تیتر امروز

پنجره ‎دیپلماسی در حال بسته‌شدن/ سردرگمی راهبردی، خطرناک‌تر از ماشه/ فرصت پزشکیان برای حذف نهاد‌های بی‌خاصیت 
مجله خبری تحلیلی دیدارنیوز با اجرای محمدرضا حیاتی

پنجره ‎دیپلماسی در حال بسته‌شدن/ سردرگمی راهبردی، خطرناک‌تر از ماشه/ فرصت پزشکیان برای حذف نهاد‌های بی‌خاصیت 

این صد و هفدهمین برنامه مجله خبری تحلیلی دیدارنیوز است که با اجرای محمدرضا حیاتی و با حضور کارشناسان و صاحب نظران تقدیم مخاطبان گرامی می‌شود.
حشمت‌الله فلاحت‌پیشه: بابک زنجانی، نام بزرگی است که بسیاری افراد پشت او پنهان شده‌اند/ آینده ثابت خواهد کرد روس‌ها در جنگ دوازده روزه به اسرائیل کمک کردند/ واژه دشمن را از تندروها بگیرید، دچار لکنت خواهند شد/ کسانی که مردم را مشغول ناکجاآباد کردند، خودشان در سعادت‌آباد خانه می‌ساختند!
بایسته‌های تهران در عرصه سیاست داخلی و خارجی در دوره پساجنگ با رئیس پیشین کمیسیون امنیت ملی مجلس دهم

حشمت‌الله فلاحت‌پیشه: بابک زنجانی، نام بزرگی است که بسیاری افراد پشت او پنهان شده‌اند/ آینده ثابت خواهد کرد روس‌ها در جنگ دوازده روزه به اسرائیل کمک کردند/ واژه دشمن را از تندروها بگیرید، دچار لکنت خواهند شد/ کسانی که مردم را مشغول ناکجاآباد کردند، خودشان در سعادت‌آباد خانه می‌ساختند!

حشمت‌الله فلاحت‌پیشه، تحلیلگر ارشد مسائل بین‌الملل، استاد دانشگاه و رئیس پیشین کمیسیون امنیت ملی مجلس دهم، مهمان یکی دیگر از برنامه‌های «میدان پاستور» بود. دیدار در این برنامه با این استاد دانشگاه...
مهدی خورشیدی: ایران نیاز به یک دنگ شیائوپینگ دارد/ اقتصاد کشور با تغییر وزیر و رئیس جمهور درست نمی‌شود/ روحانی سایه جنگ را از سر مردم کم کرد
گفت‌وگوی دیدار در برنامه «تیتر» با یک جامعه شناس

مهدی خورشیدی: ایران نیاز به یک دنگ شیائوپینگ دارد/ اقتصاد کشور با تغییر وزیر و رئیس جمهور درست نمی‌شود/ روحانی سایه جنگ را از سر مردم کم کرد

«تیتر» در یکی دیگر از برنامه‌های خود میزبان دکتر مهدی خورشیدی جامعه شناس و پژوهشگر حوزه توسعه بود؛ او در این گفت‌و‌گو تاکید کرد اگر همت مردم نبود امروز سعید جلیلی رئیس جمهور بود نه مسعود پزشکیان.
"دیدارنیوز" به بررسی فیلم «ناگهان درخت» می پردازد؛

فتیشیسمِ نوستالژی در جدید ترین ساخته یزدانیان

در فیلم، همه چیز هست و هیچ نیست. دائم منتظریم تا کار فیلم آغاز شود و بین خود و مخاطب یک درگیری/دیالکتیک به وجود آورد که هرگز این اتفاق نمی­افتد. با نگاهی به اثر قبلی یزدانیان یعنی"در دنیای تو ساعت چند است؟" این ایده­ مرکزی به درستی یافت می­شود، این خلأ اما در "ناگهان درخت" ملموس است و آزاردهنده. پلات و طرحی در کار نیست. انگار که فیلم با ساختاری کُلاژگونه، متشکل است از ارکان مختلف و متفاوت تصویری که هرکدام به نوبه خود تاثیری متفاوت بر مخاطب می­گذارند.

