
فردین قریشی، استاد روابط بینالملل و عضو هیات علمی دانشگاه تهران با بیان اینکه حضور ویتکاف، نماینده ترامپ در تهران میتواند تبدیل به نقطه عطفی در دیپلماسی ایران و آمریکا شود، گفت: واکنشهای مخالفان مذاکره نشاندهنده قدرت نمادین آمریکا در فضای سیاست داخلی ایران است.
دیدارنیوز: استاد روابط بینالملل دانشگاه تهران گفت: نکته امیدوارکننده این است که طرفین پس از وقفهای طولانی، بار دیگر به میز گفتوگو بازگشتهاند؛ آن هم در شرایطی که تحولات منطقهای (از یمن تا غزه) میتوانست فضا را بیش از پیش متشنج کند. این بازگشت، حتی اگر بدون فرمت مشخص باشد، به خودی خود سیگنالی است به بازارها و متحدین، مبنی بر اینکه دیپلماسی هنوز زنده است.
فردین قریشی، استاد روابط بینالملل و عضو هیات علمی دانشگاه تهران در رابطه با ارزیابی خود از روند مذاکرات روز گذشته در مسقط و آینده مذاکرات ایران و ایالات متحده آمریکا، تصریح کرد: مذاکرات مسقط را باید در چارچوب یک «دیپلماسی سایه» (shadow diplomacy) ارزیابی کرد؛ مدلی که طرفین تلاش میکنند بدون ایجاد شوک به افکار عمومی، مسیر اعتمادسازی تدریجی را آغاز کنند. آنچه در این دور رخ داد، نه یک مذاکره رسمی کلاسیک بلکه نوعی «مهندسی فضای مذاکراتی» بود. نشانههای آن را میتوان در استفاده از واسطههای منطقهای، بیانیههای محدود و تأکید طرفین بر عدم افشای جزئیات دید.
بازگشت ایران و آمریکا به میز مذاکره سیگنال زنده بودن دیپلماسی است
وی ادامه داد: نکته امیدوارکننده این است که طرفین پس از وقفهای طولانی، بار دیگر به میز گفتوگو بازگشتهاند؛ آن هم در شرایطی که تحولات منطقهای (از یمن تا غزه) میتوانست فضا را بیش از پیش متشنج کند. این بازگشت، حتی اگر بدون فرمت مشخص باشد، به خودی خود سیگنالی است به بازارها و متحدین، مبنی بر اینکه دیپلماسی هنوز زنده است.
روند مسقط شباهتهایی با گفتوگوهای ۲۰۱۲ دارد که نهایتاً منتهی به توافق ژنو شد
این کارشناس سیاست خارجی ایران در رابطه با احتمال مذاکرات مستقیم و رسیدن به یک توافق جامع میان ایران و آمریکا، عنوان کرد: تمدید گفتوگوها، ولو غیررسمی، به معنی آن است که حداقلی از «نقاط تماس مشترک» میان طرفین وجود دارد. این روند شباهتهایی با فازهای ابتدایی گفتوگوهای ۲۰۱۲ دارد که نهایتاً منتهی به توافق ژنو شد. اما تفاوت مهم این است که اکنون، نه فقط حلوفصل پرونده هستهای، بلکه بستهای از موضوعات امنیتی و مالی نیز در دستور کار قرار دارد.
حضور ویتکاف در تهران میتواند تبدیل به نقطه عطفی در دیپلماسی ایران و آمریکا شود
قریشی با بیان اینکه حضور ویتکاف در تهران، اگرچه هنوز در حد گمانهزنی است، میتواند تبدیل به نقطه عطفی در دیپلماسی ایران و آمریکا شود، اظهار کرد: به نظر میرسد با حضور او در تهران احتمال اخذ امتیازات پراهمیت از آمریکا بسیار بیش از مذاکره معالواسطه با او در کشوری دیگر است. مقامات رسمی در این دور، به جای تاکید بر خطوط قرمز، لحن محتاط، اما تعاملمحوری اتخاذ کردهاند؛ هرچند با توجه به پیشینه موضوع نمیتوان به راحتی به تکوین یک توافق جامع امیدوار بود، اما انجام توافقات موقت و بخشی نیز در صورت وجود اراده لازم میتواند به شکلگیری چنین فرایندی کمک کند.
