دیدارنیوزـ ایمان رضایی: همیشه بذرهای تئاتر (چه در بازیگری و چه در کارگردانی) در سینما خوب گُل دادهاند و بعضا به شدت ماندگار شده اند. از نمونه های قدیمی، شاید بتوان به عزت الله انتظامی بعنوان نمونه درخشان بازیگری که تجربه ترنسفر شدن از تئاتر به سینما را داشت اشاره کرد و بعنوان کارگردان نیز قاعدتا نام پرُ وزن بهرام بیضایی، آشناترین عنوان بین تئاتریهای سینماگر است. اما این روزها، بعد از درخشش نویدمحمد زاده مقابل دوربین ها و نگاه فیلمسازان به عنوان بازیگر، کارگردانی از تئاتر پا به عرصه سینما میگذارد که به نظر میرسد حرفهایی برای گفتن داشته باشد. همایون غنی زاده با انبوهی از ذوق و شوقهای سینمایی، ایدههای شگرف تصویری، رنگ ها، میزانسنها و کُلاژ ها، گامی طوفانی به عنوان گام آغازگر در سینما برمیدارد.
مسخره باز، روایت روزهای شخصیتی به نام "دانش" است که رویای بازیگر شدن دارد و فعلا مشغول شاگردی در یک آرایشگاه مردانه است. این آرایشگاه مردانه، تنها لوکیشن تمام فیلم در عالم واقعیت است. منظور از عالم واقعیت، آن است که کارگردان برای عدم القای حس یکنواختی و اصلا پیاده سازی ایدههای اصلی خود، بُعدی خیالی و ذهنی از طریق افکار "دانش" میآفریند و با حضور فیزیکی در آرایشگاه و حضوری غیرفیزیکی در عالم هَپَروتهای بیمکان، اثر خود را شامل دو خط مکانی، اما با یک خط زمانی واحد میکند. در ادامه تحلیل محبث مکان و زمان در فیلم، باید به این مورد نیز اشاره داشت که اساسا نه "مکان" و نه "زمان" به هویت رئال خودشان در فیلم حضور ندارند. یعنی خبری از شهر یا کشوری مشخص نیست، خبری از تاریخ و بخشی مشخص از تاریخ هم نیست. "مسخره باز" در اتوپیایی شکل میگیرد که اتفاقا بخشی از طرزفکر فیلم نیز در همین "غیرواقعی بودن" عناصر کلی پنهان شده است.
از همان ابتدای کار مشخص است که با فیلمی عادی سر و کار نداریم. گریم و پوشش بازیگران به شکلی است که مارا به یاد تصوراتمان از تئاتر می اندازد. صورت سفید و بی خط و خش صابر ابر، سبیل کلاسیک علی نصیریان و مدل موی خاص بابک حمیدیان، همراه شده با حرکاتی که بدن بازیگر را بیش از آنچه در حالت معمول کنش دارد، دچار ارتعاش میکند. همچنین حفظ لوکیشن و عدم خروج از آرایشگاه (به عنوان واقعیتی فیزیکی) هرچه بیشتر برای مخاطب یادآور تئاتری غیرمستند و فیلمی به دور از سنتهای رایج در مقوله سینماست. هارمونی، تمام آن چیزی است که غنی زاده به عنوان کارگردان روی آن تاکید داشته است. روش اصلاح سر، روش شستشوی سر، روش نظافت مغازه، آمد و رفتها، حتی ادای دیالوگها نیز با هارمونیهای مشخصی پیش برده میشوند. این هارمونیها و آهنگین بودن فعل و انفعالات در کاراکترها و همچنین تاثیر آنها در تدوین (تصاویر فَست شده و اسلو شده در خلال آمد و شد ها) برای مخاطب ناآشنا با تئاتر ممکن است تا حدودی غیرمنتظره و نهچندان دلچسب باشد. اما با گذر هرچه بیشتر زمان، بار طنز فیلم که به کمک همنشینی اثر با مخاطب آمده، با فانتزی های جسورانه غنی زاده تلفیق می شود و ناگهان با فیلمی که شاید نظیرش را کمتر دیده ایم اوج احساسات سینه فیلیاییمان فَوَران میکند.
ویژگی ای که به راحتی در همایون غنی زاده کشف می شود، این است که او علاقه وافری به تاریخ سینما و فیلمهای کلاسیک و نوستالژی بازی با موسیقی متنها و بازسازی کاراکترهای نوآور دارد. از پوسترهای کازابلانکا تا تلویزیون کوچکی که "دانش" از دریچه ا ش به شاینینگ کوبریک و لئون لوک بسون و هزاردستان حاتمی خیره است. از تلفیق "بیل را بکش" با آکیرا کوروساوا و بامزگیهای تلفیق گاو خشمگین اسکورسیزی با تارانتینو، اصلا بعید میدانم که آن دسته از افرادی که فیلمهای معروف تاریخ سینما را ندیده اند، با فیلم ارتباط برقرار کنند. "مسخره باز" ادای دینی است به تمام فیلمهای محبوب سینمایی و از هر فیلمی یک نفس گرفته تا روی پای خودش بند شود… مثلا در فیلم، شخصیتی هست که عینا مانند کریستوفر والتز در فیلم "حرامزادههای لعنتی" از تارانتینو گریم شده، و با اینکه نقش و تاثیری به سزا در فیلم دارد، اما صرفا قاب عکسی است که شاخکهای خاطره بازی با سینما را فعال کند. سپس به سونات مونلایت بتهوون میرسیم و آرایشگاهی که در آرامش مشغول اصلاح و شستشو است. فراموش نکنید که مونلایت، پرتکرارترین موسیقی کلاسیکی است که در سینما به کار گرفته شده. از "آینه" تارکوفسکی تا "فیل" گاس ون سنت و برخی از آثار لویی مال و اینگمار برگمان...
"مسخره باز" دقیقا به اندازه تمام این اسامی و عناوینِ نامبرده شده، سینمایی است. چه از لحاظ تصویرسازی جهت دژاووهای سینماییمان و پیشبرد داستان و ارائه محتوایش، و چه از نظر ساختار فنی و تکنیکی که از فرم دوربین های ژان پیر ژونه و وس اندرسون، از ساختار فانتزی تیم برتون، از کاراکترهای نوآر ملویل و از جذابیتهای کلاسیک محور ستارگان زن سینمایی تغذیه می شود.
به طور کلی معتقدم که "مسخره باز" باید عرق شرمی بر پیشانی سینماگران پر مدعا و باتجربه ی حاضر در جشنواره باشد که آنقدر منفعل مانده اند تا در نهایت با ورود یک فعال عرصه ی تئاتر، جانی دوباره به سینمای ساکن و بیحال مان دمیده شود. همایون غنی زاده آمده تا جای خالی یک ایده آلگرای احساسی، یک فیلمساز خوش سلیقه ی جسور با ایده های تازه و به دور از محدودیت های محافظه کارانه را پرکند. کاش موفق باشد...
تیزر فیلم سینمایی "مسخره باز"