کد خبر: ۱۹۷۱۶
۱۲:۴۷ - ۱۱ بهمن ۱۳۹۷

دیدار نیوزـ ایمان رضایی:  اینکه صفی یزدانیان یکی از "سینمایی" ترین فیلمساز های نوظهور اما دیرکشف سینمای ایران است تقریبا به همه مخاطبان جدی سینما ثابت شده است. منتقدی که گویا تحلیل و بررسی برایش کافی نبود و دست به دوربین برده تا ذهنیت هایش را به ثبت برساند. چندسال پیش با "در دنیای تو ساعت چند است؟" آغاز کرد و اتفاقا هوش از سر خیل عظیمی از منتقدان و مخاطبان هم پراند و بذر بوی پوست پرتقال و هوای رشت و عشق دراماتیک حاصل از نخستین اثرش را به مناسب­ترین شکل ممکن در ذهن مخاطبش کاشت. حالا امسال که بار دیگر نامش بین شرکت کنندگان بخش مسابقه (بخش اصلی) جشنواره فجر دیده می‌­شود، کاری با عنوان "ناگهان درخت" ، به نظر می­‌رسد که خیال مدهوش کردنی دوباره از جنس عاشقانه­ای ناتورالیستی را برای بیننده هایش در نظر گرفته است.

 

ناگهان درخت

 

همکاری دوباره او با همایون پایور بعنوان فیلمبردار و کریستف رضاعی بعنوان آهنگساز نیز این تصور احتمالی را قوت بخشید، اما افسوس که عشق­بازی اخیر یزدانیان با سینما، چندان به دل نمی­نشیند و خاطرات جذاب فیلم قبلی را تکرار نمی­کند. اینکه دائما و به ناگاه، درخت را با اثر قبلی فیلمسازش مقایسه می­کنم صرفا به این خاطر است که تلاش یزدانیان برای تکرار خود و الگو برداری از موفقیت پیشین­اش کاملا مشهود است، اما گویا تمام تلاش ها و خوش­خیالی ها به شکل شلخته و نامنظمی به بار نشسته و کاملا هدر رفته است.

 

نخستین مورد در رابطه با نقاط ضعف فیلم، نوعی فتیشیسمِ نوستالژی است که به نظر می رسد بی­‌ربط به تهیه کنندگی معادی نبوده و کم شباهت به "بمب ، یک عاشقانه" نیست، به طوری که بخش عظیمی از فیلم که حدود بیست دقیقه­‌ی آغازین را در بر می­گیرد ، فدای المان ها و تصاویر نوستالژی از دهه های چهل و پنجاه شده است، خیابان های شلوغ تهران و پرچم شیر و خورشید مدرسه و پسربچه و دختربچه ای که با چاشنی طنز به یکدیگر علاقمند می­شوند. آنچه که تماشای تمام این صحنه هارا تاحدودی لذت­بخش می­کند، وابسته به یکی از جدی ترین ارکان سینمایی یزدانیان، یعنی اغراق در میزانسن و خلق موقعیت های اِگزَجِره است. گاهی میزانسن سینمایی فیلم، تبدیل به میزانسن های تئاتری می­شوند، یعنی ممکن است منطق رئال فیلم را زیر سوال ببرند اما شرایط احساسی مدنظر کارگردان را فراهم کنند. نظیر چنین پلان ها و چنین لحظه هایی در "ناگهان درخت" به وفور یافت می­شود که آنها را "شیطنت های تصویری" می‌­نامم­. این شیطنت های تصویری، گاهی ایجاد احساس می­‌کنند اما گاهی هم به شدت مسبب نقض احساس و حس­زدایی می­‌شوند، چراکه منطق برخورد مخاطب سینما هنگام تماشای فیلم به طور کلی متفاوت با ادراک مخاطب تئاتر، هنگام تماشای یک اجرا روی صحنه است. آنچه در تصویر می­‌بینیم مطابق با فضا و موضوع آن، قبل از هرچیز باید باورپذیر و مورد قبول منطق مخاطب باشد که "ناگهان درخت" به شکل آماتورگونه ای رعایت نکرده است.

