول رفت.
در ایران از پس میانه روها و اصلاحطلبان این نیروهای تندرو بودند که به قدرت رسیدند. پرونده هستهای ایران به سرعت به گرهای بغرنج در روابط ایران و غرب مبدل میشد. با حمله آمریکا به عراق میدانی جدید برای رقابت دو کشور گشوده شده بود. عربستان از شکل گیری کشوری تحت تسلط شیعیان در عراق در هراس بود و ایران به عراق به چشم سپر امنیتی در مقابل غربی مینگریست که متحد استراتژیک عربستان بود. به سرعت از عراق تا لبنان به میدان رقابت شدید و خشن میان ایران و عربستان مبدل میشد.
با این حال تا زمانی که ملک عبدالله در ریاض در قدرت بود، روابط ایران و عربستان به سطح بحرانی نرسید. اگرچه گفته میشد که همین ملک عبدالله در یک دیدار دیپلماتیک آمریکاییها را به قطع سر مار (حمله به ایران) تشویق کرده است. اما در هرحال آن چنان که بعدها رهبر جمهوری اسلامی تصریح کرد، تا این زمان حاکمان سعودی حداقل ظاهر را رعایت میکردند.
روزگار، اما در عربستان سرانجام دگرگون شد. مرگ ملک عبدالله را در ایران تندروها به شادمانی گذراندند، اما با مرگ او عربستان سعودی سرانجام در معرض یک تغییر تاریخی قرار گرفت. فرزند ملک سلمان در همکاریای پیچیده با سرویسهای امنیتی و محافل محافظهکار غرب در پروسهای خونین تکلیف چندین و چند پسر عمویش را روشن کرد تا در زیر سایه پدر بیمارش حاکم بلامنازع سعودی شود. جوانی جویای نام، بی رحم، آشنا به محافل سیاسی و تصمیم گیری غرب و البته دشمن شماره یک ایران. او که آمده بود که با تکیه بر دریای دلار و قدرت تسلیحات نظامی ایران را به عقب براند و حاکم بلامنازع منطقهای شود که پیچیدگیهایش بسیار فراتر از دلار و جنگندههای آمریکایی نیروهای هوایی عربستان است. ایران همزمان با این روند در توافق تاریخی با غرب به برجام رسیده بود. عربستان بن سلمان خشمگین بود و در ایران هم البته که اصولگرایان از اتخاذ رویکردی تند در مقابل عربستان حمایت میکردند.
فاجعه مرگ دلخراش زائران ایرانی در مهرماه ١٣٩٤ خاطر ایرانیان را رنجاند. در حالیکه این دومین اتفاق فاجعه بار برای زائران خانه خدا بود. در سال ١٣٦٦ کشتار زائران ایرانی در طول مناسک حج واجب، تنش در روابط دو کشور را به بالاترین سطح برد. در آن دوره عربستان پس از این اتفاق سفارت خود را در ایران تعطیل کرد و روابط دیپلماتیک این کشور با ایران قطع شد.
در دی ١٣٩٤پس از اعدام "شیخ النمر" روحانی شیعه توسط عربستان، معترضان به این اقدام در ایران به سفارت عربستان حمله کردند. در اقدامی مشابه نیز ساختمان کنسولگری عربستان در مشهد از سوی معترضان مورد حمله قرار گرفت. در پی این اتفاق عربستان روابط دیپلماتیک خود را با ایران به طور کامل قطع کرد. باوجود اینکه وزیر خارجه فعلی ایران "امیر عبداللهیان" که در آن وقت معاون وزارت خارجه بود، اعلام کرد: یک سری عوامل نفوذی در حمله به سفارت عربستان در تهران نقش داشتند، مجادلههای لفظی و تنش میان دو کشور در زیر سایه مخافت عربستان از برجام هم شدت یافت.
با به قدرت رسیدن ترامپ، بن سلمان فرصتی طلایی یافته بود. عربستان یکی از اصلیترین ویران کنندگان برجام بود. این بار هم قیمت نفت را کنترل کرد و با تکیه بر لابی قدرتمندش در آمریکا آن چه توانست علیه ایران انجام داد. ایرانی که حالا در محاصره بی سابقه اقتصادی قرار گرفته بود. دولت حسن روحانی سکان هدایت امور را از دست داده بود و با خروج ترامپ از برجام در تهران دیگر فرقی بین تندرو و میانه رو باقی نمانده بود. میانهروها حالا بازندگانی سرافکنده بودند. تنش حالا در اوج بود و بن سلمان در انتظار خرد کردن ایران. انتظاری که البته بیهوده و بلاهتبار بود.
دوران، اما عوض شد. وضعیت فعلی عربستان در لبنان، سوریه، قطر و یمن نگاهی جدید نسبت به تحولات خاورمیانه فراهم آورده است. با پادشاهی "ملک سلمان" و ولیعدی پسرش "محمد بن سلمان"، ولیهعد جدید در این قدرت با توجه به پشتوانه امریکا خصوصا در دوره ترامپ ماجراجویی جدیدی را در منطقه رقم زد. مخالفت او با "بشار اسد" و مسئله یمن در ابتدا برای او فضایی برای تنش بیشتر بین دو کشور را گشود، اما با فرسایشی شدن جنگ یمن و ابقا "بشار اسد" در سوریه و حال خروج نیروهای امریکا ابتدا از افغانستان و تا پایان تاریخ سال جدید میلادی از عراق، سیاست این کشور نسبت به ایران تغییر کرده است.
