باید از مسببین اصلی این فاجعه پرسید: «آیا بازگشت به شرایط گذشته امکانپذیر است؟». آیا میتوانیم تالابهای خشک شده را احیا کنیم؟ آیا میتوانیم منابع آبی زیرزمینی را برگردانیم؟ آیا میتوانیم دریاچه ارومیه را دوباره پرآب ببینیم و آیا زایندهرود دوباره زنده خواهد شد؟ واقعیت این است که این امکان وجود ندارد. حالا ماییم و این دوراهی؛ «آب» یا «خودکفایی غذایی»؟ پارادوکسی که در برنامه ششم توسعه خود را به وضوح بروز داده و این سؤال بزرگ را شکل داده است که «نجات کشاورزی مهمتر است یا آب؟»
سمیه عظیمی
سالی که گذشت آنقدر حواسمان به برخی حوادث پرمخاطره و مهم پرت شد که شنیدنیهایی بسیار مهم را در لابهلای این حوادث مهم گم کردیم. عیسی کلانتری که در سالیانی دور و نزدیک، وزیر کشاورزی بوده، حالا در سالی که تازه ریاست سازمان محیط زیست را برعهده گرفته، در نخستین نشست خبریاش سخنانی هراسآور میگوید و بعد تا پایان سال 96 به کرات مشتقات آن را تکرار میکند: «با خشکشدن نزدیک به نیمی از ایران، جمعیت زیادی نزدیک به 50 میلیون نفر مجبور به مهاجرت خواهند شد؛ جمعیتی که پذیرش آن از سوی دیگر کشورها حتما با دردسرها و مشکلات زیادی مواجه خواهد بود.
او تأکید دارد که 70 درصد مشکلات کشور ناشی از بحران آب است و اگر این مسأله حل نشود ایران نابود خواهد شد». او از مقام کسی سخن میگوید که در 8 سال دولت سازندگی و سه سال نخست دولت اصلاحات وزیر وزارتخانهای بوده که قلمرو تصدیاش، مصرفکننده 93درصد آب ایران با کمترین میزان بازدهی است؛ کشاورزی سنتی ایران.
در کنار این جملات هراسانگیز، وقتی باز از زبان او میشنوی که «خودکفایی گندم نمیتواند در شرایطی که ایران با محدودیت منابع آبی و بحران روبهروست، افتخارآفرین باشد»، نه تنها از خودکفایی گندم و روزی که در دولت اصلاحات به این نام در تقویم ثبت شد متنفر میشوی که حتی از این ضربالمثل نیز بدت میآید که: «فکر نان کن که خربزه آب است»! بعد هم تمام جشنهای خودکفایی گندم در دولت اصلاحات، مهرورزی و تدبیر و امید در پیش چشمت تبدیل به عزا میگردد.
وقتی از مدیرکل دفتر مطالعات منابع آب ایران میشنوی که «با صادرات هندوانه، هفت برابر ذخیره آب پشت سد کرخه، آب به خارج از کشور صادر کردهایم»، نه تنها از کشت و صادرات هندوانه که از خوردن بهنگام آن در تابستان و نابهنگام آن در شب یلدا، بیزار میشوی. هندوانهای که امسال هم مثل سالهای گذشته در صدر سنگینترین صادرات محصولات کشاورزی ایران بود و با بیش از ۵۰۰ هزار تن حدود ۱۸ درصد بیشتر از پارسال شد؛ محصولی که با وجود افزایش قیمت نسبت به سال گذشته، همچنان جزو ارزانترین و آبدارترین صادرات ایران محسوب میشود.
کارشناسانی بر این باورند که تأمین امنیت غذایی و خودکفایی در محصولات استراتژیک، از ضرورتهای توسعه پایدار و اقتصاد مقاومتی است. همکاران سابق عیسی کلانتری در وزارت جهاد کشاورزی تأکید دارند که در صورت عدم خودکفایی محصول، ارز عمدهای به واردات آن اختصاص مییابد و از این رو تولید محصولات استراتژیک و خودکفایی در آنها امری ضروری است. همچنین در سیاستهای برنامه ششم توسعه و تأکیدات مقام معظم رهبری، تأمین امنیت غذایی از جایگاه ویژهای برخودار است. حال آنکه امروز این موضوع در بحبوحه بحران آب با تردیدهایی جدی از سوی مسئولانی مواجه است که زمانی خودکفایی در محصولات کشاورزی را افتخار دانسته و برای آن جشن میگرفتند.
عیسی کلانتری در مراسم معارفهاش به عنوان رئیس سازمان حفاظت از محیط زیست، میگوید: «در دهههای گذشته با سیاستهای احساسی و به خاطر تولید چند تن گندم اضافی، منابع آب و خاک را بر باد دادند و بحران کمآبی را به وضعیت فاجعهآمیز امروز کشاندند». گویا باید انتخاب کرد؛ آب یا خودکفایی غذایی؟!
در واقع، آنچه امروز جامعه را به این دوراهی رسانده، سوءمدیریت مسئولانی است که در طول 4 دهه گذشته بر سیاستهای نادرست خود پافشاری کردهاند و رئیس کنونی سازمان محیط زیست نیز در زمره مسئولانی است که اتفاقا مسئولیتی مستقیم در این فقره به خصوص دارد. حالا کشور به تعبیر کلانتری در بحبوحه «ورشکستگی آبی» است، به تعبیر کارشناسان محیط زیست در «بحران آبی» است و بهزعم برخی کارشناسان مسائل اجتماعی، در مواجهه با «زنگ خطر تنش آبی» قرار دارد. در این میانه، ایران با مدیرانی از جنس چهار دهه گذشته، در آستانه یک امتحان بزرگ مدیریتی قرار دارد؛ «مدیریت آب ایران» و «تأمین امنیت غذایی ایرانیان»؛ کاری سخت که بعید است از سخن راندنهای مکرر آزمودههای گذشته برآید.
اساسا باید از مسببین اصلی این فاجعه پرسید: «آیا بازگشت به شرایط گذشته امکانپذیر است؟». آیا میتوانیم تالابهای خشک شده را احیا کنیم؟ آیا میتوانیم منابع آبی زیرزمینی را برگردانیم؟ آیا میتوانیم دریاچه ارومیه را دوباره پرآب ببینیم و آیا زایندهرود دوباره زنده خواهد شد؟سؤالاتی که کاوه مدنی معاون آموزش و پژوهش سازمان حفاظت محیط زیست در روزهای گذشته پاسخ تأملبرانگیزی به آن داده است: واقعیت این است که این امکان وجود ندارد. حالا ماییم و این دوراهی؛ «آب» یا «خودکفایی غذایی»؟ پارادوکسی که در برنامه ششم توسعه خود را به وضوح بروز داده و این سؤال بزرگ را شکل داده است که «نجات کشاورزی مهمتر است یا آب؟»
پاسخ برخی به این سؤال «تجارت آب مجازی» است؛ موضوعی که بیش از سه دهه است به ادبیات جهانی و کشورهای توسعهیافته راه یافته ولی در ایران به تازگی قرار است درباره آن به گفتوگو بنشینیم. تا چه قبول افتد و چه در نظر آید!