افاضات اضافه ستون هفتگی بیانات عوام الملک است که در آن به بیان نظرات منور خود در مورد مسائل جهان میپردازد. هفتههاست که این نابغه خاص دوران مشغول نگارش خاطرات روزانه است.
دیدارنیوز _ عوام الملک:
صبح زود بیدار شدم. تصمیم گرفتم صورتم را اصلاح کنم. ریشتراشم نبود. چندین بار از عوامالنسا پرسیدم ریشتراشم کو؟ جواب نداد. آخر هم اوقات تلخی کرد. گفت اصلا برو توی تقویمت بنویس روز ملی ریشتراش. شاید یک روز این کار را بکنم. بزرگوار مشهدی مثل همه جمعهها حرفهای خوبی زد. گفت، چون عوام مهم هستند باید خودشان مشکل قطع برق و بقیه مشکلات را حل کنند. راست هم میگوید. عوام باید مشکلات کشور را حل کنند تا خواص با خیال راحت به حل مشکلات جهان بپردازند. بعد هم گفت دختران و پسران آزادانه در شبکههای مجازی میگردند و این مشکل به وجود میآورد. تعجب میکنم. مگر قرار نبود از این آزادیها نداشته باشیم و به جایش چیزهای دیگر را هم محدود کنند؟ نامه دوستانه علیاکبر به یکی از پزشکان بیمارستانی که خودش رییس آن است را خواندم. آموزنده بود. به پزشک یاد داده نباید خیلی نگران وضعیت بیماران کرونایی باشد. اگر هم خیلی نگران شد بهتر است نگرانیها را در دلش بریزد. اگر هم نتوانست خیلی در دلش بریزد آن وقت خود علیاکبر میفرستدش مرخصی تا فکر کند و یاد بگیرد چه چیزی را کجا بریزد. سر شب خبر آمد ایستگاههای قطار شلوغ شده است و قطارها سر جایشان ایستادهاند. خبر هیجانانگیزی بود. خوب است که یواشیواش از این چیزها هم میبینیم. اعلام شد دلیلش حمله سایبری بوده است. عیبی ندارد. شب، قبل از خواب صدایی شبیه انفجار شنیدم. بعید است چیز مهمی اتفاق افتاده باشد. مدتیست که هر از گاهی کپسول میترکد. باید منتظر اعلام موضع اتحادیه "بلالفروشان شبگرد تنها" باشم.
مساله صدایی شبیه انفجار که دیشب شنیده شد مورد توجه است. آقای سردار گفت موضوع خاصی نبود و فقط در یک لحظه صدای انفجاری شنیده شد. راست هم میگوید. وقتی موضوع خاصی باشد فقط در یک لحظه صدای انفجاری شنیده نمیشود. بیشتر شنیده میشود. حتی دیده هم میشود. اتفاقا این صدا که فقط در یک لحظه شنیده شد از نزدیکی رادیو و تلویزیون بودجهبگیر بود. اگر موضوع خاصی بود حتما آنجا نشان میدادند. نشان ندادند. اما با عدهای از عوام مصاحبه کردند. میگفتند خیلی کار بدی بوده و باید به حال کسانی که این کار را کردند تاسف خورد. درست است. خوب است که موضوعات غیرخاص هم توسط رادیو و تلویزیون بودجهبگیر بررسی میشوند. عدهای از عوام همچنان در مرز ارمنستان صف کشیدهاند که برای واکسن زدن به آنجا بروند. خود من چند بار نوشتم که واکسنهای ما به آمریکا صادر میشود، اما هنوز این عده توجه نمیکنند. فکر کنم واکسن بهانه است و چیزهای دیگری نشانه است. باید پیشنهاد بدهم دهان همه کسانی را که از ارمنستان وارد کشور میشوند ببویند تا معلوم شود واکسنها را زدهاند یا خوردهاند. اتفاقا بانمکترین عضو خواصالدوله اعلام کرد که از امروز ۴۰۰هزار نفر، روزانه واکسینه میشوند. خیلی زیاد است. امیدوارم از سهم واکسنهای صادراتی به آمریکا کم نکرده باشند. درست نیست.
