تیتر امروز

سلیمانی اردستانی: هر پرچمی که بنام اسلام برداشته شود یا حقوق بشری است و یا اسلامی نیست
در گفت‌وگوی دیدار اندیشه با یک فقیه و استاد دانشگاه و حوزه، مطرح شد:

سلیمانی اردستانی: هر پرچمی که بنام اسلام برداشته شود یا حقوق بشری است و یا اسلامی نیست

عبدالرحیم سلیمانی اردستانی در برنامه دیدار اندیشه گفت: اصرار بر حق تعیین سرنوشت مهمترین دلیل امتناع امام‌ حسین (ع) بر عدم بیعت با حاکم بود.
انگیزه‌های سوءقصد به ترامپ چیست؟/ افشاگری طیب‌نیا درباره نقش جلیلی در به تصویب نرسیدن FATF
مجله خبری تحلیلی دیدار نیوز با اجرای محمدرضا حیاتی

انگیزه‌های سوءقصد به ترامپ چیست؟/ افشاگری طیب‌نیا درباره نقش جلیلی در به تصویب نرسیدن FATF

این یازدهمین برنامه مجله خبری تحلیلی دیدارنیوز است که با اجرای محمدرضا حیاتی و با حضور کارشناسان و صاحب نظران تقدیم مخاطبان گرامی می‌شود.
"دیدارنیوز" به بررسی فیلم «پالتو شتری» می‌پردازد؛

ترویج لمپنیسم در پالتو شتری

به نظر می­ رسد مهدی علی­میرزایی از چیزی عصبانی ­است و گویا به چیز‌هایی نرسیده که آن­ها را گردن همین روشنفکران و کافه­ نشین­ها می­ اندازد و حین تمسخر آنان، در سمت دیگر توسط کاراکتر مثبت و قهرمانش، شعار‌هایی نظیر اینکه "روشنفکر خودرا از دیگران بالاتر نمی­ داند و منعطف است و سربه زیر و ... " سر می­ دهد.

کد خبر: ۲۰۲۲۹
۱۴:۰۹ - ۱۸ بهمن ۱۳۹۷

دیدارنیوزـ ایمان رضایی: مهدی علی­میرزایی را از قبل با نگارش فیلمنامه­‌هایی مانند "گشت ارشاد" یا "در مدت معلوم" می ­شناختیم و قابل پیش بینی بود که اولین فیلم شخصی خودش که در مقام کارگردان آن­ را تولید کرده نیز فیلمی نه چندان جدی، با رگه­‌های طنز و احتمالا شعار زده است. اما آنچه که دیدیم، حتی از این حد انتظارات هم پایین­‌تر بود. چهره­‌های درجه چندم سینمای ایران با سناریویی کاملا عقب ­مانده و سطحی نگر، با طرز فکری ضد روشنفکرانه که به تمسخر روشنفکران و اهالی فلسفه پرداخته و با کاریکاتوریزه کردن شمایل یک دانشجوی فلسفه، چسباندن برچسب‌های مختلف اعم از ضدزن بودن و دچار توهم خودبزرگی بینی بودن بر این دانشجو، سعی در خنداندن مردم بی دغدغه و سطحی نگری مانند خودش دارد.

