خبرهای نگرانکنندهای از پنجشیر به گوش میرسد. منطقهای که پایتخت مقاومت در برابر طالبان بدل شده است. آیا شکست نظامی در پنجشیر به معنای بیارزش بودن این مقاومت است؟
دیدارنیوز _ علیرضا خوشبخت*: خبرها از پنجشیر نگران کننده است. به نظر میرسد یکی از آخرین دژهای مقاومت در مقابل طالبان در وضعیت بسیار دشواری قرار دارد و در آستانه سقوط است. جبهه مقاومت ملی افغانستان به رهبری احمد مسعود فرزند احمد شاه مسعود قهرمان ملی افغانستان در شرایطی بسیار دشوار قرار گرفته است.
واقعیت این است که در مورد جنگ در افغانستان هرگز نمیتوان قضاوت قطعی و نهایی داشت. جغرافیای این سرزمین و شیوه زیست اجتماعی مردمان آن وضعیتی به وجود آورده است که هیچ گاه نمیتوان از حذف نهایی گروه رقیب سخن گفت. شاهد این مدعا خود طالبان است. در طی بیست سال جنگ با بزرگترین ارتشهای جهان به نظر میرسید این گروه از صحنه محو شده است؛ با این حال این جریان با تکیه بر ساختار اجتماعی خاص مناطق تحت نفوذ خود، حمایت همیشگی پاکستان و البته در سایه ضعف دولت مرکزی و سیاستمداران کابل به صحنه بازگشت و اینک افغانستان دوباره تحت تسلط این گروه است.
با این حساب بسیار زود است که از شکست مقاومت در دره پنجشیر سخن گفته شود. با این حال حتی با فرض شکست نظامی در پنجشیر باز هم به دلایلی که در ادامه برخواهم شمرد از ارزش و اهمیت این مقاومت جانانه در مقابل طالبان کم نخواهد شد.
بسیاری از ملتهای جهان لحظههای بسیار دشوار و تاریکی را سپری کردهاند. لحظههایی که دشمن به دروازهها رسیده و حتی سرزمین آنها را تسخیر کرده است. مهمترین سرمایه هر ملتی برای مقاومت در این لحظههای تاریک، امید و شجاعت است. ملت افغانستان سالهاست که با فجایع بسیاری دست و پنجه نرم میکنند. با این حال فرار نیروهای آمریکایی از افغانستان و فروپاشیدن دولت این کشور در زمانی بسیار کوتاه، یکی از بزرگترین فجایع در تاریخ این کشور را رقم زده است. در چنین شرایطی که سیاستمداران و جنگ سالاران کابل و سایر مناطق افغانستان یا گریختهاند یا مخفی شدهاند یا در بهترین حالت مذاکرهای با دستهای خالی را با طالبان پیش میبرند؛ شجاعت مبارزان و رهبرانی در پنجشیر امید و غرور را در دل مردم افغانستان زنده کرد و جهان را به تحسین شجاعت آنها واداشت. این غرور و امید سرمایه بسیار مهمی برای مردم داغدیدهای است که حالا باید در سایه حکومتی افراطی زندگی و با آن مبارزه کنند.
مقاومت پنجشیر این دروغ آشکار را که حکومت طالبان خواست تمام مردم افغانستان است را رسوا کرد. تردیدی نیست که طالبان از بافت اجتماعی افغانستان برخاسته است و پایگاه اجتماعی جدی در این سرزمین دارد با این حال، افغانستان یکسره خواستار طالبان نبوده و نیست. مردم این کشور حتی بعد از به تنگ آمدن از فساد و ناکارآمدی نظام سیاسی پیشین این کشور هیچ گاه به صورت یکدست خواهان بازگشت طالبان نبودهاند. مقاومت خونین در پنجشیر این دروغ آشکار را شکست داد، پیش از آن که به دست مایه خبرها و تحلیلها بدل شود و جامه واقعیت بر تن کند.
طالبان افغانستان را تسخیر کرده است، اما باید این کشور را اداره کند. بروز تنشهای شدید میان طالبان و گروههای اجتماعی مختلف در افغانستان قطعی به نظر میرسد. ایدئولوژی سَلَفی و افراطی این گروه در کنار بافت قبیلهای طالبان و قوم گرایی شدید آنها که بر تسلط پشتونها بر کل افغانستان تاکید دارد، بروز این تنشهای شدید را قطعی کرده است. سرکوب چاره کار هیچ حکومتی نیست به خصوص در افغانستان که حکومت کردن در سایه سرکوب در آن تقریبا ناممکن است. دور از انتظار نیست که حکومت طالبان به زودی از دو جبهه کلی با مقاومتهای جدی مواجه خواهد شد. نخست گروههای اجتماعی شهرنشین و جامعه مدنی افغانستان که قطعا در مقابل تفکرات افراطی و مبتنی بر شیوه زیست قبیلهای این گروه مقاومت خواهند کرد، و دوم از طرف گروههای مختلف قومی و مذهبی در افغانستان که سلطه کامل طالبان پشتون تبار بر کل افغانستان را نخواهند پذیرفت. در آن شرایط مقاومت پنجشیر و حماسهای که در این لحظههای تاریخی شکل گرفت، قطعا به دست مایه و منبع الهام مهمی بدل خواهد شد. این سرمایه در سایه شجاعت و مجاهدت زنان و مردان افغانستانی در پنجشیر حاصل شده است.
جنگ راه حل افغانستان نیست. این کشور گرفتار در تله جغرافیای و قبیلهگرایی و فقر و افراطیگری و مداخله بیگانگان تنها از مسیرهای مسالمتآمیز میتواند، به روزگاری بهتر دست یابد. با این حال برای هر مذاکرهای، مقاومت امری تعیین کننده است. مذاکره با دستهای خالی تنها مذاکره بر سر شرایط تسلیم است. پنجشیر به نماد یک مقاومت اجتماعی واقعی در افغانستان مبدل شد. مقاومتی که میتواند و باید دستمایه هر نوع مذاکره قرار گیرد تا طالبان نتواند با تکیه بر عصبیت قبیلهای و تفکرات افراطی و حمایت کشورهایی مانند پاکستان و عربستان، نظامی را به افغانستان تحمیل کند که خواست همه مردم نیست.
ملت افغانستان روزهای تاریکی و حساسی را سپری میکنند. مردمانی که حتما شایسته سرنوشت بهتری بودند و روزگار آنان در تقاطع تباهیهای جهان رقم خورده است. این یادداشت را با بخشهایی از شعر استاد محب بارش شاعر فقید افغانستانی به پایان میبرم و برای خواهران و برادرانمان در افغانستان رهایی از روزگار مشقت را آرزو میکنم.
پنجشیر دردمند!
رستم برای اندُه سهراب گریه کرد
یعقوب کور شد به هوای شکوه مصر
فرهاد با فسانۀ شیرین بهخاک رفت.
اما تو زندهای.
اما تو زندهای
مغرور، استوار، هدفمند، پرشکوه، آزاد، سربلند.
من هیچ نیستم
اما، همیشه ورد زبان بودهام، چرا.
زیرا که من توام.
زیرا که من توام
من با زبان عشق تو آغاز کردهام
پهنای عشق را
من با خروش رود تو فریاد کردهام
آهنگ سوگ را
پنجشیر دردمند!
پنجشیر دردمند!
*سردبیر مجموعه رسانهای دیدار