در مسیر دفتر فیلم مصاحبه سخنگوی صنعت برق با تلویزیون بودجهبگیر را دیدم. مفید بود. پیشنهاد داد مسابقهای برگزار شود و در آن عوام بگویند دوست دارند جدول خاموشیها چگونه باشد. هیچ جای جهان اینقدر به رای و نظر عوام اهمیت نمیدهند. خوب است مشابه همین مسابقه درباره سایر قطعیها هم برگزار شود. قطعا رسانههای بیگانه از دیدن این مصاحبه ناراحت میشوند، چون تمام تبلیغاتشان درباره بیاهمیت بودن رای عوام را بیاثر میکند. شاید خودم هم در این مسابقه شرکت کردم. پیشنهاد خواهم داد برق رادیو و تلویزیون بودجهبگیر را هیچ وقت قطع نکنند تا عوام بتوانند یاد بگیرند. خبر تصویب قانون جدید درباره ممنوعیت تغییر رشته در کنکور کارشناسیارشد را شنیدم. قطعا کار خوبی بوده است که کردهاند. خواص کار بد نمیکنند. باعث میشود هر کسی هر رشتهای را در زمان کنکور سراسری انتخاب کرد یا همان را تا ابد ادامه بدهد و یا کلا ادامه ندهد. معمولا در این شرایط فرد یا بیکار میماند و یا کار غیرمرتبط میکند. هیچکدامش بد نیست. مهم این است که تعداد دانشجویان زیاد باشد تا علم به مقدار زیاد تولید شود. یکی از خواصالمله اعلام کرد نباید طالبان را با داعش و القاعده یکی دانست. بعید هم هست کسی آنها را یکی بداند. هر کدامشان یک جور برکت و رحمت هستند. غروب فیلم مربوط به دعوای چند دختر نوجوان در یک پارک را دیدم. هم خوب همدیگر را میزدند و هم خوب فحش میدادند. تماشای این صحنهها امید به آینده را افزایش میدهد. مخصوصا که هلیا از داخل پاچه خودش یک قمه بزرگ بیرون آورد، اما چون شر میشد داخل هیچ پاچه دیگری نکرد. با دیدن این فیلم تازه فهمیدم چرا ورود زنان به ورزشگاهها آزاد نمیشود. خطرناک است. آخر شب فینال مسابقات جامملتهای اروپا را تماشا کردم. انگلیس در پنالتی باخت. ولیعهد و همسرش و ولیعهدش داخل ورزشگاه بودند. وقتی تیمشان باخت حالت گریه داشتند. زیبا بود. دلم خنک شد. ثابت میکرد که امپراطوری بریتانیا در حال فروپاشیست. انگار دم روباه پیر را چیده بودند و گذاشته بودند کف دستش.
