واکنش تند برخی از سیاسیون به نامه تند یزدی به آیتالله شبیری زنجانی درپی دیدار با خاتمی
دیدارنیوز - برخی از سیاسیون و روحانیون درپی نامه شدیداللحن آیتالله محمد یزدی به مرجع تقلید آیتالله العظمی شبیری زنجانی درپی دیدار با سید محمد خاتمی و تعدادی از بزرگان اصلاحطلب واکنش تندی نشان دادند.
متن نامه محمد یزدی به آیتالل العظمی شبیری زنجانی بدین شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
حضرت آیت الله شبیری زنجانی «دامت برکاته»
سلام علیکم
با احترام؛ ضمن عرض ارادت و تسلیت ایام اربعین سید و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین(علیه السلام)، پیرو انتشار تصاویری در فضای مجازی از حضرتعالی در کنار برخی افراد مسئله دار که برای نظام جمهوری اسلامی و مقام معظم رهبری«دام ظله العالی» احترامی قائل نیستند؛ بدین وسیله به عرض میرساند، این موضوع ناراحتی و تعجب مقلدین و حوزویان را در پی داشته است.
لازم به ذکر است، اینجانب نیز در دو مرحله با حضرتعالی مکاتباتی در مورد برخی از مسائل دیگر داشته ام که جواب قانع کننده ای دریافت نکردم؛ لذا این نامه رابه ناچار به صورت سرگشاده خدمتتان ارسال کردم
چگونه میشود، حضرتعالی که فرصتی برای ملاقات با هیات رئیسه مجمع عمومی اساتید را ندارید، فرصت میکنید در منزل آقایی در تهران حاضر شوید و با این آقایان ملاقات داشته باشید!.
یادآور میشوم مقام و احترام شما در سایه احترام به نظام اسلامی حاکم، رهبری و شأن مرجعیت است، پس لازم است این احترام و شئون مرجعیت را رعایت فرموده و ترتیبی اتخاذ فرمائید این گونه مسائل دیگر تکرار نگردد.ان شاء الله
محمد یزدی.
واکنشها به نامه یزدی به آیتالله العظمی شبیری زنجانی
سید عباس صالحی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، در حساب توئیتری خود نوشت:
«مرجعیت پشتوانه حفظ هویت شیعی است. مواظب باشیم مراجع پاک زیست را با تابلوی دغدغه مقدس حفظ نظام ، موهون نکنیم و میراث تاریخی تشیع را به تاراج نسپریم.»
علی شکوری راد هم به این نامه واکنش نشان داد و در حساب توئیتری خود نوشت:
«حضرت آیتاللهیزدی! شما بخوبی مقام علمی، اخلاقی و مرجعیت حضرت آیتاللهالعظمیشبیریزنجانی را میدانید. این نوع حرمت شکنی حریمی را باقی نمیگذارد و از کسی در مقام شما بعید است. آنکه در دفاع از او چنین کردهاید از این کار شما ناخشنود است. خداوند توفیق جبران به شما عنایت فرماید.»
غلامعلی رجایی در کانال تلگرامی خود به نامه آیت الله یزدی واکنش نشان داد.
در بخشی از نوشته رجایی آمده است: «خدا کند نامه آقای محمد یزدی، به مرجع عالیقدر،آیت الله شبیری زنجانی درست نباشد، همو که من در آخرین سفرمشهد که درخدمت مرحوم هاشمی بودم ،در ملاقاتشان حضور داشتم ،از هاشمی شنیدم آقای زنجانی در مقطعی، استاد ایشان بوده است.
آقای یزدی در بیانی که متاسفانه کمتر به آن توجه شد به حضور این مرجع عالی مقام و بیدار در منزل کسی که -خاتمی-، مساله دار است و برای رهبری و نظام احترامی قائل نیستند اعتراض می کند.»
حمیدرضا جلائیپور از سخن گفتن با زبان تهدید با آبروی حوزه ابراز تاسف کرد.