 

ناگهان درخت

 

از دیگر مواردی که کمی ذوق مخاطب را کور می‌­کند، عدم حضور ایده­ جدی و واحد بعنوان ایده­ محوری اثر است. یعنی در فیلم، همه چیز هست و هیچ نیست. دائم منتظریم تا کار فیلم آغاز شود و بین خود و مخاطب یک درگیری/دیالکتیک به وجود آورد که هرگز این اتفاق نمی­افتد. با نگاهی به اثر قبلی یزدانیان یعنی"در دنیای تو ساعت چند است؟" این ایده­ مرکزی به درستی یافت می­شود (دختری که از پاریس به رشت بازگشته و یک هم‌­محلی دیوانه، به شکلی مجنون­وار عاشق اوست که دخترِ از فرنگ برگشته حتی مجنون را به خاطر نمی­‌آورد). این خلأ اما در "ناگهان درخت" ملموس است و آزاردهنده. پلات و طرحی در کار نیست. انگار که فیلم با ساختاری کُلاژگونه، متشکل است از ارکان مختلف و متفاوت تصویری که هرکدام به نوبه خود تاثیری متفاوت بر مخاطب می­گذارند.

 

آنچه که مشخص است، این است که فیلم شامل سه خط زمانی مختلف است. کودکی، جوانی و میانسالی فرهاد (پیمان معادی). درواقع زمان حاضر در فیلم، هنگام میانسالی است و گپ و گفت فرهاد با یک روانکاو صورت می­‌گیرد و دو خط زمانی دیگر، فلش بک محسوب می­شوند. اما واقعا چه چیزی می­توان در این فلش بک ها و روایت ها یافت که تماشایش برای مخاطب جذاب باشد و حائز اهمیت؟ اینکه بعضا لحظه های دراماتیکی به تصویر کشیده می­شود، مقبول است و تا حدودی هم جالب توجه. اما آیا می­توان صرفا با نریشن های احساسی که از روی متن های سانتی­مانتال اینترنتی الگوبرداری شده­‌اند و چند نمای واید از طبیعت شمال، چیزی به نام "سینما" خلق کرد؟ بعید به‌­نظر می­رسد! و همین نیز پررنگ ترین اشکال اثر اخیر صفی یزدانیان است.

 

به نظر می­رسد این بار یزدانیان دچار افراطی شده است که بی ثمر مانده است (چرا که در سینما، افراطی گری های مثمر ثمر نیز داشته ایم). فیلمساز به خیال تکرار موفقیت گذشته، با فاکتور گرفتن فیلمنامه­ قوی اثر پیشین، تنها فرمِ ساختاری و دوربین شاعرانه­اش را به خانه جدید آورده و باخت بدی هم داده است.

 

ناگهان درخت

 

البته که با تمام این ها، سینمای یزدانیان دوست­داشتنی است. گاهی فیلم و کاراکتر هایش دچار دژاوو هایی می­شوند که حس رضایت جذابی را برای مخاطب به همراه دارد. شاید یک طیف نور یا یک قطره خون یا یک کنش بدنی مانند خوابیدن وسط خیابان و از این قبیل موارد که با ذکاوت کارگردان در فیلم تکرار می­شوند، موجب شود فیلم، قبل از به پایان رسیدن، خود را در ذهن مخاطبش با لحظه های خاص خود ماندگار ­کند.

 

شاید "ناگهان درخت" فیلمی نباشد که بتوان آن را به عنوان اثری خوب و موفق بین مدعیان سینمای ایران شمرد اما همین که از کلیشه های روز و نخ­‌نمای فضای سینمای ایران فاصله می­گیرد و اثری شخصی که برآیند نگاه شخص فیلمساز است را ارائه می­دهد ، قابل احترام و توجه است.

 

 

ارسال نظرات
امروز جمعه ۲۸ شهريور
امروز جمعه ۲۸ شهريور
امروز جمعه ۲۸ شهريور
امروز جمعه ۲۸ شهريور