خلاصه مسابقه دیشب انگلیس و ایتالیا را دیدم. واقعا مربی انگلیس عملکرد خوبی داشت. سعی کرد تیمش در اول بازی گل بزند و بقیه بازی گل نزند. سه تعویض طلایی هم برای ایتالیا انجام داد، چون هر سه بازیکن تعویضی، پنالتیهایشان را خراب کردند. معلوم است سعی کرده بود در بعضی زمینهها به سبک مدیریتی کشور ما نزدیک شود. باید بیشتر تلاش کند. نیازی نبود تا زمان پنالتیها صبر کند. میشد زودتر بازی را تمام کرد. عکسهایی از جاری شدن آب در زایندهرود اصفهان دیدم. خیلی خوب است که سالی یکی دو هفته آب از داخل رودخانه رد میشود و عوام میتوانند بفهمند چرا به این محدوده خشک وسط شهر، رود میگویند. گویا مصوبه ممنوعیت پذیرش دانشجوی کارشناسیارشد از رشتههای غیرمرتبط فعلا لغو شده است. یک جورهایب حیف شد، اما کلا هم بد نشد. الان دیگر راحتتر میشود مثلا با مدرک طبابت رییس خواصالبلد شد یا به جای خلبانی رییس خواصالمله شد یا کارهای متنوع دیگر را با سوابق متنوع انجام داد. البته الان هم میشود همان کارها را کرد. باید از خواص درس گرفت. عصر خبر رونمایی از یک اپلیکیشن همسریابی را خواندم. باقر برای افتتاح رفته بود. این کارها خیلی خوب است. نشاط دلها را بیشتر میکند. معلوم است باقر و خواصالمله خیلی به فکر عوام و مشکلاتشان هستند. یکی از مشکلات اصلی جوانان برای ازدواج، عدم وجود اپلیکیشن مناسب بود. خوشبختانه حل شد. گزارش عملکرد محمدجواد را خواندم. خداحافظی کرد. عجیب است که هنوز میگوید کار خوبی کرده که دنبال مذاکره رفته است. حاضر نیست بپذیرد که مذاکره فایده ندارد و باید با مشت محکم توی دهان غربیها زد.
دیشب تازه چشمم گرم شده بود که یکی از عوام پیامک زد که فورا فیلترشکنت را روشن کن و فایلی که برایت تلگرام کردهام را ببین. انجام دادم. بانمکترین عضو خواصالدوله با خواصالمله زاهدان جلسه داشتند و بانمکترین عضو خواصالدوله عصبانی شد و معلوماتش در علم تغذیه را با صدای بلند اعلام کرد. معلوم بود در مرحله تشخیص بیماری یک فرد خاص بود. باعث شد دیر خوابم ببرد و صبح با سر درد بیدار شوم. تصاویر پروژهای که دیروز رییس خواصالبلد تهران افتتاح کرده بود به دستم رسید. بلوار عریضی با آسفالت خیلی خوب بود. گویا دیروز بعد از افتتاح، چون کیفیت خیابان و آسفالتش خوب بوده عدهای مازاد شن و ماسه و نخالههای ساختمانی خودشان را به آنجا انتقال داده بودند. اینکه اینقدر هماهنگی بین دستگاههای مختلف وجود دارد و از امکانات همدیگر استفاده میکنند خیلی امیدوارکننده است. فیلم برخورد قاطع و مناسب آقای سرباز و مافوقش با یکی از عوام که با سگش در حال پیادهروی بود را هم تماشا کردم. همه چیز داشت به جز تیراندازی. در مجموع هیجانانگیز و خوب بود. عصر اطلاعیه نظمیه به دستم رسید. اعلام کرد فیلم برخورد را بررسی خواهند کرد. لازم است سریع، فوری و انقلابی از آقای سرباز و مافوقش تشکر شود تا عوام احساس آرامش کنند. اتفاقا خبرهایی هم از یک تیم فوتبال در کرج به دستم رسید که گویا یکی از مسوولانش اسلحه قلابی حمل میکرده و به این خاطر اخراج شده است. اصلا کار خوبی نبوده است. اگر بابت اسلحه قلابی اخراج کنند بابت اسلحه واقعی چه کار میکنند. باید تناسب بین اتهامات و مجازات را لحاظ کنند. معاون رادیو و تلویزیون بودجهبگیر اعلام کرد باید در سریالهای تلویزیون بودجهبگیر خانوادههای دارای چهار فرزند را نشان بدهند تا عوام تشویق شوند همین تعداد فرزند بیاورند. امیدوارم در پوشش خبر، کسی اشتباهی کلمه همسر را به جای فرزند ننویسد.
