عوام الملک در خاطرات این هفته خود ضمن برشمردن تدابیر درخشان خواص، جنبه‌های مهمی از پیشرفت در همه امور را برای تنویر افکار عوام بیان کرده است!
دیدارنیوز ـ عوام‌الملک:
جمعه ۱۴ آبان ۱۴۰۰
هوا همچنان بارانی بود. از دیروز ظهر بارش داشتیم. هر چه ببارد کم است اما همین هم خوب است. منتظر بودم تا صحبت‌های بزرگواران شهرهای مختلف به دستم برسد اما محسن زودتر صحبت کرد. گفت سه سال است حتی نفت خود را به صورت قاچاق می‌فروشیم. فکر کنم می‌خواست بگوید سه ماه است اما اشتباه کرد. چون در زمان انتخابات خودش طوری صحبت می‌کرد که معلوم بود همه چیز درست و عادی بوده غیر از حسن و خواص‌الدوله‌اش. اما الان سه ماه است که ابراهیم آمده و خود محسن هم با او آمده و همه مشکلات حل شده است اگر تحریم‌ها بگذارند. اتفاقا بزرگوار مشهدی هم گفت که ابراهیم و خواص‌الدوله‌اش طوری کار کرده‌اند که به انتقال پول از طریق بانک‌های بین‌المللی احتیاج نداریم. خبر مهم و خوبی‌ست. یعنی تحریم‌ها هم اثر ندارند. پس واقعا دیگر مشکلی نداریم مگر اینکه حسن باعثش باشد. احمد هم که از بزرگواران تهرانی‌ست خیلی دوستانه از کشورهای همسایه خواست با ما مهربان باشند وگرنه دودش به چشم خودشان می‌روند. نصیحت اثرگذاری بود. بزرگوار اصفهانی هم در مورد لباس جوانان حرف‌های خوبی زد. ظاهرا بعضی جوانان اخیرا از یک گاوچران آمریکایی تقلید کرده‌اند و لباس‌های زخمی می‌پوشند. نباید اجازه داد. شاید می‌خواهند با این کار درباره خط فقر در کشور کنایه بزنند. باید بررسی شود. ممکن است آمریکایی‌ها برای سیاه‌نمایی اوضاع به جوانان لباس زخمی داده باشند. اگر این طور باشد باید همه این جوانان را قاطعانه ارشاد کرد. تصاویری از مقابل سردر دانشگاه تهران به دستم رسید. عده‌ای از نسوان در عکس ایستاده بودند. ظاهرا چند روز پیش بعضی رسانه‌های معاند تصاویر مونتاژ شده‌ای از یک سری نسوان در همان مکان نشان داده بودند و ادعا کرده بودند که آن‌ها یک جور دیگری از پوشش را دوست دارند. کذب بود. عکس امروز ثابت کرد. یکی از خواصالمله اعلام کرده ایران ظرفیت تولید غذای ۷۰۰ میلیون نفر را دارد. فکر کنم او هم اشتباه کرده. ما ظرفیت تولید غذا برای هفت میلیارد نفر را هم داریم. یک آبدوغی دور هم می‌خوریم. در شمال و جنوب، دریا داریم. یک سطل ماست برای شمال و یکی برای جنوب کافی‌ست. در آب دریا می‌ریزیم و به هر نفر یک پیاله آبدوغ می‌دهیم. درویشی هم عالمی دارد. غروب مسابقه فوتبال ساحلی ایران و سنگال را دیدم. کیفیت پخش خیلی خوب بود. معادل زمان بازی، گل‌ها را با حرکت آهسته پخش می‌کردند. برای اینکه ملکه ذهن بیننده شود به طور مرتب گل‌های بازی را تکرار می‌کردند. به نظر می‌رسید مسابقه با حضور تماشاگران برگزار شده است.
شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۰
امروز هم هوای تهران بارانی بود. قسمتی از مسیر را پیاده رفتم. رگبار شدید شد. زیر سایه‌بان یک دکه به بهانه خرید تی‌تاپ ایستادم. متوجه شدم دکه‌ها روزنامه هم می‌فروشند. تعجب کردم. فکر می‌کردم دکه‌ها فقط به فروش سیگار و تنقلات و سفته می‌پردازند. روزنامه اعتماد عکس بزرگ و خوشحال عده‌ای از اصلاحیون مطبوعاتی با ابراهیم را چاپ کرده بود. نشان می‌دهد تبلیغات غربی‌ها کذب است و در دوره ابراهیم همه رسانه‌ها آزادند. تصویر دستور یکی از خواص ملکان به چاپخانه‌های آن شهر را دیدم. قرار شده از تاریخ ۱۴۰۰/۰۷/۲۵ اگر نسوان مرحوم شدند نامشان در اطلاعیه ترحیم درج نشود تا خیلی از عوام ملکان دچار خدشه و ناراحتی نشوند. نمی‌دانستم که هنوز ممکن است کسانی نام نسوان را به بهانه اینکه مرده‌اند در آگهی منتشر کنند. گستاخی‌ست. عجیب است که چرا تا حالا برخورد نشده است. سردار که جانشین سردار است از عوام خواست دیگر اجازه ندهند لیبرال‌ها منشا کار شوند. بدیهی‌ست که عوام اجازه نخواهند داد. خانم انسیه که خودش جزو خواص است گفته نسوان باید دورکاری کنند. حرف درستی است. خود انسیه هم دورکاری می‌کند ولی برای رسیدگی بهتر به امور ما عوام، مجبور است نزدیک بیاید. در خبرها خواندم که در ماه گذشته ایرانی‌ها ۲۱۳۳ واحد مسکونی از یک شرکت در دوبی خریده‌اند. خبر خوبی‌ست. داریم نفوذ می‌کنیم. اینطوری واقعا خلیج، همیشه فارس خواهد بود.
یکشنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۰
تا ظهر با هدف حفظ آرامش اعصاب سعی کردم از همه چیز بی‌خبر باشم. بعد از ظهر کوشیدم صاحب خبر شوم. متوجه شدم ابراهیم گفته که بودجه سال ۱۴۰۱ برای رشد اقتصادی ۸ درصدی پیش‌بینی و برنامه‌ریزی شده است. بودجه‌ای که از رشد اقتصادی منفی به رشد اقتصادی هشت درصد برسد را فقط می‌توان با خودروهایی مقایسه کرد که صفر تا صدشان سه ثانیه است. البته به شرطی که خودرو طوری طراحی شده باشد که این صفر تا صد را تحمل کند. وگرنه هم تسمه تایمش پاره می‌شود و هم ممکن است واشر سرسیلندرش بسوزد. ولی خیالم راحت است که ابراهیم پشت فرمان نشسته و هیچ مشکلی وجود ندارد. حرف‌های یکی از خواصالمله درباره تغییر قانون مهریه را خواندم. در تلاش هستند که مهریه را نقدی و عندالمطالبه کنند. خیلی کار خوبی‌ست. فقط امیدوارم عوام‌النسا این خبر را نبیند چون دیگر جرات نمی‌کنم در مورد جوان‌سازی جمعیت چیزی بگویم. ممکن است نقدی، سریع و فوری مطالبه کند. محمدمهدی اعلام کرد وضعیت سینما واقعا اشکال دارد و چون حاضر نیست بعضی فیلم‌ها را با خانواده‌اش ببیند نباید اجازه دهد عوام هم ببینند. درستش هم همین است. من هم فیلم‌هایی که نمی‌توانم با عوام ببینم را شب‌ها که عوام‌النسا می‌خوابد می‌بینم. باید فکری به حال این اشکال‌ها کرد. در عصر ابراهیم همه مشکل‌ها حل شده است اما بعضی اشکال‌ها باقی مانده است. این‌ها هم نتیجه عملکرد آقاسید محمد و حسن است. اگر از محمود به ابراهیم رسیده بودیم الان همین اشکال‌ها هم نبود. خواصالمله رودبار به تلویزیون بودجه‌بگیر اعتراض کرد و گفت با نشان دادن زنان بی‌حجاب نامسلمان دنبال عادی‌سازی بی‌حجابی است. راست هم می‌گوید. باید از جوانان انقلابی بخواهیم با کمک فناوری‌های روز، زنان نامسلمان را باحجاب کنند. سخت‌تر از اصلاح یک سری جاهای گرگ موجود در لوگوی باشگاه رم ایتالیا نیست. مصاحبه معاون بهرام را دیدم. خبر خوبی داد. قرار بوده واکسن کرونا را پولی کنند ولی فعلا تصمیم گرفته‌اند نکنند. واقعا باید قدر این نعمت را بدانیم. واکسن مفتی در هیچ جای جهان وجود ندارد. ما عوام باید مرتب از خواص به خاطر خوبی‌های‌شان تشکر کنیم. حجت هم مصاحبه کرد و گفت قدرت خرید خواص‌الدوله‌ها هم کاهش پیدا کرده است. غصه خوردم. لازم است همه عوام دست به دست هم بدهند و به قدرت خرید خواص اضافه کنند.
