مسئولان جمهوری اسلامی قرار بود از ایران الگویی برای سایر کشورها بسازند و مجدانه در پی صدور انقلاب به اقصی نقاط دنیا بودند اما نه تنها در الگوسازی ناکام ماندند بلکه در الگوپذیری نیز سیری قهقرایی را دنبال میکنند. روزی مالزی را بهعنوان الگوی اقتصاد موفق معرفی کردند و روزی دیگر از ایستادگی کره شمالی گفتند و امروز مقاومت مردم یمن را الگویی مناسب میدانند!
دیدارنیوز ـ مسلم تهوری: با پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن ۵۷ دکترین صدور انقلاب مطرح شد و بعدها در قانون اساسی جمهوری اسلامی رسما این امر مورد تایید قرار گرفت. در اصل یکصد و پنجاه و چهارم قانون اساسی آمده است:
«جمهوری اسلامی ایران سعادت انسان در کل جامعه بشری را آرمان خود میداند و استقلال و آزادی و حکومت حق و عدل را حق همه مردم جهان میشناسد؛ بنابراین در عین خودداری کامل از هرگونه دخالت در امور داخلی ملتهای دیگر از مبارزه حقطلبانه مستضعفین در برابر مستکبرین در هر نقطه از جهان حمایت میکند».
سخنان بنیانگذار جمهوری اسلامی نیز مؤید اصل یکصد و پنجاه و چهارم قانون اساسی است. امام راحل به صراحت فرمودند: «ما انقلابمان را به تمام جهان صادر میکنیم»؛ و در جایی دیگر چنین فرمودند: «ما باید در صدور انقلابمان به جهان کوشش کنیم و تفکر اینکه ما انقلابمان را صادر نمیکنیم کنار بگذاریم».
طبعا امام راحل بنا نداشتند فقر و فاقه، دزدی و اختلاس، ظلم و بیعدالتی را صادر کنند. بنیانگذار انقلاب اسلامی در پی آن بودند جامعهای بسازند که طبق دستورات وحیانی اسلام، منادی عدالت و برابری، ظلم ستیزی و استکبارستیزی باشد. هدف غایی از انقلاب هم ایجاد آرمان شهری بود که مستضعفان دنیا جذب آن شوند تا از این رهگذر، آسایش و راحتی را برای آحاد مردم دنیا به دنبال داشته باشد.
در بدو امر این تفکر تا حدودی تأثیر خودش را بر منطقه گذاشت تا جایی که جان. ال. اسپوزیتو ـ پژوهشگر امور خاورمیانه ـ معتقد است: «یک انقلاب اسلامی جهانی به وقوع پیوسته که بر سیاستهای گروههای اسلامگرا تأثیر گذارده است».
بتدریج بحث اولویت حفظ امالقرا در مقابل صدور انقلاب اسلامی، مطرح شد و در داخل هم با مصائب و مشکلاتی به همراه مدیریت ناکارآمد و فشل مواجه شدیم و کمکم جمهوری اسلامی از این که مرجعیت همه جریانهای اسلامگرای منطقه و جهان باشد، دور شد. البته تعدادی از گروههای مسلمان بخصوص شیعیان جهان همچنان ایران اسلامی را مورد توجه قرار میدهند اما نمیشود مدعی فراگیری این رویکرد در کل جهان اسلام و در میان مذاهب مسلمان بود. این ناکامی هنگامی بهتر خود را به رخ میکشد که بخواهیم یک جامعه نمونه و الگو در ایران را بعد از گذشت ۴۰سال از پیروزی انقلاب به دیگران نشان بدهیم که قطعا چنین جامعهای را در اختیار نداریم.
