تیتر امروز

صادق زیباکلام: تندروها به سرمایه‌گذاران گفتند گول لبخند روحانی و ظریف را نخورید/ برجام قبل از خروج ترامپ مرده بود/ می‌شد زودتر مذاکره کرد اما ...
گفت‌وگوی دیدار در برنامه ایرانشهر با یک تحلیلگر مسایل سیاسی

صادق زیباکلام: تندروها به سرمایه‌گذاران گفتند گول لبخند روحانی و ظریف را نخورید/ برجام قبل از خروج ترامپ مرده بود/ می‌شد زودتر مذاکره کرد اما ...

دیدارنیوز در روزی که سومین دور از مذاکرات تهران و واشنگتن در شهر مسقط برگزار شد، میزبان صادق زیباکلام استاد دانشگاه و تحلیلگر مسایل سیاسی در برنامه ایرانشهر بود.
بهرام امیر احمدیان: ما تجربیات کارسازی از گفت‌و‌گو نداریم/سیامک کاکایی: نوروز، جوهره و مایه گفتمان ملی در ایران است به دیپلماسی نوروز بیندیشیم!
در اولین نشست «صلح و وحدت ملی در ایران» مطرح شد:

بهرام امیر احمدیان: ما تجربیات کارسازی از گفت‌و‌گو نداریم/سیامک کاکایی: نوروز، جوهره و مایه گفتمان ملی در ایران است به دیپلماسی نوروز بیندیشیم!

گروه صلح و وحدت ملی انجمن مطالعات صلح ایران، عصر چهارشنبه، سوم اردیبهشت ماه، اولین نشست خود را با موضوع «صلح و وحدت ملی در ایران» با همکاری خانه اندیشمندان علوم انسانی در سالن حافظِ خانه اندیشمندان...
فوت ۴۰ نفر در انفجار بندر شهید رجایی/ اولین تصاویر از لحظه آغاز آتش‌سوزی/ نجات یک سگ از میان ویرانه‌ها +ویدیو
حادثه تلخ و دردناک در جنوب کشور

فوت ۴۰ نفر در انفجار بندر شهید رجایی/ اولین تصاویر از لحظه آغاز آتش‌سوزی/ نجات یک سگ از میان ویرانه‌ها +ویدیو

در حادثه انفجار روز (شنبه) در بندر شهید رجایی بندرعباس در هرمزگان، متاسفانه طبق آمار‌ها تا ساعت ۱۹:۰۰ امروز یکشنبه، ۴۰ نفر جان خود را از دست دادند و ۱۲۴۲ نفر مصدوم شدند.
"دیدارنیوز" به بررسی فیلم «تیغ و ترمه» می‌پردازد؛

تیغی بر کارنامه­ چند ده ساله

اولین ایراد بزرگ، مسئله داستان فیلمنامه است. در حدود پانزده دقیقه ابتدایی، فیلم در مورد ماجرای یک زوج جوان و خیانتی ­است که مرد مرتکب می­شود. اما در ادامه، اصلا این ماجرا فراموش می­شود. کاراکتر مرد کنار می­رود، قصه خیانت کنسل می­شود و قصه­‌ای جدید از دقیقه بیست به بعد آغاز می­شود. قصه ­ای که در مورد مرگ پدر یک دختر است و حالا این دختر، می­خواهد بداند که پدرش چطور مرده است.

کد خبر: ۲۰۱۴۶
۱۲:۰۴ - ۱۷ بهمن ۱۳۹۷

دیدارنیوزـ ایمان رضایی: کمدی ناخواسته، اولین واژه ­ای است که در مورد آخرین فیلم کیومرث پوراحمد به ذهن می­رسد! وضعیت حاکم بر سالن سینما هنگام نمایش فیلم، وضعیتی عجیب و غریب و منزجر کننده بود. بر سر تمام سکانس­های مهم و احساسی، صدای خنده تماشاگران به گوش می­رسید، موسیقی احساسی فیلم که آغاز می­شد، پوزخند بر صورت همه می­ نشست و در آخر، وقتی فیلم به شکلی افتضاح و بی سر و ته به پایان رسید، صدای دست زدن­های از سر تمسخر با قهقهه­ ها ترکیب شده بود و به طور کلی فضای سالن، فضایی بود که برای هر فیلم و فیلمسازی، یادآور بدترین روز‌های عمرش می­باشد. کاش کیومرث پوراحمد نیز در همین سالن(ها) باشد و شاهد سقوط و خودکشی هنری خود.