ترویج لمپنیسم در پالتو شتری
فیلم شامل یک شخصیت مثبت و یک شخصیت منفی است. شخصیت مثبت داستان، با انگیزه­ای قبلی برای پول درآوردن، وارد یک بازی بی­ مزه می­ شود. مادری که می­ خواهد دخترش را هرچه سریع­تر به یک آدم فرهنگی قالب کند و از شرش خلاص شود، قهرمان قصه را اجیر می­ کند تا شخصیت متظاهر و منفی قصه (دانشجوی خودبزرگ­ بین فلسفه) را با دخترش آشنا کند و ازدواجی ترتیب دهد. در این بین، اتفاقات و فلش بک­‌هایی به شدت بیهوده و کارآگاه بازی­‌هایی لوس و بی­ مورد شکل می­ گیرد که متریال آن­ها را نیز تیپ­‌هایی آماتور توسط بازیگرانی آماتور‌تر شکل می­ دهند.
اینکه چرا شخصیت اصلی و قهرمان فیلم، از موز به عنوان یک موتیف تکرار شونده استفاده می­ کند و در فیلم دائما در حال خوردن موز است را نمی ­فهمیم (چرا که صرفا قصد خنده ­ای مبتذل گرفتن از ساخت فضایی بی­ منطق است). همینطور نمی ­فهمیم چرا هرکس که از طعم قهوه خوشش بیاید و سیگار بکشد، آدمی چرک و عجیب و غریب است؟ اصلا هیچ استدلالی پشت این مسئله نیست که چرا این کاراکتر مثبت فیلم که به نظر می ­رسد به یک آگاهی کامل و مطلق از جهان رسیده و حرص و طمع را کنار گذاشته، ناگهان چشمش خیره به برق ماشین لوکس و چندصد میلیون پول می ­شود. از آن طرف، مانیفست‌های فلسفی و جایزه ادبی و کافه نشینی‌های کاراکتر منفی، تقبیح می­شود! واقعا این دشمنی با قشر روشنفکر جامعه و چنین مضحک نشان دادن آن­ها از کجا می ­آید؟ نه تنها در این فیلم سینمایی که در اکثر محافل عمومی و خصوصی جامعه، شاهد انشگت ­نما بودن دانشجو‌های هنر، فلسفه و کافه­ نشین‌های مرکز شهر هستیم که موردی عجیب و غریب است. برخی مدعی ­اند که این­ها صرفا ادا باز‌هایی هستند که عقده­ جلب توجه دارند (همانطور که در فیلم نیز به آن اشاره می­شود) قبول! اما این جسارتِ قضاوت از کجا آمده که تمام این قشر را به نمایندگی از یک کاراکتر منفیِ هیولا مانند، به همراه چند کاراکتر کمکی که به شدت خِنگ و احمق پرداخته شده ­اند را می­کوبند؟
ترویج لمپنیسم در پالتو شتری
به نظر می­ رسد مهدی علی­میرزایی از چیزی عصبانی ­است و گویا به چیز‌هایی نرسیده که آن­ها را گردن همین روشنفکران و کافه­ نشین­ها می­ اندازد و حین تمسخر آنان، در سمت دیگر توسط کاراکتر مثبت و قهرمانش، شعار‌هایی نظیر اینکه "روشنفکر خودرا از دیگران بالاتر نمی­ داند و منعطف است و سربه زیر و ... " سر می­ دهد. ترویج لمپنیسم نیز در آنجا ظهور می‌کند که با کنار زدن نیچه و مقوله روشنفکری، خود فیلمساز در لجن زار یک کمدی مبتذل و سخیف گیر کرده که خنده را از مخاطبش التماس می­ کند. این­چنین است که آگاهی، جای خود را به خندیدن به موز خوردن­‌های سام درخشانی می­ دهد. در ابتدا فیلم را به تمام کسانی که خود را بهتر از بقیه می­ دانند تقدیم می­ کند و با حالتی کنایه­ وار از پیله­‌های توهمی که روشنفکران دور خود ساخته ­اند می­گوید، سپس خودش با نگاهی از بالا به پایین به تمسخر یک نسل، یک طرز فکر و یک نگاه می ­پردازد.
ترویج لمپنیسم در پالتو شتری
راه فراری نیست جناب کارگردان، خودت در بزرگ­ترین پیله­ توهم زا گرفتار شده­‌ای و درد ضد روشنفکری، دردی است که نه تنها به شخص خودت، که به جوامع جهان سومی نظیر جامعه خودمان نیز آسیب­‌های فراوانی وارد می­ کند. آن کس که باید بفهمد، می­فهمد که نیچه­ خواندن و با پُتک آگاهی بر سر مردم زدن، قطعا جلو‌تر از فیلم­‌هایی خنثی و مبتذل ساختن است! چراکه پُتکی که فیلم­های دستِ چندمی بر سر مخاطب می­ زنند، تاثیر بی ­هوشی­­ آن‌ها مخرب‌تر از پُتک­های نیچه و هگل است...
ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر:
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی : ۰
غیر قابل انتشار : ۰
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۱:۵۵ - ۱۳۹۷/۱۱/۱۸
0
0
دیدار نیوز چقدر عصبانی شده . عقده ای نباش عزیزم . فقط یک فیلمه
بنر شرکت هفت الماس صفحات خبر
رپورتاژ تریبون صفحه داخلی