دیدارنیوز ـ دونالد ترامپ، رئیسجمهوری ایالات متحده امریکا با همه اشتیاقی که برای به ثبت رساندن عکس دو نفره خود با حسن روحانی رئیسجمهوری ایران داشت، راه به جایی نبرد. اینکه او با این خواسته خود بهدنبال چه بوده را از امیرعلی ابوالفتح کارشناس مسائل امریکا جویا شده ایم. ابوالفتح اگرچه ترامپ را یک شومن معرفی میکند که بدش نمیآمد عکسی با رئیسجمهوری ایران پیش از برگزاری نشست مجمع عمومی سازمان ملل متحد داشته باشد تا یک پیروزی دیگر را برای خود به ثبت برساند اما معتقد است که این رویداد نمیتوانسته تأثیر آنچنانی در انتخابات پیش روی کنگره داشته باشد.
این کارشناس مسائل امریکا در خصوص انتخابات آینده امریکا هم پیروزی هر دو حزب دموکرات و جمهوریخواه را نسبتاً بیتأثیر در سرنوشت برجام دانسته و میگوید: اگر دولت و شخص رئیسجمهوری امریکا تن به بازگشت به برجام ندهند کنگره نمیتواند کاخ سفید را وادار کند که در سیاستهای خود در قبال ایران تجدیدنظر کند. البته میتواند مانع تراشی بکند اما واداشتن رئیسجمهوری به اینکه به توافق برگردد یا تحریمهای علیه ایران را اجرا نکند تقریباً امکان پذیر نیست.
مشروح این گفتوگو را در ادامه بخوانید:
چرا ترامپ پیش از حضور آقای روحانی در مجمع عمومی سازمان ملل، تلاش داشت دیداری با رئیس جمهوری ایران داشته باشد؟ این تحلیل که چنین اقدامی میتوانست از او قهرمان سیاست خارجی ساخته و درانتخابات کنگره نیز به نفع او تمام شود، مقرون به واقعیت است؟
میتوان در این مورد بحث کرد که چرا آقای ترامپ قبل از جلسه مجمع عمومی علاقهمند بود که دیداری با رئیسجمهور ایران داشته باشد و احیاناً از دل این دیدار حتماً یک عکس دو نفرهای هم منتشر میشد. اما ابتدا به قسمت پایانی سؤال شما پاسخ میدهم. دلایلی برای این امر وجود دارد اما نه ضرورتاً برای تأثیرگذاری در انتخابات پیش روی کنگره. اینکه رئیسجمهور امریکا بتواند به جهان اثبات کند یا به رأیدهندگان امریکایی نشان دهد کشوری که مثل ایران سرسخت است، کشوری که آماده مذاکره نبوده و به ادعای دولت امریکا و طیفی از شهروندان امریکایی «حامی تروریست»بوده و خطری برای جهان است، زیر فشار ایالات متحده امریکا تسلیم میشود و تن به سازش میدهد و حاضر میشود دیداری انجام دهد، برای او یک پیروزی است. اما این را در نظر داشته باشیم که برای شهروندان امریکایی بیش از آنکه نمایشهایی این چنینی در عرصه بینالملل بتواند در زندگیشان تأثیر بگذارد مسائلی مانند بیمه درمانی، مالیات، مهاجرت و رونق کسب و کار مهم است. از این جهت معتقدم که نباید دچار این اشتباه بشویم که اگر ترامپ با آقای روحانی دیدار میکرد در انتخابات کنگره پیروز میشد و اگر دیدار نمیکرد در انتخابات شکست میخورد. بنابراین این دیدار به نظر من عامل تعیین کنندهای در انتخابات کنگره نیست. میتوانست برای نخبگان جامعه و افراد تحصیلکرده و کسانی که نگاهشان به تحولات جهانی است مهم باشد اما برای مردم عادی امریکا که گرفتار مسائل معیشتی هستند و دغدغهشان این است که چقدر مالیات از آنها کم شود، چقدر از بیمههای درمانی استفاده کنند و نگران سیاستهای مهاجرتی هستند، خیلی مهم نبود و شاید حتی از این دیدار مطلع هم نمیشدند.