اکنون بسیاری معتقدند انقلاب اسلامی نه تنها نتوانست الگویی مناسب برای سایر ملتها باشد بلکه جماعتی در داخل را نیز سرخورده و مأیوس ساخت. از اینرو دیگر کمتر نشانی از دکترین صدور انقلاب در گفتهها و نوشتهها یافت میشود و آلترناتیو آن الگوبرداری ایران از سایر کشورها شد. ضعف مفرط اقتصاد داخلی ما را به سمت و سوی کشوری، چون مالزی سوق داد و الگوی مبارزه با جهان غرب و در رأس آن آمریکا کشور عقب افتاده و بسته کرهشمالی شد. حسین شریعتمداری در کیهان کرهشمالی را الگویی مناسب در برابر زیادهخواهیهای آمریکا برشمرد غافل از آنکه رهبر جوان کرهشمالی با کوچکترین تهدیدی از سوی ترامپ نسبت به مواضع خود عقبنشینی میکند و اگر چنین هم نمیشد، باز هم پروژه کرهشمالی از قبل هم محکوم به شکست بوده است.
مسئولان جمهوری اسلامی قرار بود از ایران الگویی برای سایر کشورها بسازند و مجدانه در پی صدور انقلاب به اقصی نقاط دنیا بودند اما نه تنها در الگوسازی ناکام ماندند بلکه در الگوپذیری نیز سیری قهقرایی را دنبال میکنند. روزی مالزی را بهعنوان الگوی اقتصاد موفق معرفی کردند و روزی دیگر از ایستادگی کره شمالی گفتند و امروز مقاومت کشور فقیر و جنگزده و مفلوک یمن را الگویی مناسب میدانند!
علیاکبر ولایتی در همایش هفته دفاع مقدس به مقاومت مردم یمن در برابر زورگوییهای عربستان و متحدانش اشاره کرد و گفت: «از یمنیها یاد بگیریم که چگونه در برابر تهدید و تحریم مقاومت میکنند. به جای لباس، لنگ میبندند و اسلحه به دست دارند و چند تکه نان خشک دستشان است با پای پیاده و سعودیها از دست اینها عاجز شدهاند».
این سخنان واکنشهای زیادی در فضای مجازی در پی داشت. عباس عبدی، تحلیلگر و روزنامهنگار اصلاحطلب در واکنش به این سخنان در توییتر خود نوشت:
«آقای ولایتی محتاط سخن بگویید. بهطور معمول دوست ندارم وارد موضوعات شخصی افراد شوم و شخصیت آنان را خطاب قرار دهم. ولی سخنان اخیر آقای ولایتی مثل تیر به قلب هر خوانندهای فرو میرود.
آخر آقای محترم! داشتن حداقلی از انصاف هم خوب چیزی است. هنوز گفتگوی ایشان درباره خانه هزارمتری کنار کاخ سعدآباد در یادها هست، و اینکه چگونه با رمل و اسطرلاب سعی شده بود که آن رانت بزرگ که اکنون دهها میلیارد ارزش دارد کم اهمیت جلوه داده شود.
بعدش درباره مدیریتهای متعدد خانوادگی نیز سکوت کردند. حالا مردم را به نان خشک خوردن دعوت میکنند؟ مردم نیازی به این توصیهها ندارند اگر لازم باشد آنقدر شرف دارند که از خودشان دفاع کنند، ولی این دفاع، منحصر به دفاع در برابر دشمنان خارجی نمیشود که باید وضعیت خیلیها را در داخل هم بررسی کرد.
اگر جایی بود که درباره افراد سوال میکردند و پاسخ میگرفتند؛ شاید امروز این قدر از کسانی نمیشنیدند که در عمرشان نه یک روز مبارزه کردهاند و نه جنگ. اگر منظورشان از اینکه گفتهاند وضعیت ما بهتر از دیگران است وضعیت خودشان است کاملا درست است.
ولی اگر منظورشان وضعیت مردم است شاید در مقایسه با یمن حرفشان درست باشد. نکند میخواهند ایران را یمن کنند؟ بهعلاوه مردم با لُنگ زندگی کنند و سعودیها از دست آنان عاجز شوند که چه بشود؟ که ایشان دهها پست و مقام داشته باشد؟ کمی اندیشه کردن برای نشستگان و بازنشستگان در صندلی قدرت بهتر از هر کار و حتی عبادت دیگری است».
