یکی از مشکلاتی که گریبانگیر تمام فیلمسازان علاقمند به ژانر "تریلر" در ایران است، عدم تطابق فضای رئال اجتماعی آنها با ایده های فانتزی روانکاوانه است. بستر فیلم هایی نظیر "مردی بدون سایه" به هیچ وجه کشش تحمل وزن المان های استعاره ای فضای تریلر را ندارد. نمیتوان همزمان هم مستند ساخت و هم از استعاره های وابسته به "فرا واقعی بودن" استفاده کرد و همین نیز جدی ترین ایراد فیلم نه چندان دلچسب علیرضا رئیسیان است.
دیدارنیوزـ ایمان رضایی: معمولا مقدمه چینی برای دست به قلم بردن درباره فیلم هایی که حرفی برای گفتن ندارند و همان بی حرفی هایشان را هم بد به تصویر کشیده اند سخت است. "مردی بدون سایه" آخرین ساخته علیرضا رئیسیان، دقیقا از همان جنس فیلم ها است. اثری که حتی ژست جدی بودن را هم نمی تواند به خود بگیرد و در کوچکترین ریزه کاری ها، دچار کلیشه های دستِ چندم سینمایی می شود.
فیلم با آغازی غافلگیر کننده (هرچند مصنوعی) آغاز میشود. مردی با چاقویی که در دست دارد به دنبال یک دختر در وسط شهر میدود و به وحشیانه ترین شکل ممکن، دختر را کتک زده و میکُشد. تا چند دقیقه، مخاطب در شوک است که پس از مدتی، متوجه میشود آنچه که دیده، یک فیلم درفیلم بوده است. کاراکتر اصلی فیلم، ماهان کوشیار(با بازی علی مصفا) مستند سازیاست که صحنه خشن ابتدایی فیلم را ساخته و انتشار غیرقانونی آن در فضای مجازی برای او دردسر هایی مانند برکنار شدن از کار را منجر شده است. به همین دلیل، همسرش سایه(با بازی لیلا حاتمی) باید مشغول کار شود تا خرج خانه در بیاید و با همین مقدمهی تکراری و کلیشه ای، حوادث نه چندان جذاب فیلم آغاز میشوند.
آنچه که رئیسیان سعی داشته در فیلم بدان بپردازد، در واقع طرحی است متکی بر این ایده که مرد، با از دست دادن شغلش به انفعال میرسد و زن، مجبور می شود به طور جدی مشغول کار شود و در نتیجه با این جابه جایی وظایف در خانه، مشکلاتی بروز پیدا میکند. ماهان به عنوان پدر، دچار حساسیت هایی میشود که در ابتدا منجر به حسادت، سپس منجر به شک و بعد از آن، منجر به اختلالاتی روانی میشود. خشونت که موتیف مستند ماهان کوشیار بود و او در این فکر بوده که مستندش با نمایش خشونت، تِمِ ضدخشونت را در پی دارد، به زندگی واقعی خود ماهان رخنه میکند.
اینکه عنوان فیلم، "مردی بدون سایه" است و نام همسر کاراکتر اصلی فیلم نیز "سایه" است ، خود تا حدودی بیانگر بخشی از حوادث فیلم است اما یکی از مشکلاتی که گریبانگیر تمام فیلمسازان علاقمند به ژانر "تریلر" در ایران است، عدم تطابق فضای رئال اجتماعی آنها با ایده های فانتزی روانکاوانه است. بستر فیلم هایی نظیر "مردی بدون سایه" به هیچ وجه کشش تحمل وزن المان های استعاره ای فضای تریلر را ندارد. نمیتوان همزمان هم مستند ساخت و هم از استعاره های وابسته به "فرا واقعی بودن" استفاده کرد و همین نیز جدی ترین ایراد فیلم نه چندان دلچسب علیرضا رئیسیان است. علاوه بر این، عدم تطابق و هماهنگی بین اجزای فیلم، رایحهی سطحی نگری و "در دام کلیشه ها افتادن" را نیز به مشام میرساند. چند مورد را بعنوان نمونه با هم مرور کنیم :
و چندین و چند مورد دیگر مانند حضور شخصیت های بدون تاثیر و بدون اهمیت در فیلم، وقوع حوادث فرعی که هیچ کمکی به پیشبرد هسته اصلی داستان نمیکند و ... که جدای از مبحث نقد فیلم، ما را به این فکر فرو میبرد که واقعا جشنواره فیلم فجر، بهترین آثار سینمایی سالیانه ما را پوشش میدهد؟ و اگر جواب مثبت است، به طور جدی باید فکری به حال انتخاب ها کرد.
تیزر فیلم «مردی بدون سایه»: