عبارت مصطلحی است که تأکید دارد عدالت این نیست که همه مجرمان مکافات شوند بلکه آنست که بیگناهی، ناسزاواری و مکافات ناروا نچشد.
سفرهای نوروزی سال ۹۷ همانند سالهای گذشته در حالی به پایان رسید که عدهای در اثر تصادفات رانندگی جان خودشان را از دست دادند و عده زیادی هم دچار معلولیت شدند.
ما در بحث آموزش و مقررات دچار مشکل هستیم. در بسیاری از مسائل از جمله ورود فناوری و فضای اینترنت ما همانند کشورهای توسعه یافته، کاربران را آموزش ندادهایم و افراد با علم کم و ناچیز پا به عرصه فضای مجازی میگذارند و در مقابل هم عدهای بهدنبال سودجویی از همین خیل افراد نابلد و کم دانش هستند.
این آمارها کسی را نگران نمی کند که چه بلایی سر جامعه ای آمده است که زمانی طلاق را مکروه ترین حلال می دانست و حالا دست به رکوردشکنی می زند؟ مگر تمام کشمکش سیاسی و مجادلات اقتصادی و درس و دانشگاه و مکتب و حوزه برای این نیست که شهروندان بتوانند به یک «زندگی سالم تر» دست پیدا کنند؟ این همه طلاق نشانه زندگی سالم شهروندان است؟!
والدین باید تلاش کنند فاصله ارتباطی خود را با فرزندانشان کاهش داده و فقط در جایگاه ارباب یا رییس یا فرمانده قرار نگیرند بلکه والدین موفق همواره در جایگاه دوست فرزند خود بوده که میتواند او را از بزهکاریها نجات دهد.
باید از مسببین اصلی این فاجعه پرسید: «آیا بازگشت به شرایط گذشته امکانپذیر است؟». آیا میتوانیم تالابهای خشک شده را احیا کنیم؟ آیا میتوانیم منابع آبی زیرزمینی را برگردانیم؟ آیا میتوانیم دریاچه ارومیه را دوباره پرآب ببینیم و آیا زایندهرود دوباره زنده خواهد شد؟ واقعیت این است که این امکان وجود ندارد. حالا ماییم و این دوراهی؛ «آب» یا «خودکفایی غذایی»؟ پارادوکسی که در برنامه ششم توسعه خود را به وضوح بروز داده و این سؤال بزرگ را شکل داده است که «نجات کشاورزی مهمتر است یا آب؟»
برای سیاسیون «قدرت» هدف اصلی است ولی فعالان اجتماعی بدون کسب قدرت هم خواستار ایجاد بهبود در شرایط اجتماعی مردمند. گروههای سیاسی «معطوف به قدرت» عمل میکنند و بدون کسب قدرت قادر به اصلاح امور نیستند اما گروههای اجتماعی دارای رفتارهای «معطوف به هدف» هستند و حتی اگر در قدرت هم نباشند برای تحقق اصلاحات اجتماعی تلاش میکنند. برای کم کردن از حجم معضلات اجتماعی و مشکلات مردم باید راهکارهایی را مدنظر داشت که لزوما به کسب قدرت گره نخورده باشد.