جلایی پور آیت الله شبیری زنجانی را آبروی روحانیت مستقل شیعه خوانده و نوشته است:
«آیتالله شبیری یک مرجع تقلید ریشهدار و صاحب سلوک اخلاقی در حوزه علمیه قم است.
مرجعیت او ساخته و پرداخته صدا وسیما نیست.
او هیچوقت به اسلاماقتدارگرا اعتقادی نداشته و مبلغ آن نبوده است. زندگی خودش و همه فرزندانش کوچکترین تغییری با قبل از انقلاب نداشته است.»
الیاس حضرتی در حساب توئیتری خود نوشت:
«ما شیعیان مفتخریم که مراجع بزرگوارمان جز از خدای متعال از هیچ قدرتی اجازه نگرفتهاندومقید به قیود هیچ نهاد سیاسی یا اقتصادی نبودهاند.بیجهت نبوده که همواره مظلومان به بیوت مراجع پناه بردهاند.ما مکلفان اما اجازه نخواهیم دادکه به بهانههای واهی به ساحت مراجع اهانت شود.فاین تذهبون».
عباس عبدی نیز نوشت:
نامه آقای یزدی عضو برجسته جامعه مدرسین قم خطاب به آیت الله شبیری زنجانی بازتاب وسیعی داشت. مخالفتها با این نامه بجای خود؛ ولی واقعیت انچه که در قم می گذرد همین نگاه اقای یزدی است. مساله این است که با یک فهم عرفی هر کسی متوجه می شد که این نامه اثرات منفی و مخربی برای حوزه و نظام دارد پس چرا اقای یزدی چنین نامه ای را نوشتند؟
عبدی در پایان آورده است:
آیا دیگران هم می توانند چون اقای یزدی برای یک مرجع چنین نامه ای بنویسند و تحت تعقیب قرار نگیرند؟ اگر بتوانند؛ در این صورت ایرادی به کار اقای یزدی نیست و اگر نتوانند که قطعا نمی توانند باید مشکل را در این تبعیض ویرانگر جستجو کرد. این تبعیض ریشه همه نابسامانی ها و اظهار سخنان نسنجیده است. که اتفاقا کسانی بیشتر قربانی این تبعیض میشوند که از ان بهره مند هستند.
مهرداد خدیر: آقای یزدی! مرجع تقلید را نصیحت می کنید یا تهدید؟
اگر خبرگزاری حوزه نامۀ سرگشاده یا سرگشودۀ آیتالله محمد یزدی به آیتالله شبیری زنجانی از مراجع تقلید را منتشر نکرده بود، این تصور که نامه واقعی نباشد و مانند برخی از اخبار فضای مجازی ساخته و پرداختۀ کسانی با هدف اختلاف افکنی باشد دور نبود اما حال که صحت نامه روشن شده جای طرح چند نکته هست.
قضیه از این قرار است که آیتالله شبیری زنجانی به تهران آمده بوده و شماری از شخصیتهای سیاسی از جمله رییس جمهوری اسبق ایران، وزیر کشور دولت های سازندگی و اصلاحات، دادستان کل کشور در دهۀ 60 و منصوب امام خمینی در شورای سرپرستی صدا و سیما و امور حج و چند چهرۀ روحانی دیگر به دیدار ایشان رفتهاند و این تصویر در فضای مجازی انعکاس یافته و خبرگزاری جمهوری اسلامی هم در گفت و گوی تازه خود با محمد رضا خاتمی جزییات این دیدار را جویا شده و او هم گفته در حد دیدار شاگردان سابق با استاد و مرجع تقلید بوده است نه بیشتر.
آقای یزدی اما این افراد را مسأله دار و کسانی دانسته که «برای نظام جمهوری اسلامی و مقام معظم رهبری احترامی قایل نیستند» در حالی که چنین اتهامی را تا کنون هیچ شخص دیگری به آنان وارد نساخته بود و حتی روزنامۀ کیهان نیز که منتقد صریح این شخصیت هاست هیچ گاه چنین ادعایی را علیه آنان مطرح نمیکند و به موضوعات دیگر میپردازد.