پس اصرار و در واقع انتظار او برای چنین اتفاقی چه دلایلی داشت؟
دونالد ترامپ خود را مرد معامله مطرح میکند. کتابی هم در این مورد با عنوان «هنر معامله» نوشته که البته در اینکه خودش نویسنده آن کتاب باشد تردید وجود دارد. او در این کتاب معتقد است که بهترین شخص برای انجام معامله است و از استعداد فطری برخوردار است. چه در زمانی که در کسب و کار بود و توانست معاملات بزرگی را انجام دهد و به توافقهای مهمی دست یابد و چه در زمانی که رئیسجمهور امریکا شد. نقطه نظر و استراتژی او این است که طرف مقابل را بشدت زیر فشار قرار داده و مجالی برای نفس کشیدن برایش قائل نشود تا طرف مقابل تن به مصالحه داده و در این معامله شخص ترامپ و امریکا کمترین امتیاز را واگذار کند. این استراتژی در مورد کره شمالی تا حدودی جواب داد. ماحصل دیدار ترامپ با کیم جونگ اون چه بوده و آیا کرهایها واقعاً فرایند خلع سلاح را طی میکنند یا نه؟ برای ترامپی که عموماً به شوهای تلویزیونی بسیار علاقهمند است و خودش سالها در این عرصه کار کرده و بهعنوان یک شومن بوده و برنامههای تلویزیونی هم داشته، این بحث خیلی مهم است. او تصور میکند همین قدر که دیداری صورت بگیرد حتی اگر نتیجه ملموسی نداشته باشد یا تغییر رفتار کشوری مانند کره شمالی یا ایران زمانبر باشد و به آینده طولانی محول شود، برای او کفایت میکند و فکر میکند که مهم انجام دیدار است و مسائل بعدی برعهده کارشناسان و بدنه کارشناسی و وزیران است. ترامپ خیلی علاقه داشت این اتفاق بیفتد و به هر لحنی و کلامی این را هم مطرح کرد. حتی آخرین برگ را مایک پمپئو رو کرد و گفت آقای ترامپ نه فقط با آقای روحانی مذاکره میکند بلکه آماده دیدار با آیتالله خامنهای هم هست. این اتفاق در نیویورک نیفتاد و بعد از این بود که طرف امریکایی موضع تند و سختی را گرفت. آقای جان بولتون گفت که برای ایرانیها جهنم به پا میکنیم. در حالی که 48 ساعت قبل از آن وزیر خارجه آنها گفته بود که رئیسجمهور امریکا حتی حاضر به ملاقات با رهبر جمهوری اسلامی هم هست.
نتیجه انتخابات کنگره با پیروزی هر کدام از دو حزب چه تأثیری بر سرنوشت برجام خواهد داشت؟
این نکته را در نظر بگیرید که سیاست خارجی تقریباً در حوزه اختیارات انحصاری قوه مجریه است و رئیس جمهوری تعیینکننده سیاست خارجی است. او با کمک و مشاوره وزیران خارجه و دفاع، مشاور امنیت ملی و سران جامعه اطلاعاتی به استراتژیای دست پیدا میکند و بهطور انحصاری این سیاست را پیش میبرد. البته کنگره بیتأثیر نیست. بخصوص در زمانی که قرار است بودجههایی اختصاص داده شود. مثلاً با بالا و پایین کردن بودجهها میتوانند در سیاست خارجی تأثیرگذار باشند. اما اینکه تصور کنیم که کنگره در دست حزبی باشد و آن حزب بتواند نقطه نظرات خود را در عرصه سیاست خارجی به رئیسجمهور تحمیل کند، با واقعیت سیاست امریکایی همخوانی ندارد. همان طوری که اکثریت جمهوریخواه کنگره 115 امریکا نتوانست مانع برجام شود و حتی نتانیاهو را هم دعوت کردند تا جلوی تصمیم اوباما را بگیرند اما او با نادیده گرفتن کنگره، برجام را اجرایی کرد. همانطور هم در صورتی که دموکراتها در کنگره 116 که از ژانویه شروع میشود به پیروزی برسند و حتی هر دو مجلس را هم در دست بگیرند، اگر دولت و شخص رئیسجمهور و قوه مجریه تن به بازگشت به برجام ندهند نمیتوانند کاخ سفید را وادار کنند که در سیاستهای خود در قبال ایران تجدیدنظر کند. البته میتوانند مانع تراشی بکنند اما واداشتن رئیسجمهور به اینکه به توافق برگردد یا تحریمهای علیه ایران را اجرا نکند تقریباً امکانپذیر نیست.
