«دیپلمات» عنوان برنامهای است از مجموعه رسانهای دیدار که در گفتگو با دیپلماتهای ایرانی به کندوکاو در ذهنیت و تجربیات و خاطرات آنها میپردازد. محسن پاک آیین میهمان دومین برنامه دیپلمات بوده است.
دیدارنیوز ـ پرستو بهرامیراد: برای ملاقات با دومین میهمان برنامه «دیپلمات» به منزل او رفتیم. خانه این دیپلمات سابق پر از نمادهای کشورهای مختلف بود که در آنها خدمت کرده یا سفر کرده بود. محسن پاکآیین که سفیر سابق ایران در زامبیا، ازبکستان، تایلند و جمهوری آذربایجان بوده است در قسمت اول مصاحبه خود از تجربیات یک دیپلمات ایرانی و خاطرات خود در دوران سفیر بودن در کشورهای مختلف صحبت کرد.
در آخر نیز در مورد سیاست خارجی ایران و اینکه برخی آن را نامتعارف میدانند، گفت: «ما روابط غیرمتعارفی نداشتیم. حال یک زمان بحث تبلیغات است، آنها برای ایجاد اخلال تبلیغات میکنند. البته شاید ما نتوانستیم خوب دفاع بکنیم، شاید ما نتوانستیم چهره واقعی صلح طلبانه و دوستی طلبانه خود را به دنیا نشان بدهیم، این ضعف ممکن است وجود داشته باشد. چرا که دیپلماسی عمومی امروز که در عصر اطلاعات است با محور رسانه، در تصحیح افکار عمومی بسیار تاثیرگذار است. وقتی کشورهای دیگر ما را متهم میکنند که ایران یک کشور غیر متعارف است و با همسایگانش به دنبال جنگ و توسعه طلبی در منطقه است، ما باید با ابزار دیپلماسی عمومی خودمان اینها را خنثی کنیم. دیپلماسی عمومی در ایران هنوز خوب شناخته نشده است.» در لینک زیر میتوانید قسمت اول این گفتگو را ببینید و بخوانید.
محسن پاکآیین، دیپلمات و سفیر سابق جمهوری اسلامی ایران است. او هماکنون در دفتر حفظ و نشر آثار آیتالله العظمی خامنهای فعالیت میکند. در قسمت دوم گفتگوی خود این دیپلمات سابق در مورد روابط ایران با عربستان و آمریکا، هزینههای ایران در محور مقاومت و در آخر در خصوص چشمانداز سیاست خارجی ایران صحبت کرد.
دیپلمات در واقع برنامهای است که به دنبال کشف عمیقتر ذهنیت دیپلماتها و نگاه آنها به جهان سیاست خارجی است و این بار مهمان برنامه دیپلمات محسن پاکآیین است
در ادامه قسمت دوم مصاحبه با محسن پاک آیین را بخوانید و ببینید:
فیلم گفتگو را با کیفیت بالاتر اینجا ببینید.
ما نتوانستهایم در خیلی از موارد مردم کشورمان را در حوزه سیاست خارجی توجیه کنیم. مثل قراردادهایی که منعقد میشود و برخی مخالف هستند و یا مردمی که فکر میکنند سیاست خارجی ما درست عمل نمیکند. به نظر شما چرا نتوانستهایم مردم را متقاعد کنیم؟
ما یک اشکال اساسی در کشورمان داریم و آن هم وجود جناحهای مختلف است. به طور طبیعی دو جناح مشخص به نام اصلاح طلب و اصول گرا در مقاطع مختلف اعم از ریاست جمهوری یا مجلس حاکم میشوند. در کشورهای دیگر بعد از داستان انتخابات، همه بر سر کار خودشان بر میگردند و با هم ارتباط نزدیک دارند و به هم کمک میکنند. متاسفانه در کشور ما وقتی اصلاحطلب بر سرکار است، اصولگرا سعی میکند تمام دستاوردها را کمرنگ نشان دهد و بالعکس هر زمان اصولگرا بر سرکار است، اصلاح طلب سعی میکند دستاوردها را کم رنگ کند. این فقط در حوزه سیاست خارجی نیست، ما در طول انقلاب دستاوردهای بسیار بزرگی داشتیم. من شاید حدود ۷۰ کشور
