تیتر امروز

زهرا نژادبهرام: تصمیم گیران دوباره دارند راه را اشتباه می‌روند/ دارویی برای مقابله با بی حجابی کشف شده که ما نمی‌دانیم؟
گفت و گوی دیدار با یک فعال سیاسی اصلاح طلب درباره کلینیک ترک بی حجابی

زهرا نژادبهرام: تصمیم گیران دوباره دارند راه را اشتباه می‌روند/ دارویی برای مقابله با بی حجابی کشف شده که ما نمی‌دانیم؟

خبر راه اندازی کلینیک ترک بی حجابی دلیل گفت و گوی دیدارنیوز با زهرا نژاد بهرام فعال سیاسی اصلاح طلب شد. او معتقد است: راه‌اندازی کلینیک برای درمان جسم انسان است نه روح و اعتقادات مردم.
محمد قوچانی: با این قانون اساسی به توسعه نمی‌رسیم/ یک جریان معتقد است که توسعه خلاف شرع است/ تا یک جامعه مدنی شکل نگیرد، توسعه محقق نمی‌شود
واکاوی چرائی عدم توسعه در ایران در گفت‌وگوی دیدار با مدیر مسئول ماهنامه آگاهی نو

محمد قوچانی: با این قانون اساسی به توسعه نمی‌رسیم/ یک جریان معتقد است که توسعه خلاف شرع است/ تا یک جامعه مدنی شکل نگیرد، توسعه محقق نمی‌شود

اهمیت موضوع عدم توسعه در ایران بهانه گفت و گو با محمد قوچانی، روزنامه نگار شد؛ او معتقد است: در هر کشوری تا یک جامعه مدنی شکل نگیرد، توسعه محقق نمی شود.
لازم نیست خواص جایی بروند
افاضات اضافه

لازم نیست خواص جایی بروند

عوام الملک در نامه‌ای به حضرت مسعود نوشت: بر خلاف تبلیغات برخی از این رسانه‌های بیگانه وابسته، لازم هم نیست خواص جایی بروند. ما عوام خودمان داریم می‌رویم. داریم کم می‌شویم. داریم خودمان را می‌کشیم...
"دیدارنیوز" به بررسی فیلم «تیغ و ترمه» می‌پردازد؛

تیغی بر کارنامه­ چند ده ساله

اولین ایراد بزرگ، مسئله داستان فیلمنامه است. در حدود پانزده دقیقه ابتدایی، فیلم در مورد ماجرای یک زوج جوان و خیانتی ­است که مرد مرتکب می­شود. اما در ادامه، اصلا این ماجرا فراموش می­شود. کاراکتر مرد کنار می­رود، قصه خیانت کنسل می­شود و قصه­‌ای جدید از دقیقه بیست به بعد آغاز می­شود. قصه ­ای که در مورد مرگ پدر یک دختر است و حالا این دختر، می­خواهد بداند که پدرش چطور مرده است.

کد خبر: ۲۰۱۴۶
۱۲:۰۴ - ۱۷ بهمن ۱۳۹۷

دیدارنیوزـ ایمان رضایی: کمدی ناخواسته، اولین واژه ­ای است که در مورد آخرین فیلم کیومرث پوراحمد به ذهن می­رسد! وضعیت حاکم بر سالن سینما هنگام نمایش فیلم، وضعیتی عجیب و غریب و منزجر کننده بود. بر سر تمام سکانس­های مهم و احساسی، صدای خنده تماشاگران به گوش می­رسید، موسیقی احساسی فیلم که آغاز می­شد، پوزخند بر صورت همه می­ نشست و در آخر، وقتی فیلم به شکلی افتضاح و بی سر و ته به پایان رسید، صدای دست زدن­های از سر تمسخر با قهقهه­ ها ترکیب شده بود و به طور کلی فضای سالن، فضایی بود که برای هر فیلم و فیلمسازی، یادآور بدترین روز‌های عمرش می­باشد. کاش کیومرث پوراحمد نیز در همین سالن(ها) باشد و شاهد سقوط و خودکشی هنری خود.