اولین ایراد بزرگ، مسئله داستان فیلمنامه است. در حدود پانزده دقیقه ابتدایی، فیلم در مورد ماجرای یک زوج جوان و خیانتی ­است که مرد مرتکب می­شود. اما در ادامه، اصلا این ماجرا فراموش می­شود. کاراکتر مرد کنار می­رود، قصه خیانت کنسل می­شود و قصه­ ای جدید از دقیقه بیست به بعد آغاز می­شود. قصه ­ای که در مورد مرگ پدر یک دختر است و حالا این دختر، می­خواهد بداند که پدرش چطور مرده است. در ادامه بی­ ربطی­ های اوایل فیلم به مابقی آن، مقوله نقاشی و وام گرفتن از نقاشی­هایی خاص در فیلم است که ابدا هیچ توجیهی ندارد. هیچ کارکرد استعاره­ای، نمادین و با منظوری در آن­ها نیست و افسوس که حتی جذابیت­های بصری هم ندارند. از این­ها گذشته، گویا کارگردان در مورد نقاشی چیز زیادی هم نمی­داند، چرا که در دعوایی زناشویی، روی یکی از نقاشی­هایی که مثلا تازه است و هنوز خیس است، لیوان قهوه­ را خالی می­کند، اما روی بوم هیچ تغییری ایجاد نمی­شود. پژمان بازغی روی یک نقاشی که یک سال پیش کشیده شده بوده، درحال قلم زدن بوده که صرفا توهم نو بودن نقاشی را برساند، اما این توهم توسط تصمیم­های بد کارگردانی، از دست می­رود.

 

تیغی بر کارنامه­ چند ده ساله


در باقی ماجرا، علاوه بر دیبا زاهدی و پژمان بازغی که همین زوج جوان و سردرگم فیلمنامه را تشکیل می­دهند، سه شخصیت فرعی وجود دارند که به شدت، دور از «شخصیت» هستند و در مرحله «تیپ» مانده­ اند. یک مادر از فرنگ برگشته و درحال آدامس جویدن با آرایش سنگین (لاله اسکندری) که "بای" گفتن­ها و "مامی" گفتن­هایش فاجعه است، یک عموی پولدار و دائم الخمر (هومن برق­نورد) که از فرط ناتوانی در جدی بودن، به ورطه کاریکاتوریزه شدن و کمدی بازی کردن افتاده است؛ و یک مهران رجبی که با همان چهره همیشگی، کت سبز و دستمال گردن به تنش کرده ­اند تا مثلا توهم یک مرد پولدار را به مخاطب بدهند که بیشتر موجب تصور یک دلقک می­شود.

 

تیغی بر کارنامه­ چند ده ساله



در نشست خبری دیدم که یکی از خبرنگاران، فیلم را "خشن" خطاب کرده بود. بله جمعا دو سکانس زد و خورد با بوی انتقام در فیلم شاهد هستیم، اما قطعا توهین به ماهیت خشونت است اگر این "جنگولک بازی" ها را خشونت بنامیم. با شکستن شیشه و زخم شدن صورت و دویدن در فرودگاه، فیلم خشنی نساخته ­ایم، بلکه در حد همان توهم ­هایمان مانده ­ایم و حتی تکلیفمان با خودمان هم روشن نیست. فیلمساز باتجربه ­ما، بار دیگر ناامید کننده ظاهر شد تا پایان دوران خویش را به گوش مخاطبش برساند. خسته نباشید جناب پوراحمد و کاش برای حفظ منزلتی که زمانی در سینما داشتید، دیگر فیلم نسازید...

تیزر فیلم "تیغ و ترمه" :

ارسال نظرات
امروز دوشنبه ۰۸ ارديبهشت
امروز دوشنبه ۰۸ ارديبهشت
امروز دوشنبه ۰۸ ارديبهشت
امروز دوشنبه ۰۸ ارديبهشت