مختلف رفتهام. در این مدت کوتاه بعد از انقلاب کارهای خیلی بزرگ در این کشور چه در حوزه عمرانی، چه ساخت و ساز، جاده، آبرسانی و سیاست خارجی داشتهایم. اما هر بار که دولتی روی کار هست میخواهد این کارها را به مردم معرفی کند، یک جناحی که مخالف آن دولت است بلافاصله به نحوی متاسفانه آن را کم رنگ میکند. هر دو طرف هم تربیون، رسانه، قدرت دیپلماسی عمومی دارند و همچنین هر دو طرف هم در مجلس نماینده دارند. واقعاً به اعتقاد من یکی از مشکلات جدی ما این وضعیت است. متاسفانه طرفین همدیگر را در داخل کشور خنثی میکنند. اجازه نمیدهیم مردم بفهمند در این کشور چه کارهای بزرگی انجام شده است. مثلاً در خصوص یک پیمان، اگر این پیمان انجام شد و یک امتیازی برای دولت بود مخالفین او ممکن است پیمان را زیر سوال ببرند و بالعکس. البته احساس من این است که به تدریج این وضعیت دارد تعدیل میشود. ما امیدواریم که در دوره ریاست جمهوری آقای رئیسی این مسائلی که باعث میشود دستاوردها خنثی شود از بین برود و همه بتوانند خیلی شفاف کارهای صورت گرفته را به مردم معرفی کنند و چه راست و چه چپ از کار خوب حمایت کنند و در مقابل کار ناپسند هم بایستند.
بعد از اینکه رئیس حماس و سید حسن نصرالله صحبتی راجع به پولهای که ایران به آنها داده، کردند؛ جنجالهایی به پا شد که ایران در حالی که مردم در مضیقه هستند پول به محور مقاومت میدهد. در اینجا چرا هیچ توضیحی به مردم داده نشد؟ حتی در حوزه سیاست خارجی برخی مواقع نظر مردم هم پرسیده نمیشود. اشکال از کجاست؟
هزینههایی که در خارج از کشور مثل سوریه و عراق انجام میدهیم، اولاً آن اندازهای نیست که تبلیغ میشود، متأسفانه این هزینهها خیلی بزرگ نمایی میشود. دوم اینکه این هزینهها خرج امنیت کشور است. اگر وقتی که احساس میکنیم در سوریه داعش به خاطر ایران آمده است و اگر در سوریه مقابل داعش ایستادگی نکنیم، حتماً داعش به مرزهای ما میرسد و هزینههای گزاف اعم از انسانی بر ما تحمیل میکند. زمانی که آقای بشار اسد از ما تقاضای کمک میکند، ما هم در آنجا کمک میکنیم، در واقع این کمک خرج امنیت ما است. به یاد دارم در زمان جنگ از حضرت امام سوال کردند که چرا ایران به سوریه نفت میدهد؟ آن زمان گفته میشد نفت رایگان میدهد، در واقع رایگان نبود، ولی با تخفیف نفت میدادیم. امام فرمودند این هم بخشی از خرج جنگ است. یعنی همانگونه که آن زمان تمام اعراب تلاش داشتند سوریه و لیبی و برخی از کشورهای دوست ما را با خود همراه کنند برای اینکه فشار زیادی بر ما وارد شود بخشی از هزینه جنگ ما برای این قضیه مصرف میشد، این یک واقعیت است. الان آمریکاییها به قول خودشان ۳۰۰۰ میلیارد دلار فقط در عراق و افغانستان هزینه میکنند. رقم سنگینی است، چون احساس میکنند منافعشان تأمین میشود. گرچه منافعشان تامین نشد و رفتند. هر کشوری باید برای امنیت خودش تدابیری بیندیشد. نمیتوان انتظار داشت هر تصمیم سیاست خارجی را به رفراندوم گذاشت. یعنی به مردم بگوییم اجازه میدهید مثلاً در سوریه با داعش بجنگیم یا خیر؟ در هیچ جای دنیا اینگونه نیست. بالاخره شما در انتخابات به این دولت اعتماد میکنید و یک فردی هم به عنوان وزیر خارجه منصوب میشود. در کنار آن شورای امنیت ملی، رهبر و دیگران حضور دارند و سیاستی تعیین میکنند و انجام میشود. نمیتوان نظر مردم را در هر سیاستی جویا شد. اما اینکه باید به مردم توضیح دهند حرف درستی است. یعنی مردم ما حتما باید نسبت به سیاستها مطلع شوند. تا جایی که اطلاع دارم توضیح هم داده شده است، اما طرف مقابل یعنی آن دستگاه تبلیغاتی که میخواهد به نوعی القا کند که این دولت پول مردم را برای
یک هدف عبث در سوریه هزینه میکند، توانش بیشتر است. توان تبلیغاتی و دیپلماسی عمومی ما به اندازه کسانی که ماهوارههای متعدد دارند و هر روز علیه ما تبلیغ میکنند، نیست؛ لذا این مسئله ممکن است تاثیرگذار باشد و برخی از مردم باور کنند و بگویند پول ما را در سوریه و در عراق هزینه میکنند. در حالی که واقعاً هزینه امنیت کشور است و رقم هم آن اندازه نیست که مطرح میکنند. ما در برخی از حوزهها اصلاً در برخی از کشورها شرکتهای فنی مهندسی را بردهایم و برای آنها در زمان بازسازی کار ایجاد کردهایم. به نظر میرسد این مسائل بیشتر کارهای تبلیغاتی و فضای روانی باشد.
