
طالبان هر روز بیشتر در افغانستان پیشروی میکنند. گروهی در ایران معتقدند که این گروه تغییر کرده و دیگر مشکلی با شیعیان ندارد. اما پیرمحمد ملازهی تاکید دارد که این گروه خلافتگراست که با نظام سیاسی ایران مشکل اساسی دارد.
دیدارنیوز ـ پرستو بهرامیراد: اخبار ضد و نقیضی از پیشروی گسترده طالبان در افغانستان به گوش میرسد. بار دیگر این گروه تندرو رود خون و ناآرامی را به خیابانها افغانستان برگردانده است. برخی کارشناسان از احتمال سقوط دولت مرکزی افغانستان میگویند. تلاطم جنگ داخلی در شهرستانهای افغانستان به چشم میخورد.
برخی خبرها حاکی از آوارگی هزاران خانواده افغانستانی است و اینکه گروههای مردمی سعی دارند در مقابل طالبان بایستند. در همین بین نیز با سفر محمد اشرف غنی و هیئت همراهش به واشنگتن فاکسنیوز به نقل از منابع وزارت دفاع آمریکا گزارش داد که هواپیماهای بدون سرنشین آمریکایی دو بار به مواضع نیروهای طالبان در استانهای بغلان و قندوز حمله کردهاند. این درحالی است که جو بایدن، رئیس جمهوری آمریکا اعلام کرده نیروهای آمریکایی را از افغانستان خارج خواهد کرد.
در این بین ایران نیز در خصوص به قدرت رسیدن طالبان نیز اظهار نظرهایی وجود دارد، روزنامه کیهان نیز نوشته است: «طالبان با طالبان گذشته تفاوت دارد و حتی اعلام کرده با شیعیان این کشور هم کاری ندارد و طالبان، نیروی منسجم نیست.» برخی کارشناسان معتقد هستند که ایران با به قدرت رسیدن طالبان در افغانستان نیز مشکلی ندارد. افغانستان همسایه و همزبان ایران است و به همین دلیل همسایه مهمی برای کشور به حساب میآید. بی شک شرایط افغانستان در سرایط امروز منطقه برای ایران از اهمیت زیادی برخوردار است. قدرت گرفتن طالبان با امنیت ملی ایران ارتیاط مستقیمی خواهد داشت.
دیدار برای بررسی شرایط پیش روی افغانستان و تأثیرات اتفاقات این کشور بر امنیت ملی ایران با پیرمحمد ملازهی، کارشناس مسائل افغانستان به گفتگو میپردازد. ملازهی معتقد است که طالبان توان نظامی تصرف کابل و شهرهای بزرگ و سقوط دولت افغانستان را دارد، ولی اراده سیاسی برای این کار وجود ندارد.
پیرمحمد ملازهی در خصوص شرایط حال حاضر افغانستان و دلایل حرکات طالبان میگوید: «در این موضوع که طالبان به لحاظ نظامی بر دولت افغانستان برتری دارد، شکی وجود ندارد. در حال حاضر نیروهای طالبان در میدان وردک که حدود ۳۰ کیلومتر تا کابل فاصله دارد، قرار دارند. اگر تصمیم بگیرند حمله بکنند، این توان را دارند که باعث فروپاشی دولت مرکزی شود. منتهی حقیقت این است که طالبان در چهارچوب توافقی که با آمریکاییها در دوحه بسته، حرکت میکند. در آن چهار چوب قرار نیست دولت کنونی را ساقط بکند. در بخش محرمانه توافقی که بین خلیلزاد و ملا برادر صورت گرفته این است که سرزمینهای بیشتری را اشغال کنند؛ با این هدف که فشار بیشتری روی دولت افغانستان وارد آورند تا دولت امتیاز بیشتری به طالبان بدهد و بازگشت طالبان به قدرت تسریع بشود. همچنین پیش بینی نشده است که طالبان کابل را اشغال کند و حاکمیت را ساقط بکند. نکته دوم این است که موضوع گرفتن قدرت و رفتن به کابل به این سادگی نیست. تجربه هم نشان داده گروههای قومی دیگر مثل تاجیک ها، ازبکها و هزارهها توان این را که دست به سلاح ببرند را دارند و در حال حاضر این کار را کردند و نیروهای مردمی در مقابل طالبان ایستاده اند و نگذاشتند که پیشروی بیشتر بکنند. در واقع گروههای قومی زیر بار قدرت گرفتن دوباره طالبان نخواهند رفت. طالبان میفهمد اگر به زور متوسل بشوند به احتمال قوی جنگ داخلی در میگیرد که شروع این جنگ کشورهای دیگر که به نوعی منافعی در افغانستان دارند در این جنگ به صورت نیابتی شریک میشوند و مشکل افغانستان تشدید شود. همچنین روسیه، آمریکا و کشورهای منطقه نیز چنین وضعی را نمیخواهند.»