اینکه متأسفانه در شرایط بد اقتصاد فعلی طبق نظر رهبری بایستی مردم به اقتصاد مقاومتی روی بیاورند امری است منطقی و قابل قبول؛ اما این امر مستلزم آن است که اقتصاد مقاومتی ابتدا از سوی مدیران کشور رعایت شود که اگر چنین باشد تحمل شرایط بغرنج اقتصادی برای مردم راحتتر و امکانپذیرتر میشود. اما اوضاع و احوال مدیران ارشد و میانی خلاف دستورالعمل رهبری را تداعی میکند. دولتمردان به همراه نزدیکانشان در رفاه کامل به سر میبرند و دنیای اشرافیشان با زندگی عامه مردم هیچ سنخیتی ندارد و رفتار و مشیای کاملا در جهت عکس اقتصاد مقاومتی در پیش گرفتهاند. دکتر علیاکبر ولایتی نیز از جمله مدیرانی است که صاحب مشاغل و عناوین متعددی است و از این رهگذر خانواده وی نیز رویهای مشابه در پیش گرفتهاند. چنین به نظر میرسد که خردهفرمایش ایشان نه برای خود و خانوادهاش بلکه برای عامه مردم است.
فرزندان علیاکبر ولایتی مدیرعامل و عضو هیات مدیره شرکت «سیف بنا» هستند. این شرکت ۱۴۰۰ پرسنل دارد و در سال ۸۵ با سرمایه ابتدایی ۳ میلیارد تومان به ثبت رسیده است. پروژه ۲۰۴ واحدی جاسک، مجتمع اداری تجاری فرجام، مجتمع اداری ترکمنستان، مجتمع مسکونی یاسمن الهیه، شهرک مسکونی شقایق ساری و مجتمع مسکونی کوثر الهیه از پروژههایی است که توسط این شرکت ساخته شده است. اینها بخشی از فعالیتهای برادارن ولایتی در مجموعه شرکت ساختوسازی با نام «سیفبنا» است.
قطعا کسی با کار کردن و جمعآوری سرمایه مخالف نیست اما آقای ولایتی باید به چند سوال پاسخ دهند.
سوال اول در خصوص نحوه تامین سرمایه فرزندان وی است که با وجود سن کم آن شرکت را راهاندازی و پروژههای عظیم ساختمانسازی را فراهم کردند؟
سوال دوم در خصوص محل زندگی ولایتی و فرزندانش است؛ هزینه خرید و احداث آن ساختمانها چگونه تامین شده است؟
دکتر ولایتی به عنوان کسی که از ابتدای انقلاب در بالاترین سمتهای اجرایی این مملکت فعال بوده باید پاسخگو باشد که چرا جمهوری اسلامی ایران از دکترین صدور انقلاب اسلامی به الگو برداری از کشور فقیر و جنگزده یمن تنزل کرده است.
آیا ملتی، چون ایران در حیات ۴۰ ساله انقلابش سختیها و مرارتهایی چون جنگ و تحریم را تحمل کرده است که امروز به نقطهای برسد که به جای یک زندگی متعارف باید در عوض لباس، لُنگ به خود ببندد و شکمش را با نان خشک سیر کند؟
دکتر ولایتی به خوبی واقفند که «الناس علی دین ملوکهم» پس جناب ولایتی! این گوی و این میدان؛ در نسخه شفابخشی که پیچیدهاید خود ابتدا پیش قدم شوید و آنگاه انتظار داشته باشید که ملت به گفتههایتان تأسی کنند.
جناب دکتر ولایتی! حتما میدانید از دکترین صدور انقلاب تا الگوبرداری از یمن راهی به غایت طولانی است. لطفا بفرمایید مشکل از ما اقشار فرودست جامعه بود یا مدیرانی چون شما که اکنون در این نقطه ایستادهایم؟