دوشنبه ۱۷ آبان ۱۴۰۰
عکس‌های جدیدی از مقابل سردر دانشگاه تهران به دستم رسید. معلوم شد اصلا سردر دانشگاه تهران از اول هم به آن شکل نبوده که بشود در مقابلش صف کشید و عکس گرفت. چه رسد به اینکه مونتاژ هم کرد تا وانمود شود نسوان یک نوع دیگری از پوشش را دوست دارند. رسوایی بدی برای رسانه‌های معاند است. یک فیلم تاثیرگذار هم از ابراهیم دیدم. به سراغ کارگران رفت و پرسید چقدر حقوق می‌گیرند. کارگران هم جواب دادند. مشکل معیشت همینطوری حل می‌شود. البته محسن هم به ابراهیم کمک می‌کند و کار بهتر پیش می‌رود. ظهر خبر معرفی خواص‌الدوله مرتبط با آموزش و پروش از طرف ابراهیم را شنیدم. مسعود، برادر داماد علیرضاست. اینکه خواصی مثل علیرضا حاضر می‌شوند از شایستگی‌های داماد و برادر دامادشان در بلدیه استفاده نکنند و به جایش آن‌ها را برای کمک به سایر خواص معرفی کنند نشانه فداکاری و ایثارشان است. شب به هنگام برگشت به منزل ترافیک خوبی در همه مسیرها برقرار بود. نشان می‌دهد نشاط عوام به شدت زیاد است و از حالا در حال خرید شب یلدا هستند.
سه‌شنبه ۱۸ آبان ۱۴۰۰
خبر معرفی مسعود از سوی ابراهیم به عنوان عضو جدید خواص‌الدوله همچنان مورد توجه است. عده‌ای سوابق تحصیلی مسعود را بررسی کردند. گویا مقطع لیسانس را در سی ترم پشت سر گذاشته اما مهم این است که حالا دکتر است. اتفاقا همین که پانزده سال برای لیسانس در دانشگاه بوده نشان می‌دهد با تمامی زیر و بم‌های مقوله تحصیل و آموزش آشناست. حتی می‌توانست امور علوم و تحقیقات را به دست بگیرد و اینکه پذیرفته مسوول آموزش و پرورش شود نشانه لطف اوست. مثل این است که سرمربی تیم ملی بزرگسالان حاضر شود سرمربی تیم ملی جوانان شود. قطعا نتیجه موفقیت‌آمیز خواهد بود. یکی از عوام برایم طرح جدید خواصالمله را که قرار است بررسی کنند فرستاد. عنوانش صیانت حقوق عامه در مقابل حیوانات خطرناک است. واقعا طرح خوب و ضروری است. اصلا اینکه خواصالمله فقط به دنبال صیانت از عوام در برابر همه چیز هستند باعث می‌شود خیالمان راحت و شکممان سیر شود. دستشان درد نکند. شب‌ها راحت می‌خوابیم. امیرحسین، از خواصالمله، اعلام کرد طبق مطالعات صورت گرفته شصت درصد عوام ایرانی مایل هستند فرزند سوم و بیشتر داشته باشند. باید به عوام‌النسا نشان بدهم تا بفهمد فقط من دنبال فرزند سوم و بیشتر نیستم. خیلی بد است که من جزو آن شصت درصد هستم اما عوام‌النسا از چهل درصدی‌هاست. عکس‌هایی از بیژن در رستوران دیدم. احمدرضا و حسن هم بودند. خیالم راحت شد. حیف است بیژن در زندان باشد. شایعه کرده بودند باید ده سال به زندان برود. اصلا تشکر خوبی از کسی که تلگرام را فیلتر کرده نبود. شاید به احمدرضا پنالتی هم زده باشد و با حسن هم در سرشاخ تمرین کرده باشد. خواصی مثل بیژن حتما باید آمادگی جسمانی خوبی هم داشته باشند. غروب شنیدم که یکی از خواص‌الدوله لبنان دستور داده مساله چمدان‌های تیم ملی فوتبال ایران مورد بررسی قرار گیرد. گویا به نظرش هم بزرگ بوده‌اند و هم زیاد. عجیب است. معلوم‌نیست دنبال چه می‌گردد. چون آن چیزهایی که او فکر می‌کند در چمدان جا نمی‌شوند. آن چیزهای دیگر هم آنقدر زیاد است که چمدان‌های یک تیم ملی برایش کم است. جوسازی می‌کند. نباید جدی گرفت. آقای پلیس اعلام کرد که یک درصد زیادی از دوربین‌های ثبت تخلفات رانندگی خراب هستند. عیب ندارد. مهم این است که با همان درصد کم هم بتوان مراقب حجاب نسوان داخل خودروها بود. قبل از خواب شنیدم غلامحسین دیگر دبیر کل حزبش نیست و به جایش حسین آمده است. شک دارم صحت داشته باشد. مگر می‌شود دبیر کل یک حزب الا به اذن عزرائیل عوض شود.