به نظر شما در سطح منطقه برای اینکه اهداف سیاست خارجیمان به ثمر برسد چه ابزار و روشهایی باید داشته باشیم؟ ما میخواهیم ابرقدرت منطقه شویم!
خیر، ما در حقیقت به دنبال ابرقدرت شدن نیستیم. ایران دنبال این که هژمون منطقه باشد، نیست. ابرقدرت بودن به معنای نادیده گرفتن بقیه کشورها و سعی در تحمیل دیدگاههای خودشان به منطقه است. این تفکری که الان در آمریکا هم وجود دارد که خودش را هژمون دنیا میداند و میخواهد تفکرش را بر دنیا حاکم کند. ما به دنبال ابرقدرتی در منطقه نیستیم. البته به لحاظ علمی و فنی در سند چشمانداز آمده که اولین کشور منطقه شویم. اما این بدان معنا نیست که ما میخواهیم ابرقدرت منطقه شویم، ولی بهترین راه از مسیر دوستی است. یعنی ما باید ارتباطات دیپلماتیکمان را با همه کشورها تقویت کنیم و در زمان نیاز به آنها کمک کنیم. با توجه به دشمنانی که داریم، اعتمادسازی ما استمرار داشته باشد. هر روز ممکن است در یکی از کشورهای همسایه یک حرکتی علیه ما ایجاد شود که روابط ما با آن کشور تخریب بشود. باید مراقب باشیم و از روابط مراقبت کنیم. دوستی داشته باشیم و رصد بکنیم. به یاد دارم آقای
خوشرو، نماینده ما در نیویورک در یک جلسه گفت هر روز یک توطئه علیه ما صورت میگیرد. این یک واقعیت است و لذا باید کاملاً هوشیار باشیم. احساس کنیم دشمنان میخواهند ما را از منطقه و دوستانمان جدا کنند؛ لذا سعی کنیم بر این دوستی اصرار و ابرام داشته باشیم. بهترین سفرایمان را در منطقه بگذاریم. یکی از نکات بسیار مهم این است که سفرایی که در کشورهای پیرامونی و در کشورهای دوست میگذاریم، از بهترینها باشند. بهترین کادر دیپلماتیک را داشته باشیم. به یاد دارم در آذربایجان که بودم به دولت آقای روحانی گفتم ما باید هر ماه یک وزیر در آذربایجان داشته باشیم، این اتفاق هم رخ داد. این روابط دیگر آسیب نمیبیند و تقویت میشود.