اولین ایراد بزرگ، مسئله داستان فیلمنامه است. در حدود پانزده دقیقه ابتدایی، فیلم در مورد ماجرای یک زوج جوان و خیانتی ­است که مرد مرتکب می­شود. اما در ادامه، اصلا این ماجرا فراموش می­شود. کاراکتر مرد کنار می­رود، قصه خیانت کنسل می­شود و قصه­ ای جدید از دقیقه بیست به بعد آغاز می­شود. قصه ­ای که در مورد مرگ پدر یک دختر است و حالا این دختر، می­خواهد بداند که پدرش چطور مرده است. در ادامه بی­ ربطی­ های اوایل فیلم به مابقی آن، مقوله نقاشی و وام گرفتن از نقاشی­هایی خاص در فیلم است که ابدا هیچ توجیهی ندارد. هیچ کارکرد استعاره­ای، نمادین و با منظوری در آن­ها نیست و افسوس که حتی جذابیت­های بصری هم ندارند. از این­ها گذشته، گویا کارگردان در مورد نقاشی چیز زیادی هم نمی­داند، چرا که در دعوایی زناشویی، روی یکی از نقاشی­هایی که مثلا تازه است و هنوز خیس است، لیوان قهوه­ را خالی می­کند، اما روی بوم هیچ تغییری ایجاد نمی­شود. پژمان بازغی روی یک نقاشی که یک سال پیش کشیده شده بوده، درحال قلم زدن بوده که صرفا توهم نو بودن نقاشی را برساند، اما این توهم توسط تصمیم­های بد کارگردانی، از دست می­رود.

 

تیغی بر کارنامه­ چند ده ساله


در باقی ماجرا، علاوه بر دیبا زاهدی و پژمان بازغی که همین زوج جوان و سردرگم فیلمنامه را تشکیل می­دهند، سه شخصیت فرعی وجود دارند که به شدت، دور از «شخصیت» هستند و در مرحله «تیپ» مانده­ اند. یک مادر از فرنگ برگشته و درحال آدامس جویدن با آرایش سنگین (لاله اسکندری) که "بای" گفتن­ها و "مامی" گفتن­هایش فاجعه است، یک عموی پولدار و دائم الخمر (هومن برق­نورد) که از فرط ناتوانی در جدی بودن، به ورطه کاریکاتوریزه شدن و کمدی بازی کردن افتاده است؛ و یک مهران رجبی که با همان چهره همیشگی، کت سبز و دستمال گردن به تنش کرده ­اند تا مثلا توهم یک مرد پولدار را به مخاطب بدهند که بیشتر موجب تصور یک دلقک می­شود.

 

تیغی بر کارنامه­ چند ده ساله



در نشست خبری دیدم که یکی از خبرنگاران، فیلم را "خشن" خطاب کرده بود. بله جمعا دو سکانس زد و خورد با بوی انتقام در فیلم شاهد هستیم، اما قطعا توهین به ماهیت خشونت است اگر این "جنگولک بازی" ها را خشونت بنامیم. با شکستن شیشه و زخم شدن صورت و دویدن در فرودگاه، فیلم خشنی نساخته ­ایم، بلکه در حد همان توهم ­هایمان مانده ­ایم و حتی تکلیفمان با خودمان هم روشن نیست. فیلمساز باتجربه ­ما، بار دیگر ناامید کننده ظاهر شد تا پایان دوران خویش را به گوش مخاطبش برساند. خسته نباشید جناب پوراحمد و کاش برای حفظ منزلتی که زمانی در سینما داشتید، دیگر فیلم نسازید...

تیزر فیلم "تیغ و ترمه" :

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر:
بنر شرکت هفت الماس صفحات خبر
رپورتاژ تریبون صفحه داخلی