وی در ادامه در مورد تحلیل خود از اهداف طالبان میگوید: «برداشت من این است که طالبان شهرهای بزرگ را نخواهند گرفت، ولی شهرهای کوچک و راههای ارتباطی را خواهند گرفت و دولت را به شدت تحت فشار قرار میدهند تا اگر مجدداً مذاکرات استانبول یا عربستان پا گرفت در آنجا حداکثر سهم را از دولت بخواهند. پیشنهاد اشرف غنی این بود که ۶۰ درصد قدرت را به طالبان بدهند و ۴۰ درصد برای دولت مرکزی بماند، ولی طالبان سعی دارد فرمول خود که تصاحب ۸۰ الی ۹۰ درصدی قدرت است را بدست آورد و آن را عملیاتی خواهند کرد؛ بنابراین به نظر من هدف طالبان در این مقطع این است که حداکثر فشار را به دولت مرکزی وارد کند. در این راه شهرهای کوچک بیشتری را میگیرد، اما مراکز استانها را نخواهند گرفت و به کابل هم نخواهند رفت. مناطق روستایی و عشایری، شهرهای کوچک و جادههای ارتباطی شهرهای را قطع خواهند کرد که دولت مجبور شود به خواستههای طالبان تن دهد و اگر به پای میز مذاکره برگشتند حداکثر امتیاز را بدست آورند. طالبان نمیخواهد دولت مرکزی ساقط شود، توان نظامی این کار را دارد، ولی اراده سیاسی وجود ندارد.»
این کارشناس افغانستان از تأثیر خروج آمریکاییها در بوجود آمدن این شرایط در افغانستان بیان میکند: «به هر حال وقتی آمریکاییها اعلام کردند ما خارج میشویم در واقع هدفشان تسریع شرایط برای پیشروی طالبان بود و امروز هم میبینیم که طالبان مورد حملات گسترده آمریکاییها قرار نمیگیرند. فضا را آمریکاییها باز کردند و ارزیابی طالبان هم این است که آمریکاییها دیگر دخالت نظامی نمیکنند مگر اینکه مجبور بشوند. البته در جایی عملیات هوایی انجام داده اند، ولی بسیار محدود بود و در واقع دیگر دخالتی نظامی نخواهند کرد. این ارزیابی درستی است که طالبان انجام داده است. البته به نظرم این ارزیابی مستقل نیست و به توافقی که در دوحه شکل گرفته برمی گردد.»
ملازهی زندگی مردم افغانستان و شرایط این کشور را زین پس اینگونه ترسیم میکند: «در کوتاه مدت قطعاً وضعیت مردم افغانستان بدتر میشود؛ به هر حال جنگ است. گروههای قومی دیگر هم احتمالاً مسلح میشوند و حتی صحبت از مسلح شدن زنان افغانستان است. در واقع ما با یک جنگ داخلی بین طالبان و نیروهای قومی روبرو هستیم. ولی در طولانی مدت به نظر من شرایط به سمتی میرود که افغانستان را تبدیل به یک کشور بی طرف کنند. سه طرح برای حل بحران افغانستان تا به امروز مطرح شده است. طرح مسکو و طرح آمریکاییها در دوحه و طرح استانبول که دولت مرکزی در آن حاضر شد ۶۰ درصد قدرت را به طالبان بدهند. در نهایت افغانستانیها این سه طرح را از طریق سازمان ملل دنبال میکنند و یک کنفرانس بین المللی بوجود میآید که قدرتهای بزرگ، کشورهای همسایه افغانستان و کشورهایی که در افغانستان نفوذ دارند مثل ترکیه و هند و عربستان سعودی و... در آن حضور داشته باشند تا یک توافق بین المللی به دست بیاید و همه بپذیرند که هیچ کدام در امور داخلی افغانستان دخالت نکند تا حکومتی بوجود بیاید بتواند بی طرفی خودش را اعلام کند. اگر این اتفاق بیافتد، در میان مدت و بلند مدت میتوان انتظار داشت که افغانستان به صلح و ثبات برسد و جنگ در این کشور تمام شود.»
پیرمحمد ملازهی در مورد نگاه برخی در ایران که تشویق به ارتباط ایران با طالبان میکنند و معتقد هستند طالبان امروز با دیروز فرق کرده است، میگوید: «سخنانی که در مورد طالبان در داخل ایران زده میشود، باور ندارم. طالبان یک گروه ایدئولوژیک و خلافت گرا است و به لحاظ فکری با حوزه شیعی در دنیای اسلام و الگوی اسلامی قدرت که بر مبنای ولایت فقیه در ایران طراحی و عملی شده اساساً مشکل دارد؛ بنابراین برداشتی که در ایران به خصوص جناح اصولگرای تندرو مطرح میکند که طالبان تغییر کرده است و ما میتوانیم با آنها کار کنیم و بد هم نیست که آنها به قدرت برسد، آرزوها و تخیلات آنها است و از واقعیتهایی که در صحنه عمل وجود دارد دور است. طالبان به لحاظ ایدئولوژیک تحت تأثیر عربستان سعودی است. عربستان سعودی با ایران، رقابت ایدوئولوژیک دارد و در پشت پرده بین عربستان و ایران در افغانستان در بحث نفوذ اختلاف نظر و رقابت وجود دارد؛ بنابراین من فکر میکنم که این تصور که اگر طالبان به قدرت برسد مشکلی برای ایران نخواهند داشت، اینطوری نیست. همچنین طالبان وقتی به قدرت برسد گروههای رادیکال دیگری در آنجا قدرت میگیرند، مثل القاعده و داعش که الان با طالبان کار میکنند و در کنار آنها میجنگند. بی شک این گروهها نیز علیه ایران نیز شکل میگیرند و اقدام میکنند؛ بنابراین تصور ایرانیها با واقعیت درون صحنه ربطی ندارد و بیشتر یک آرزو است.»