چند نکته اما از این قرار است:
1. آقای یزدی نوشتهاند «این موضوع ناراحتی و تعجب مقلدان و حوزویان را در پی داشته است.» آیا ایشان که خود فقیه و مجتهدند در زمرۀ مقلدین آقای شبیریاند یا مقلدین به ایشان وکالت دادهاند یا میتوانند از جانب همۀ حوزویان سخن بگویند یا مگر غالب دیدارکنندگان خود حوزوی و ملبس به لباس روحانی نیستند؟
چگونه دیدار چند روحانی با یک مرجع تقلید باعث ناراحتی همۀ حوزویان میشود؟ (تازه غیر روحانی و غیر ملبسشان هم یک چند در لباس روحانیت بوده). درستتر این بود که مینوشتند «ناراحتی من» و اگر در جامعۀ مدرسین مطرح شده از جانب تشکل متبوع سخن می گفتند نه قاطبۀ حوزویان و مقلدین.
نکته اصلی اما این است که نامه شبیه نامۀ یک روحانی یا شخصیت سیاسی به یک مرجع تقلید یا حتی غیر مرجع نیست. شبیه نامۀ یک مقام بالاتر اداری به فردی پایین تر است در حالی که مرجعیت و روحانیت شیعه از این چهارچوبها رها بوده است.
2. نوشته اند «چگونه فرصت ملاقات با هیأت رییسۀ مجمع عمومی اساتید را پیدا نمی کنید اما فرصت ملاقات با این آقایان را پیدا می کنید؟»
آخر این دیگر چه سؤالی است؟ هر فردی ممکن است فرصت یا علاقۀ ملاقات با فردی یا گروهی را داشته باشد و با دیگری نداشته باشد یا پیش نیاید. می توان یک مقام اجرایی را این گونه مورد سؤال قرار داد چون با بودجۀ بیت المال وظیفۀ رسیدگی به همه را دارد اما با دیگران چگونه می توان؟
در پایان خرداد سال 56 مرحوم مطهری در لندن در خانه دکتر سروش بود و شریعتی درگذشت اما در مراسم تشییع جنازه دکتر شریعتی شرکت نکرد. در حالی که مرحوم دکتر مفتح تا دمشق هم رفت و زیر تابوت دکتر را گرفت. می توان بر مطهری خرده گرفت که چرا مفتح رفت و شما نرفتی؟ هیچ کس اما خرده نگرفت. چون نوع روابط روحانیون با دکتر شریعتی متفاوت بود. مثلا آیتالله خامنهای بسیار علاقهمند بودند و در مشهد به منزل پدر او رفتند و تسلیت گفتند و برخی اما همچنان منتقد بودند.
حال، آقای شبیری به هر دلیلی به تهران آمده بود و در خانۀ علاقه مندی یا دوستی مستقر شده و دیگران هم به دیدار رفتند. کجای این کار عجیب است؟
3. جملۀ پایانی آیت الله یزدی بسیار شگفت آور است و بی سابقه:«لازم است احترام و شئون مرجعیت را رعایت و ترتیبی اتخاذ فرمایید این گونه مسایل دیگر تکرار نشود».
این لحن نه با جایگاه این دو سازگار است و نه با اقتضائات حوزوی و مگر مراجع شیعه در استخدام نهادی هستند که مثل کارمندان به آنان تذکر داده شود؟
اگر آقای شبیری مرجع است آقای یزدی که در مقام مرجعیت و افتا نیست چگونه امر می کند و اگر تکرار کند چه می شود؟ چگونه برخورد می کنند؟
این جمله هم قابل تأمل است: « مقام و احترام شما در سایۀ احترام به نظام اسلامی حاکم، رهبری و شأن مرجعیت است.»