دو پرونده سیاست خارجی ما باعث مشکلاتی در اقتصاد و روابط ما شده است. یکی پرونده عربستان و دیگری پرونده آمریکا است. تخاصم با عربستان به کجا خواهد رسید؟ آیا به دلیل پیشینه تاریخی، تفاوتهای مذهبی و موقعیت ژئوپولتیک دو کشور است، این تخاصم قرار است ادامه دار باشد یا قابل حل است؟
ما هیچ تخاصمی با عربستان نداریم. تخاصم از سوی ما نیست و ما علاقهمند هستیم با عربستان به عنوان یکی از کشورهای اسلامی و همسایه و یک کشور نفت خیز روابط داشته باشیم. از ابتدای انقلاب هم همین بوده است، حتی در مقطعی که اینها در حج در سال ۱۳۶۶ حجاج ما را کشتند و حضرت امام گفتند ما از هر که بگذریم از فهد نمیگذریم، ولی باز ما اغماض داشتیم و رابطه مان را با عربستان ایجاد کردیم. ما به دنبال تخاصم با عربستان نیستیم، ولی عربستان از همان روز اول انقلاب یا با تحریک اهل سنت در ایران یا با تحریک آمریکاییها و غربیها معمولاً سعی کردهاند برای ما مزاحمت ایجاد کنند. همه این اقدامات هم از چشم ما نادیده نمانده است. یعنی ما به همه این موارد مطلع هستیم؛ لذا ما مشکلی در خصوص رابطه با عربستان نداریم، اخیراً هم وزیر خارجه اعلام کردند هر زمان عربستان آماده باشد میتوانیم سفیر اعزام کنیم. در سالها اخیر یک موضوعی بین ما و عربستان است و آن هم تجاوز عربستان به یمن است. ایران نمیتواند ببیند به یک کشور مسلمان و مظلوم مثل یمن تجاوز شده باشد. ما از عربستان خواستیم به این تجاوز خاتمه دهد. تنها
مانعی که الان بین ما و عربستان وجود دارد مسئله یمن است. ما حاضر هستیم به عربستان هم کمک کنیم که این موضوع را خاتمه دهد. الان عربستان به خاطر تجاوز به یمن در دنیا بدنام شده است. عربستان پول زیادی هزینه میکند که در دنیا خوشنام باشد، اما الان تمام نهادهای حقوق بشر، کشورهای اروپایی، سازمان ملل متحد غیر از آمریکا آن هم در دوره ترامپ از عربستان انتقاد میکنند و عربستان را ناقض حقوق یمنیها میدانند و فقط ما نیستیم که انتقاد میکنیم. این انتقاد ما از عربستان در خصوص تجاوز به یمن است؛ دخالت در امور داخلی نیست و یک موضوع انسانی است که همه دنیا آن را دنبال میکنند؛ لذا از طرف ما خصومتی وجود ندارد. اگر عربستان اهتمام داشته باشد که موضوع یمن را حل کند و به تجاوز خودش خاتمه دهد و اجازه دهد در چارچوب گفتگوها با یمنیها مشکلاتشان را حل کنند، میتوانیم با عربستان رابطه داشته باشیم.
چالش ایران و آمریکا تا به کجا ادامه خواهد داشت؟ این منازعه مداوم پایانی خواهد داشت؟ آیا در میان مدت امکان دارد این منازعه تعدیل شود؟ به نظر شما برجام به نقطهای میرسد که بتوان گفت با آمریکا و ۴+۱ به توافق رسیدهایم؟
در رابطه با آمریکا هم ما روابطمان را با آمریکا قطع نکردیم. از همان زمانی که انقلاب صورت گرفت با وجود اینکه آمریکا حامی شاه بود و شاه را پناه داد، ولی روابطمان را قطع نکردیم و دولت موقت ارتباط داشت. در خصوص داستان سفارت هم باید گفت بالاخره بین هر کشور اختلاف پیش میآید. اگر رابطه داشته باشند بهتر میتوانند آن را حل کنند. به دلیل اینکه احساس شد که در سفارت آمریکا حرکتی علیه کشور ما انجام میشود و لانه جاسوسی شده است، دانشجویان ما آنجا را تسخیر کردند. اگر رابطه وجود داشت میتوانستیم آن را زودتر حل کنیم، اما آمریکاییها رابطه را قطع کردند بعد هم اقدامات نظامی علیه ما انجام دادند. داستان طبس راه انداختند، اقوام را تحریک کردند، منافقان را پناه دادند، صدام را تحریک کردند و ۸ سال از صدام حمایت کردند و بعد هم موضوع هستهای را برای ما ایجاد کردند. درحالی