هرچند که رابطه دو کشور را میتوان به الاکلنگی تشبیه کرد که تنش و تحمل در دوسوی آن نشسته است. الاکلنگی که تنش در آن معمولا کف را سنگینتر کرده است. به طوری که روابط اقتصادی، امنیتی، تجاری، فرهنگی و اجتماعی این دو کشور به هیچ وجه به شکل پیمان ومعاهده در نیامده است.
اختلاف دو کشور آن چنان که گفته شد، هم ریشه ایدئولوژیک داره و هم ژئوپلتیک. ایران خود را رهبر شیعیان میداند و عربستان لیدر جهان اهل سنت. با این حال اختلافات به جغرافیا هم باز میگردد. دو کشور نفت خیز در دو سوی آبراهی که مردمانش یک سویش به عربی سخن میگویند و مردم سوی دیگر به فارسی. خلیج فارسی که علی رغم افول نقش نفت در معادلات جهان هنوز آبراهی استراتژیک است. ایران و عربستان هیچ گاه نمیتوانند برادر باشند نهایت دستاورد برای این دو تحمل کردن همسایهای ناخوشایند است!
اکنون اخباری از برگزاری دور چهارم مذاکرات بین ایران وعربستان به گوش میرسد، که این خبر برای برخی کشورها خوشایند نیست. تغییر مواضع در عربستان بسیار مشهود است. پس از شش سال قطع کامل ارتباط صحبت از گشایش کنسولگری و عادی سازی روابط، پیشنهاد و طرحهایی برای همکاری مشترک در خلیج فارس و پیشنهاد ایجاد اتوبان مشهد - کربلا - مکه توسط "الکاظمی" نخست وزیر کشور عراق که البته این پیشنهاد مورد استقبال ایران وعربستان هم قرار گرفت، همه و همه نشانههایی از گرمی در روابط دو رقیب دیرین منطقه دارد.
"محمد بن سلمان" ولیعهد عربستان در اخباری از آمادگی کامل پادشاهی عربستان برای ایجاد روابط مطلوب با ایران گفته است. همچنین پادشاه عربستان "ملک سلمان" در بخشی از سخنرانی خود در مجمع سازمان ملل متحد، در مورد ایران گفت: «ما امیدواریم گفتگوهای میان دو کشور به نتایج ملموس منجر شود و این موجب تقویت اعتماد واحیای همکاری دو جانبه شود.»
در ایران هم از سوی وزارت امور خارجه از گفتگوهای مثبت حرف به میان آمده است. از سویی "ایرج مسجدی" سفیر ایران در عراق، طی مصاحبه با شبکه رسمی عراق از دور چهارم مذاکرات گفت؛ بنابراین عزم جدی و نشانههای مثبت در دو کشور ایران و عربستان برای پایان سالها مناقشه دیده میشود.
عربستان از شرکای اصلی غرب که با حضور نیروهای امریکایی طی این سالها در منطقه منافع زیادی را کسب کرده است، حال با خروج نیروهای امریکایی شرایط جدیدی با شرایط جدیدی روبرو شده، بطوریکه این کشور میداند که خود باید تنشهایش با ایران را مدیریت کند. ایرانی که علی رغم محاصره اقتصادی، اما رقیبی سرسخت است و لقمهای گلوگیر که میتواند هر رقیب منطقهای را خفه کند!
هرگونه توافق ایران با کشورهای مذاکره کننده در وین بر سرِ برجام و جنگهای نیابتی که باتلاقی برای عربستان شده، در نبود نیروهای امریکایی به خوبی نشان میدهد که عربستان برای پایان این مجادلات لفظی به جای تقابل، باید به همکاری با ایران بیاندیشد.
نکته مهم دیگر وجود کشور ترکیه بعنوان قدرت منطقهای که در دوران "اردوغان" مدعی رهبری اهل سنت و ایفای نقش در کشورهای منطقه، از جمله سوریه و عراق است. این عوامل احتمالا عربستان را به سمت همکاری برای تقویت، ثبات و امنیت در منطقه سوق میدهد.
حالا بن سلمان احتمالا دریافته است که زمین خاورمیانه سفتتر از آن است که میاندیشید. در تهران هم اصولگرایانی بر سر کارند که باید با مشکلات اقتصادی بزرگ دست و پنجه نرم کنند. مشکلات اقتصادیای که حل آن در گرو کاهش تنش در سیاست خارجی است.
آیا سرانجام این دو همسایه به جای تنش به سوی تحمل هم میروند. این چیزی است که برای قضاوت در مورد آن صبر کرد. کوه یخ روابط دو طرف در تابستان داغ خاورمیانه همواره در مقابل آب شدن مقاومت کرده است!
*کارشناس مطالعات منطقهای