وقتی خود نظام و رهبری در ذیل دین و مذهب تعریف می شوند چگونه می توان مرجعیت را این گونه توصیف کرد و مگر بی احترامی یی از کسی سر زده است؟
4. برخی اتفاقات در تاریخ انقلاب اسلامی در این چهل سال بعضی را به این اشتباه انداخته که استثنا را تعمیم و تسری دهند و به قاعده تبدیل کنند. مثلا این که جامعۀ مدرسین در سال 61 آیت الله سید کاظم شریعتمداری را از مرجعیت خلع کرد نباید این تصور را ایجاد کند که این استثنا یک قاعده است و این رویه را الیالابد ادامه دهند یا این که اولین رییس جمهوری ایران عزل شد استثنا بود و قاعده اتمام دوره است مگر مورد شهید رجایی که با شهادت به دو ماه هم نرسید. ما در آستانۀ چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی و تحت شدیدترین هجوم تبلیغاتی و رسانه ای و اقتصادی قرار داریم. آن گاه باید اردوگاه خودمان را هم برهم بزنیم و گمان کنیم استثنای 36 سال قبل را می توانیم دوباره معیار قرار دهیم آن هم به صرف یک ملاقات؟ مگر مرجع مورد مراجعۀ آحاد شهروندان و مقلدین و ارادت مندان نیست؟ آیا باید از آقای یزدی اجازه می گرفتند؟
در نامۀ آقای یزدی اما این احساس وجود دارد که میل به تسری استثناها به قاعده وجود دارد.
5. آیت الله یزدی در انتخابات هفتم اسفند 94 از راه یابی به مجلس خبرگان رهبری بازماند. دیدار کنندگان با آیت الله شبیری از فهرست رقیب حمایت کرده بودند. لحن تند این نامه این شایبه را ایجاد می کند که از فهرست مورد حمایت مرحوم هاشمی رفسنجانی و رییس جمهوری اسبق ناراضی اند و این زیبنده نیست. در حالی که رقابت در ذات انتخابات نهفته است و مگر کاندیداهای مورد حمایت خود اصول گرایان با هم رقابت نمی کردند؟
6. جای این سؤال هم هست که چرا شاهد چنین نامه هایی با چنین لحنی به رییس جمهور سابق مورد حمایت که بعدتر سرکشی کرد نبودیم و حالا یک مرجع تقلید را این گونه مخاطب قرار می دهند؟
7. این گونه واکنش ها مسبوق نیست کما این که آیت الله یزدی حتی در مقام پاسخ به جانشین خود در قوۀ قضاییه در سال 78 برنیامد که در همان ابتدا گفت «یک ویرانه را تحویل گرفته است». از این سخن آیت الله هاشمی شاهرودی البته تعابیر مختلفی صورت پذیرفت و برخی گفتند منظور به لحاظ اداری و امکانات است اما به هر رو پاسخی ندادند یا اگر دادند با این لحن نبود.
8. مرجعیت و روحانیت تشیع یک نهاد دیرپا و از سرمایه های اجتماعی اند و به تعبیر آقای دکتر صالحی وزیر ارشاد که خود نسبتی وثیق با حوزه دارد « پشتوانۀ حفظ هویت شیعی» به شمار می آیند. پس همان گونه که ایشان در توییت شامگاه شنبه پنجم آبان خود تصریح کرده است «مواظب باشیم مراجع پاک زیست را با تابلوی دغدغۀ حفظ نظام، موهون نکنیم و میراث تاریخی تشیع را به تاراج نسپاریم.»