که ما از روز اول هم گفته بودیم که برنامه هستهای ایران صلح آمیز است. این خصومت از سوی آمریکا دنبال میشود. به اعتقاد من تا زمانی که آمریکا بخواهد از موضع ابرقدرتی با ایران برخورد کند و بخواهد به ایران تصمیمات و سیاستهای خود را دیکته کند و اگر ما نپذیریم از مسیر خصومت، تحریم و فشار بخواهد اینکار را دنبال کند، نمیتوانیم آیندهای برای روابط ایران و آمریکا متصور شویم. اوج خصومت آمریکا نسبت به ایران در زمان ترامپ بود که میتوانیم این را به برجام متصل کنیم. برجام توافقی بود که با ۵+۱ و خود آمریکاییها حدود دو سال مذاکره کردیم و به یک توافق قابل قبول رسیدم. آنها نگران برنامه هستهای ما بودند و ما به آنها اطمینان دادیم که برنامه هستهای ما صلح آمیز خواهد بود. ما هرگز به سمت بمب اتمی نخواهیم رفت. ما هم انتظار داشتیم آنها تحریمها را لغو کنند. ما تعهد خودمان را اجراء کردیم، ولی آنها تحریمها را برنداشتند و تحریمها را در دوره آقای ترامپ افزایش دادند و بعد هم از برجام خارج شدند. عاقلانهترین کار این است که آنها به برجام برگردند ما هم به تعهداتمان عمل کنیم. ما یک سال به اروپا فرصت دادیم که ترامپ را متقاعد کنند که به برجام برگردد. در طول این یک سال تمام تعهدات برجامیمان را انجام دادیم. اما بعد از یک سال دیدیم اروپا هم ناتوان است. دیدیم ما برنامههای هستهای خودمان را محدود کردهایم و آمریکا نیز ما را تحریم کرده است. یک طرف برد و یک طرف باخت، اصلاً جواب نمیدهد. اینکه آمریکا برنده برجام باشد و ما بازنده باشیم درست نیست؛ لذا ما هم تعهداتمان را گام به گام کمتر کردیم. موضع ما روشن است، آنها باید به برجام برگردند و تحریمها را لغو کنند. در این صورت ما تعهدات خودمان را انجام میدهیم و دوباره اوضاع به روال سابق بر میگردد؛ لذا بحث آمریکا بحث خصومت نهادینه شده همه احزاب است. چه دموکراتها و چه جمهوری خواهان آمریکا علیه ایران هستند. به قول حضرت امام هر زمان آمریکا آدم شد ما هم میتوانیم با آمریکا توافقی داشته باشیم.
طی این سالها که کار دیپلماتیک میکردید کدام یک از دیپلماتهای خارجی توجه شما را جلب کرده و برای شما جذاب بوده است؟
در ازبکستان زمانی بود که طالبان تازه قدرتش را در تمام افغانستان گسترده بود در آنجا با سفیر هند دوستی نزدیک داشتیم. چون در ارتباط با بحث مقابله با طالبان اهداف مشترکی داشتیم. سفیر هند بسیار فعال بود و من هم علاقهمند بودم در آن زمان با هم کارهایی انجام دهیم. تقریباً هر هفته با هم جلسه داشتیم. کمتر بین سفرا پیش میآید که هر هفته جلسه داشته باشند. هر هفته یا من نزد او میرفتم یا ایشان نزد من میآمد و بحثهای مفصلی در جهت منافع دو کشور و به خاطر هدف مشترک داشتیم. آقای راویندرا کومار خیلی دیپلمات خوبی بود. بعداً هم که هر دو به کشورهایمان بازگشتیم، اما هنوز ارتباط ایمیلی داریم. یک خاطره از او دارم، معمولاً رسم سفرا این است یک بار به بازدید سفیر یک کشور میروند و بعد منتظر میمانند متقابلاً سفیر آن کشور به ملاقات آنها بیاید. بر سر بحث افغانستان سفیر هند با من تماس گرفت و گفت یک مسئله مهمی است و میخواهم به ملاقات شما بیایم. من گفتم نوبت من است و من نزد شما میآیم. من رفتم و ایشان اولین حرفی که به من زد این بود که اگر منافع کشورم ایجاب کند هر روز به ملاقات شما میآیم بدون اینکه شما نزد من بیایید. این برای من نکته مهمی بود. برخی مواقع انسان باید به خاطر تأمین منافع ملیاش برخی از پروتکلها را کنار بگذارد. سفیر هند برای من از این بابت خاطره خوبی برجای گذاشت.