در این میان اروپاییها چقدر به انتخابات کنگره و تأثیر نتیجه آن در تعدیل موضع امریکا امید بستهاند؟
به هرحال اگر بخواهیم جهان را به چند قطب تقسیم کنیم از درون امریکا شروع شده و به اروپا و حتی به داخل ایران هم میرسد. گروهی که نقد دارد و عملکرد دولت ترامپ را مورد حمله قرار میدهند، امیدشان این است که در گام اول در انتخابات میاندورهای دموکراتها برنده شوند و در مرحله بعد یعنی در انتخابات ریاست جمهوری سال 2020 ترامپ شکست بخورد. به هرحال این گروه معتقد هستند همین که حزب مخالف در کنگره به اکثریت برسد پیامی است به رئیس جمهوری که با احتیاط بیشتر و به شکل مدبرانهتری با مسائل برخورد کند. در درون امریکا آقای جان کری و خانم وندی شرمن، در اروپا افرادی مانند خانم موگرینی و سران بعضی از کشورهای اروپایی مانند آلمان و فرانسه و حتی در درون جمهوری اسلامی هم این امیدواری وجود دارد که ترامپ حداقل با اکثریت دموکرات در کنگره مهار شود. اما اینکه واقعاً تأثیرگذار باشد مقداری دور از انتظار است. در مورد اینکه سران اروپا و شخصیتهای دولتی و سیاسی چه فکری میکنند و شرکتهای خصوصی به چه شکلی عمل میکنند شکاف عمیقی وجود دارد و شاید بتوان گفت خیلی تعیینکننده نخواهد بود. اگر دولتهای اروپایی به پیروزی دموکراتها در انتخابات کنگره امید ببندند و شرکتهای خصوصی تحت اجبار و الزام مجبور شوند که این همکاری را تا حدودی کاهش دهند، مشکل ایران را حل نمیکند. مهم این است که فعالان عرصه اقتصادی کشور که همه خصوصی هستند به چه سمتی جهتگیری داشته باشند. البته سیاستگذاریهایی که اروپاییها انجام میدهند و تلاشهایی که صورت میگیرد مؤثر است اما تا زمانی که تحریمها شروع نشده و 14 آبان فرا نرسد و چند هفته از این زمان نگذرد خیلی نمیتوان ارزیابی کرد که واقعاً تهدید امریکاییها باعث شده که فشارها به ایران به حداکثر برسد یا نه. فعلاً همه چیز در مرحله حدس و گمان است. باید زمان بگذرد، تحریمها برگردد، اروپاییها اقدام خود را انجام دهند تا بتوان فهمید که آیا اروپاییها واقعاً توانمند هستند یا صرفاً در حد بیانیه و اعلام نظر سیاسی عمل کرده اند و به لحاظ عملی اقدامهای مورد نظر ایران را نمیتوانند انجام دهند.
منبع: ایران/رضوانه رضاییپور/۸ مهر ۹۷