9. اگر خشم آقای محمد یزدی ناشی از رویکرد مردم در انتخابات اسفند 94 تفسیر شود در این صورت از نظر ایشان لابد همۀ کسانی که در استان تهران ترجیح دادند با رأی به دیگران مانع راه یابی ایشان به خبرگان شوند «مسأله دار» هستند و آیا این توهین به مردم نیست؟ مردمی که به ندای رهبری برای شرکت در انتخابات پاسخ مثبت دادند و موجب قوام و دوام نظام شدند؟
10. اشاره آیت الله یزدی به مجمع اساتید یادآور زمزمه هایی است که پس از مهاجرت حجت الاسلام سید علی خمینی به نجف درگرفت و این شایعه پیچید که نوادۀ امام احساس می کند برای تدریس در حوزه ناگزیر از عدول از سنت های حوزوی و ورود به پاره ای ساز و کارهای تازه است که تنوع و آزادی فکر حوزه را مورد سؤال قرار می دهد یا این گونه به نظر می رسد ولو چنین نباشد. آیا لحن تند رییس جامعۀ مدرسین خطاب به یک مرجع تقلید پاسخی به پرسش کسانی نیست که از مهاجرت نوادۀ امام به نجف متعجب بودند؟
غرویان: کسانی که در حد مرجعیت نیستند چگونه میتوانند برای یک مرجعتقلید تعیین تکلیف کنند؟
یک مدرس حوزه علمیه قم با بیان اینکه کسانی که در حد مرجعیت نیستند چگونه میتوانند برای یک مرجعتقلید که از نظر علمی و فقهی در رتبه ای بالاتر قرار دارد، اینگونه تعیین تکلیف کنند؟ معتقد است که نوشتن این نامه با چنین لحن و روشی صحیح نبود.
جای شگفتی دارد که کسی بخواهد برای یک مرجع تقلید تعیین تکلیف کند
آیتالله محسن غرویان، با اشاره به نامه سرگشاده آیتالله محمد یزدی گفت: به نظر من انتساب این نامه و محتوای آن به آیتالله یزدی اندکی قابل تأمل است، اما اگر خود وی آن را تایید کند دیگر جای بحثی نیست. نکته دیگر که باید به آن اشاره کرد، این است که در تاریخ حوزههای علمیه، مراجع و مرجعیت در یک مقام و مرتبهای بودند که اجتهاد آزاد داشتند و این چنین نبوده که شخص دیگری بخواهد برای یک مجتهد آنهم در حد مرجع تعیین تکلیف کند.
وی افزود: مراجع در اظهارنظرهای فقهی و موضع گیریهایی که داشتند، آزاد بودند و این از افتخارات حوزههای علمیه و مرجعیت شیعه است که حوزه های علمیه، محل تبادل آزاد فکری و اظهار نظر اجتهادی بوده است. اما این جای شگفتی دارد که کسی بخواهد برای یک مرجع تقلید تعیین تکلیف کند و این مسأله بسیار عجیبی است.
کسانی که در حد مرجعیت نیستند چگونه میتوانند برای یک مرجعتقلید در رتبهای بالاتر تعیین تکلیف کنند؟
این مدرس حوزه علمیه قم گفت: مردم توقع ندارند که اینگونه اختلافنظرها بین علما به شکل آشکار و علنی مطرح شود. اگر آیتالله یزدی نظری داشتند باید به شکل محرمانه به حضور مرجعیت آیتالله زنجانی ارسال میکردند. ولی این نوع شیوه مطرحکردن نظر جای تعجب دارد. به نظر من صلاح نبود که این نامه با چنین لحنی و به صورت سرگشاده نوشته شود.
وی بیان کرد: سوالی هم که برای بسیاری از فضلا، اساتید، طلاب و عموم مردم مطرح میشود این است؛ کسانی که در حد مرجعیت نیستند چگونه میتوانند برای یک مرجعتقلید که از نظر علمی و فقهی در رتبه ای بالاتر قرار دارد، اینگونه تعیین تکلیف کنند؟
آیتالله غرویان در پایان گفت: با اینکه رقابتهای ناسالم جناحی در میان برخی از حوزویان هم وجود دارد، ولی آیتالله شبیری زنجانی در میان حوزویان از شخصیتهایی هستند که چهره ایشان بیشتر فقاهتی است و بیشتر پژوهش و تحقیق در کارنامه آیتالله شبیری زنجانی میدرخشد.