جذابترین قسمت شغل شما چیست؟
جذابیتهای زیادی دارد. وقتی دیدارهایی برای حل یک مشکل انجام میشود و مذاکرات و صحبتهایی صورت میگیرد و بعد از رفت و آمدها آن مشکل حل میشود برای ما دیپلماتها جذاب است و احساس میکنیم دستاوردی داشتهایم. برای مثال وقتی در آذربایجان بودیم آذریها به دلیل تبیلغاتی که صورت میگرفت نسبت به ایران و روسیه خوش بین نبودند. این موجب شده بود که به غرب متمایل شوند. در روزهای اول با سفیر روسیه نشستی داشتیم. ایشان گفت ما باید این احساس را در آذریها از بین ببریم که ایران و روسیه به دنبال توسعه طلبی در این منطقه هستند. روسیه با انگیزههای خودش قبل از فروپاشی و ایران به دلیل انگیزههای انقلابی به دنبال توسعه طلبی هستند. ما با اینها کار کنیم و بپذیرند که واقعاً اینگونه نیستیم. یک کار مشترکی با سفیر روسیه انجام دادیم. هم در کشور خودمان، هم در کشور روسیه در سطوح بالا این کارها انجام شد. بعد از دو سال و نیم به دیدار سه جانبه روسیه، ایران، آذربایجان در سطح سران منجر شد. یعنی سه کشوری که غربیها تلاش میکردند از هم جدا شوند، در سطح سران در باکو جلسه برگزار کردند. وقتی این جلسه تمام شد سفیر روسیه به من گفت که روز اول باور نمیکردم ما به این نقطه میرسیم، ولی این جدیتی که در تو بود موجب شد ما در عرض دو سال سردی روابط روسیه با آذربایجان و سردی روابط ایران با آذربایجان کاری کردیم که سران سه کشور در باکو جمع شوند. سال بعد به تهران و سال بعد به مسکو رفتند. این یک دستاورد برای ما بود.
چشمانداز روابط دیپلماتیک ایران را در منطقه و جهان در یک دهه آینده چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا جمهوری اسلامی به اهداف راهبردی که در مورد آن صحبت میکند و منافع ملی با آن تعریف میشود، میرسیم؟
در گذر زمان اتفاقات متعددی که رخ داده و به خصوص اراده ایران برای تامین امنیت منطقه در مبارزه با داعش و تروریسم که منجر شد ما شهدای بسیار زیاد را تقدیم بکنیم حتی سردار سلیمانی در این مسیر شهید شد، یک اعتمادی در کشورهای منطقه نسبت به ایران ایجاد شده است. احساس میکنم ایران در رابطه با ایجاد ثبات و آرامش در منطقه بسیار صادق و استوار است. حتی حاضر است در این مسیر هزینه بکند. این یکی از نقاط مهم است که ایران را به عنوان یک کشور ثبات ساز در منطقه میشناسند. الان چینیها خط ابریشم خودشان را مطرح میکنند که از چین به ترکیه میآید. خود غربیها میگویند سه کشور مهم در این مسیر است. چین به لحاظ توان اقتصادی، روسیه به دلیل توان سیاسی و امنیتی و ایران به عنوان کشور ثبات ساز مطرح است. یعنی کشوری که این توانایی را دارد که منطقه را امن کند تا این اقتصاد بچرخد. چرا که الان امنیت و اقتصاد کاملاً با هم آمیخته هستند. هر جا امنیت نباشد پول وارد نمیشود. اگر چین میخواهد به این منطقه بیاید باید امنیت باشد. ایران میتواند امنیت را ایجاد کند و این را نشان داده است؛ لذا کشورهای منطقه حتی کشورهای با فاصله دورتر، در حوزه شرق و در حوزه غرب آسیا به ایران اعتماد دارند. یعنی در ایران این صداقت را دیدهاند و به این مسئله اذعان هم کردهاند. سوریها و عراقیها در مقایسه با بقیه کشورها که در منطقه فعالتر هستند همیشه به ما گفتهاند که ما ایران را صادقتر دیدهایم، این یک واقعیت است. با این چشم انداز به نظر میرسد که ما آینده روشنی میتوانیم برای جمهوری اسلامی ایران در منطقه ترسیم کنیم.