مشاجرهای میان یکی از اهالی روستاهای اطراف هورالعظیم و مدیر سد کرخه روی داد و کلیپ آن در سطح وسیعی منتشر شد، بازتابی از دو زاویه نگاه و دغدغه نسبت به مساله آب است. یکی نگران تلف شدن احشام، نابودی کشاورزی و معیشت و زندگی خانوارهاست و دیگری میگوید برای من جان مردم، آب و برق آنها اهمیت دارد. هر دو نگرانند، اما هریک گوشهای از وضعیت پیچیده و بغرنج را برجسته میبیند.
دیدارنیوز ـ مهدی مکارمی*: ۱ـ اولریش بک جامعهشناس آلمانی، در توصیف وضع جامعه در دوره مدرنیته متاخر از اصطلاح جامعه خطر یا پرمخاطره استفاده میکند. او این دوره را به عنوان دورهای تعریف میکند که مردم طبیعت را نه چندان مستقل از نظامهای انسانی میبینند و نه از نظر زمانی و فضایی بی ارتباط با مسائل فنی و طبیعی به سر میبرند.
بک بر این باور است که ما از جامعهای صنعتی و با محوریت تولید و توزیع ثروت به جامعهای در خطر، بازتابنده و جهانی، گذر کردهایم که در آن مسئله اصلی چگونگی توزیع خطرات و تهدیدها است، چه تهدیدهای اجتماعی و چه تهدیدهای زیست محیطی و سیاسی.
در این جامعه، مشکل دیگر رهایی از کمبودها و نقصانهای طبیعی و گریز از بلایا و فجایع طبیعی و گستره محدودیتهـای سـنت نیـست، مـسأله در امـان مانـدن از آسـیبهـا و معـضلات و ریسکهای ناشی از خود مدرنیته است.
۲ ـ این روزها دیدن تصاویری از تالاب بزرگ و بینالمللی هورالعظیم، دل هر انسانی را به درد میآورد. وضع امروز هورالعظیم، نشانهای روشن از آن چیزی است که اولریش بک، جامعه پرمخاطره نامیده است. دستکاریهای انسانی، آسیبهای جدی به طبیعت و برهم زدن نظم طبیعی اکوسیستمها، جامعه امروز را شایسته چنان عنوانی نموده است.
این وضعیت در نقاط مختلف کشور دیده میشود و البته دیگر صرفا مسالهای محلی و منطقهای هم نیست. مساله محیط زیست و مخاطرات و پیامدهای ناشی از آن جهانی است.
۳ـ تردیدی نیست که مدیریت منابع آب مسالهای مهم است. حفظ اندک منابع باقیمانده، مدیریت ورود و خروج آب از سدها در دورههای سیل و خشکسالی از اهمیت خاصی برخوردار است.
مشاجرهای که میان یکی از اهالی روستاهای اطراف هورالعظیم و مدیر سد کرخه روی داد و کلیپ آن در سطح وسیعی منتشر شد، بازتابی از دو زاویه نگاه و دغدغه نسبت به مساله آب است.
یکی نگران تلف شدن احشام، نابودی کشاورزی و معیشت و زندگی خانوارهاست و دیگری میگوید برای من جان مردم، آب و برق آنها اهمیت دارد.
هر یک، از زاویه دغدغهای که دارند خشمگینانه و تحت فشار عصبی سخن میگویند. هر دو نگرانند، اما هریک گوشهای از وضعیت پیچیده و بغرنج را برجسته میبیند. (گرچه در هر حال از یک مقام مسئول، سعه صدر در مواجهه با یک شهروند معترض انتظار میرود).
اما مشکل جای دیگری باید تدبیر میشد تا آن صحنه اتفاق نمیافتاد. آن دو قربانیان عدم اتخاذ تصمیمهای کلانتری هستند که باید بهموقع گرفته میشدند.
۴ـ مدیریت ارشد استان و بهطور مشخص استاندار میتوانست و میتواند در میانه تنوعی از دغدغهها، ابتکار عمل را به دست بگیرد و ملاحظات مختلف زیست محیطی، اجتماعی، اقتصادی و فنی را کنار هم بگذارد و بهترین تصمیمات را اتخاذ و ابلاغ کند.
آن کشاورز یا دامدار، آن مدیر سد یا کارشناس آب و برق، همانطور که گفته شد تنها گوشهای از وضع بغرنجِ جامعه خطر را میبیند. این مدیریت کلان و استراتژیک است که همه دغدغهها را در کنار هم و بهطور جامع نگاه و سپس برنامه ریزی میکند.
واگذاری اداره امور صرفا به دستگاههای تخصصی، در جامعه خطر باعث پیچیدهتر شدن وضع و لحاظ نکردن مسائل اجتماعی میشود که خود، خطرات دیگری را بدنبال دارد.
در ماجرای سیل سال ۹۸ و خشکسالی سال قبل و بعد از آن، تجربه خوبی از هم اندیشی سه ضلع مدیریت ارشد استان (استاندار)، سازمان تخصصی (آب و برق) و کارشناسان (اساتید دانشکده آب و...) شکل گرفت و باعث شد تا درحد امکان جامعترین تصمیمات به گونهای اتخاذ شوند که هم پایداری سدها، هم اکوسیستم و هم کشاورزی و زندگی مردم لحاظ شوند. اساسا نقش مدیریت کلان استان، اینگونه نمود و بروز پیدا میکند.
میتوان از آن تجربه خوب که قطعی برق کمتر، تامین حداقلی از حقابه تالابها و تامین کشاورزی مردم و حتی کشت تابستانه را بهدنبال داشت بازهم استفاده نمود.
۵ـ وضعیت پایداری انرژی، آب و محیط زیست، همچنین وضعیت اجتماعی و معیشتی جامعه به هم پیوند خورده و وضعیتی بغرنج را پدید آورده است. ویژگی وضعیتهای بغرنج این است که نمیتوان نگاهی تک بعدی و یک جانبه به مسائل داشت. دانشهای مختلف، زاویههای نگاه متفاوت و متولیان و نخبگان و شهروندان در کنار هم باید برای بهبود و لااقل مدیریت وضعیت فکر و هم افزایی کنند، اما نکته حایز اهمیت در سطح مدیریت کلان آنست که جلسات در عالیترین سطوح، پیش از وقوع پدیدههای ناگواری، چون قطعی برق، آب و خشکی تالابها باید با لحاظ همه جوانب بهدنبال حلاجی مسائل باشند.
مدیریت استراتژیک، بی اطلاع از ورودی و خروجی سدها، وضع حقابههای تالابها، معیشت خانوارها، کشتهای تابستانه نیست و آن را از روی رفع تکلیف به طور مطلق به دستگاههای متولی واگذار نمیکند.
در جامعه پرمخاطره، که گریزی از آسیبها، کمبودها و انواع ریسکها نیست، مدیریت منابع و کلاننگری و همه جانبهنگری در مدیریت وضعیت بسیار راهگشا است.
*مدیر مسئول مجله زادبوم