از سر صبح اخبار مختلف مربوط به واکسن کرونا به دستم رسید. محمود که رییس دفتر حسن است اعلام کرد فردا ۳ میلیون واکسن وارد میشود. معاون بانمکترین عضو خواصالدوله هم گفت که خط تولید واکسن ایرانی دچار مشکل شده و کمتر تولید کرده است. گویا ژل تزریق کم آمده است. ژلها مال آمریکاست و نمیدهد. عیب ندارد. باید سریعا دستور دهیم در داخل عدهای شروع به تحقیق درباره چگونگی ساختن ژل بکنند و در این فاصله عده دیگری هم شروع کنند به آماده کردن زمین کارخانه ژلسازی که فرصت از دست نرود. آمریکا فکر کرده است. قطعا تا قبل از رسیدن به پیک بیست و پنجم، ژل خودمان را میسازیم و داخل واکسن خودمان میریزیم و واکسن خودمان را میزنیم، اما منت آمریکاییها را نمیکشیم. عوام باید همانطور که تا این موقع مقاومت کردهاند تا آن موقع هم مقاومت کنند. قبل از ظهر خبر بلند نشدن احمد آقا از روی صندلی را شنیدم. خیالم راحت شد. نگران بودم. باید همان جا محکم بنشیند. آن صندلی بدون احمد آقا لطفی ندارد. حسن سخنرانی کرد و گفت فرصت حصول توافق را از دولتش گرفتند. عجیب است که هنوز نفهمیده توافق چیز خوبی نیست. خوب است که میرود. نباید به حرفهای حسن در این روزهای آخر مثل کل این هشت سال توجه کرد. تمرکزمان باید روی ژلسازی باشد. نماینده جریان اصیل طالبان اعلام کرد به دنبال گسترش روابط با همسایگان است. راضی به زحمتشان نیستیم. عصر اخبار جوسازیهای رسانههای بیگانه در مورد شایعه ربودن یکی از عوام در آمریکا را دنبال کردم. کلا دروغ است. میگویند قرار بوده یکی از نسوان که خبرنگار بوده را در آمریکا بدزدند و به ایران بیاورند. صحت ندارد. قرار بوده یک نفر از عوام ذکور که اتفاقا بدهکار هم بوده و در کانادا زندگی میکرده است را دستگیر کنند و به ایران بیاورند تا به وضعیتش رسیدگی شود. این دفاع غربیها از اختلاسگران و مفسدان مالی اصلا قابل قبول نیست.
روزنامه بودجهبگیر که همیشه راستترین حرفها را میزند گفت که از چند روز دیگر که ابراهیم بیاید بیشترین و بهترین کارها را میکند و در حالیکه حسن و دوستانش هیچ کاری جز خرابکاری نکردهاند وقتی ابراهیم شاید هشت سال دیگر برود همه کارهای خوبش به اسم کسی که بعد از ابراهیم بیاید تمام میشود و الان هم مهمترین خواسته عوام برخورد با کسانیست که در خانه سگ دارند و سگهایشان را برای پیادهروی به خیابان میآورند. مثل همیشه راست گفته است. خود من هم فکر میکنم از حالا تا حداقل هشت سال آینده مشکل مملکت همین سگها و گردشهایشان است. خبر آمد که مذاکرات ما با بقیه کشورها تا زمانی که ابراهیم نرود پشت میز خودش که الان حسن نشسته است بنشیند انجام نخواهد شد. بهترین کار است. به نظرم وقتی الان عدهای با سگ در خیابان راه میروند بهتر است کلا از خیر مذاکره بگذریم و روی ساختن ژل متمرکز بمانیم. شب مسابقه فوتبال استقلال و پرسپولیس را تماشا کردم. پرسپولیس در پنالتی باخت. مشکل از دروازهبانش بود. معلوم بود درسهایش را قبل از مسابقه نخوانده و با خودش جزوه آورده بود. قبل از هر پنالتی نگاهی به جزوه میانداخت و باعث میشد گل بخورد.