
زهرا نژادبهرام در یادداشت خود در روزنامه اعتماد با عنوان «شرایط بیم و امید در کشور» نوشت: لازم است دولت چهاردهم با نگاهی دیگر به مذاکرات و با اعتماد به هوشمندی دیپلماسی ایرانی خارج از فضاسازیهای بخشهای مخالف مذاکره راهی متفاوت را طی کند که منجر به کاهش بیمها و افزایش امیدها شود.
دیدارنیوز _ زهرا نژادبهرام:
با توجه به آغاز مذاکرات ایران و امریکا برای حل و فصل مسائل و مشکلات فیمابین به نظر میرسد نوعی شرایط بیم و امید در کشور حاصل شده که نیازمند واکاوی و تلاش برای رفع بیمها و تقویت امیدهاست. فشارهای داخلی و خارجی برای ناکام گذاشتن مذاکرات با ایجاد هر نوع سنگاندازی اعم از علت مذاکره، چرایی مذاکره، شکل مذاکره، نمایندگان مذاکرهکننده و. تا شرایط سخت اقتصادی و اجتماعی موجود درکشور منجر به ایجاد «بیم» شده، خصوصا اینکه طرف مذاکره یکبار توافقنامه برجام را کنار گذاشته و از آن خارج شده است.
از این رو به نظر میرسد این بیم و امید ناشی از دو رویکرد است؛ نخست نامشخص بودن آینده یا به نوعی بیتکلیفی در آینده فردی و جمعی شهروندان که منجر به پدیدهای سکونوار شده است. این مهم چالشی جدی برای تجمیع و فعالسازی انرژی لازم جهت ایجاد شور و تحرک در بخشهای مختلف اعم از اقتصادی، اجتماعی و حتی سیاسی رقم زده است؛ نشانههای آن در بازار بورس، ارز، طلا، مسکن و... در بخش اقتصادی خودنمایی میکند. دوم آنکه با توجه به سنگاندازیهای مخالفان مذاکره اعم از برخی نیروهای فعال در دو کشور در کنار رقبای دیرین و ژئوپلیتیک ایران و اسراییل که لابی قوی در امریکا دارد، نگرانی از توقف یا ناکامی این مذاکرات را قابل تامل ساخته است.
این شرایط خاص برای کشور شاید در کوتاهمدت قابل تحمل باشد، اما در بلندمدت منجر به خسارتهای زیادی خواهد شد. آنگونه که شاید این خسارتها فضای فعالیت اجتماعی و اقتصادی و حتی فرهنگی جامعه را با دشورای روبهرو کرده و احتمالا به نوعی شرایط سخت کنونی را تشدید کند. از اینرو لازم است دولت چهاردهم با نگاهی دیگر به مذاکرات و با اعتماد به هوشمندی دیپلماسی ایرانی خارج از فضاسازیهای بخشهای مخالف مذاکره راهی متفاوت را طی کند که منجر به کاهش بیمها و افزایش امیدها شود. این به معنی آن است که دولت باید در تلاش برای ایجاد راهکارهای داخلی جهت کاهش فشارهای سیاسی بر دیپلماسی از یک سو و مقابله جدی با ناترازیهای اقتصادی و سیاسی رویکردهای متفاوتی را سرلوحه اقدامات خود قرار دهد.
این مهم میتواند در دو بخش معنادار شود:
۱) دولت، تدبیر امور را با تکیه بر ظرفیت مردم که با امید به مذاکرات چشم دوختهاند، پیش ببرد. آنگونه که با شنیدن سخن مردم و ایجاد نوعی همدلی در کنار بیان مشکلات و مسائل دست یاری به سوی آنها دراز کند و خواهان نوعی همکاری مشترک با تکیه بر ظرفیتها شود. (شاید سوتزنی که در کشف فساد و شفافیت بستری برای پاسخگویی است را مبدل به سوتزنی برای توجه دادن دولت به بخشهای ناکارآمد مبدل کند و مسیر آن را به سوی کاهش ناکارآمدی و افزایش کارایی سوق دهد.) دولت میتواند با حذف واسطهها با توجه به ادبیات خودمانی رییس جمهور، بسیاری از مسائل که ناشی از سوءتفاهم و احتمالا سوءتدبیر برخی دیگر است را به مردم گزارش دهد و با ایجاد نوعی شفافیت در ارتباط با آنها میزان اعتمادزایی آنان را به تصمیمگیریهای دولت بیشتر کند.
۲) حمایت از دیپلماتها از سوی همه نهادهای حاکمیتی در مذاکرات، بستر دیگری است که میتواند فشارهای مخالفان در داخل و خارج را برای رفع مسائل از طریق گفتوگو که با منافع فردی و گروهی آنها همراه نیست را برطرف کند.
حاکمیت میداند که تنها راه برای جلوگیری از بروز سوءتفاهمها، حفظ یکپارچگی در مذاکرات است؛ لذا هر اقدامی که به نوعی زیر پای دیپلماتهای ایرانی را به شکلی سست کند، منجر به خسارت سنگینی خواهد شد. حاکمیت این پیام را به روشنی به همه جهانیان داده است که ایران صلحطلب و خواهان زندگی صلحآمیز با تصویری روشن از عزم حاکمیت و خواست مردم و قادر است با اتکا به مذاکره، راههای حل مسائل را با طرف امریکایی به بحث بگذارد و نتایج موثری را به دست آورد.
بیان صلحطلبی ایران در پذیرش مذاکره و تلاش برای دوری از جنگ و درگیری نمایشی از اقتدار ایران است که میتواند برگ برنده کشور در مذاکرات و در تعاملات بینالمللی باشد. این امور یقینا قادر است امید را در جامعه افزون و بیمها را کاهش دهد حداقل در سطح داخل این مهم امکانپذیر است! این مهم میسر نمیشود مگر با عزم جدی دولت در شفافیت جهت طرح مسائل با مردم و تقویت عزم جدی حاکمیت برای مقابله با تلاشهای سستکننده مذاکرات کنونی ایران در عمان!