سرمایه نمادین امید، بهویژه در اقتصاد شکننده ایران بسیار ناپایدار است
این تحلیلگر مسائل بینالمللی درباره واکنش جامعه و بازار به گفتوگوهای اخیر و فواید حضور سرمایگذاری خارجی در ایران پس از رفع تحریمها، تصریح کرد: بازار، شاید بیش از هر نهادی، نسبت به نشانههای بهبود روابط حساس است. رشد شاخص بورس، تقویت ریال و اموری از این دست، همگی حکایت از انتظاری مثبت دارند. اما باید توجه داشت که سرمایه نمادین امید، بهویژه در اقتصاد شکننده ایران، بسیار ناپایدار است. در صورت فرسایشی شدن مذاکرات یا انتشار سیگنالهای متناقض، همین واکنشها میتوانند در جهت معکوس تشدید شوند. تجربه دوره بین ۱۳۹۸ تا ۱۴۰۰ نشان داد که تعلیق طولانی مذاکرات چگونه میتواند منجر به ریزش اعتماد عمومی، خروج سرمایه و بیثباتی ارزی شود.
اگر در توافق پایداری دیده شود شرکتهای خصوصی انرژی میتوانند آغازگر سرمایهگذاری در ایران باشند
وی افزود: در خصوص سرمایهگذاری آمریکاییها، احتمال ورود مستقیم شرکتهای بزرگ در کوتاهمدت بسیار پایین است؛ اما ممکن است شاهد شکلگیری مدلهای سرمایهگذاری غیرمستقیم از طریق واسطههای منطقهای یا شرکتهای چندملیتی ثبتشده در اروپا باشیم، مشروط بر برداشته شدن برخی محدودیتهای حقوقی و تحریمی. اگر نشانههایی از پایداری توافق دیده شود، نهادهایی مانند IFC یا شرکتهای خصوصی انرژی میتوانند آغازگر باشند.
واکنشهای مخالفان مذاکره نشاندهنده قدرت نمادین آمریکا در فضای سیاست داخلی ایران است
قریشی در خصوص واکنش شدید مخالفان مذاکره با آمریکا نسبت به گفتوگوی مستقیم عراقچی و ویتکاف، گفت: مخالفان مذاکره مستقیم، اعم از بخشی از جناحهای سیاسی یا برخی رسانههای وابسته، با انگیزههای هویتی و یا حتی احیانا پارهای منافع اقتصادی و یا سیاسی با این روند برخورد میکنند. آنها مذاکره مستقیم با آمریکا را نه بهعنوان ابزار سیاست خارجی، بلکه تهدیدی برای هویت سیاسی و یا موقعیت خود تلقی میکنند. برای همین حتی یک دیدار کوتاه یا دستدادن میتواند به موضوع حمله گسترده تبدیل شود. در واقع، این واکنشها نشاندهنده قدرت نمادین آمریکا در فضای سیاست داخلی ایران است. حتی گفتوگویی چند دقیقهای در حاشیه، به مثابه شکستن یک تابو تلقی میشود. اما از نگاه استراتژیک، عبور هوشمندانه و تدریجی از این تابو، اگر با اجماع نسبی نهادهای بالادستی همراه باشد، میتواند فضا را برای بازیگری فعالتر ایران در معادلات جهانی هموارتر کند.
روسیه نه مشوق جدی مذاکرات و نه مخالف فعال آن است
این استاد ژئوپلیتیک با اشاره به این نکته که اگرچه مذاکرات فعلی شکلی دوطرفهتر دارد، اما وزن ژئوپلیتیک چین، روسیه و E۳ را نمیتوان نادیده گرفت، مطرح کرد: چین در حال حاضر بزرگترین شریک تجاری ایران و همچنین یکی از طرفهای اصلی در تعیین الگوی نظم نوین جهانی است. در صورت توافق، چین میتواند هم ضامن اقتصادی (از طریق پروژههای سرمایهگذاری) و هم تسهیلگر انتقالات مالی باشد. روسیه، اگرچه درگیر جنگ اوکراین است، اما علاقهمند است که روابط تهران و واشنگتن در چارچوبی مدیریتشده و قابل پیشبینی باقی بماند. شاید نه مشوق جدی مذاکرات، اما مخالف فعال آن هم نیست – به ویژه اگر به موازنه با غرب کمک کند. کشورهای اروپایی هم کماکان بهدنبال حفظ برجام بهعنوان یک «دستاورد دیپلماسی چندجانبه» هستند. اما کاهش قدرت مانور آنها، بهخصوص پس از خروج انگلیس از اتحادیه اروپا و شکافهای درون اتحادیه، باعث شده نقششان بیشتر سمبلیک باشد تا عملیاتی.