چهارشنبه ۱۹ آبان ۱۴۰۰
صبح برای احوالپرسی و پیگیری امور عوام راهی قزوین شدم. از رادیوی ماشین حرف‌های محمدباقر را گوش دادم. از عوام عذرخواهی کرد که جلسه قبل کمی طول کشیده. تحت تاثیر قرار گرفتم. واقعا ادب محمدباقر و خواص و نگرانی‌های‌شان درباره ما، عوام، آموزنده است. علی با یک روزنامه فرانسوی مصاحبه کرد و گفت در مذاکرات آینده هر مساله‌ای مغایر با توافق ۲۰۱۵ باشد باید کنار گذاشته شود. راست می‌گوید. اگر حسن و محمدجواد هم از اول به جای واژه منحوس و بیگانه "برجام" گفته بودند "توافق ۲۰۱۵" الان حسین و علی و بقیه خواص اینقدر به زحمت نمی‌افتادند. احمد که در جلسه اقتصاددانان با ابراهیم شرکت کرده بود اعلام کرد قرار است ارز ۴۲۰۰ تومانی حذف شود. کار خوبی‌ست. یادگار اسحاق بود. هر چیزی که مربوط به دوران حسن است بهتر است از بین برود تا مشکلی باقی نماند. شب موقع برگشت از قزوین از رانندگی عوام بسیار لذت بردم. خطوط از بین ماشین‌ها رد می‌شدند و همه عوام عجله داشتند. احتمالا در مناطقی از کرج و تهران حلوای نسیه می‌دادند و عوام تلاش می‌کردند به هر شکل از یکدیگر جلو بزنند.
پنجشنبه ۲۰ آبان ۱۴۰۰
فیلم جدیدی از محمود به دستم رسید. مدتی از او بی‌خبر بودم. حرف‌های خوبی زد. انگار خودش هم به چیزی که می‌گفت اعتقاد داشت. کبر سن باعث ضعف حافظه شده و یک سری چیزها از دوره محمود را یادم نمی‌آید. بعضی موقع‌ها اشتباهی فکر می‌کنم محمود در دوره خودش خلاف این چیزهایی که الان می‌گوید بود. قطعا اشتباه از من است. به نظر می‌رسد در بازار خودرو عملیات فریب شروع شده است. چون رضا چند روز پیش گفته بود قیمت خودرو تا پایان سال ارزان می‌شود و امروز قیمت پراید تا حدود صد و هفتاد میلیون تومان بالا رفت. احتمالا می‌خواهند قیمت را غافلگیر کنند. نباید نگران بود. نامه محمدمهدی به بهرام را خواندم. تاکید کرده از معادل فارسی عبارات استفاده کنند. خیلی مهم است. حالا که کرونا از بین رفته و همه فعالیت‌ها به شکل عادی در جریان است باید فارسی را پاس بداریم. عصر مسابقه فوتبال ایران و لبنان را دیدم. اول گل خوردیم. تقریبا مثل گلی بود که سه سال پیش از ژاپن خوردیم. اتفاقا همان دفاع و دروازه‌بان هم در تیم بودند. باید به بازیکنان تیم ملی ماهی بدهند تا حافظه‌شان تقویت شود. تیم ملی سیستم علی‌اصغری را به زیبایی در زمین پیاده کرد. در وقت اضافه گل مساوی را زدیم. مربی ما اخراج شد. توانستیم برنده شویم. معلوم بود نقش زیادی در بازی تیم دارد. متاسفانه لبنان باخت. باز هم اندوه لبنان کشت ما را. باید یک نامه به رییس خواص‌الدوله لبنان بنویسم و عذرخواهی کنم.
