
محمدصادق جوادیحصار، فعال سیاسی اصلاحطلب درباره گسترش ناهنجاریهای کلامی، بیادبیها، فحاشی و هتاکی در عرصه سیاسی گفت: وقتی تلویزیون را باز میکنید و در آن از بالا و پایین مملکت دیگری را فحش میدهد در حال هنجارسازی فحش و هتک حرمت است. وقتی یک خطیب جمعه، یک روحانی نام آشنا از تریبون نمازجمعه بهتان میزند، هتاکی میکند و فحش میدهد در حال لکهدار کردن هنجارهای اجتماعی و سیاسی است. وقتی قائممقام صدا و سیما ایران را آغل و مردم ایران را ساکنان در آغل خطاب میکند در حال ترویج ناهنجاری کلامی است.
دیدارنیوز: محمدصادق جوادیحصار معتقد است که برخی گروهها وقتی کم میآورند، زبان به درشتگویی و فحش و ناسزا میگشایند.
محمدصادق جوادیحصار، فعال سیاسی اصلاحطلب در گفتوگو با «اعتماد» در پاسخ به این پرسش که گسترش ناهنجاریهای کلامی، بیادبیها، فحاشی و هتاکی در عرصه سیاسی چه تبعاتی برای فرهنگ و اخلاق ایرانی خواهد داشت؟ میگوید: «ادب که جمع آن آداب است و مترادف با رسوم و سنن به کار میرود در واقع هنجارهای پذیرفته شده اجتماعی را شامل میشود. هنجارها یعنی رفتارهای قاعدهمندی که اگر کسی انجام دهد، دیگران بر او خرده نمیگیرند که این کار درست نبوده است! یکی از مولفههای این گزاره، تغییرپذیری و انعطاف رفتارها و هنجارهای اجتماعی است. مثلا در دورهای از تاریخ پاره بودن شلوار و لباس نشاندهنده فقر افراد بود، اما امروز لباسهای پاره نشانه تمایز، تمکن و تفاخر است! افراد برای اینکه همراه مد باشند از لباسهای پاره بهره میبرند.»
جوادیحصار ادامه میدهد: «افراد با زبان و سخنشان سنجیده میشوند. سعدی علیهالرحمه میگفت: «تا مرد سخن نگفته باشد/ عیب و هنرش نهفته باشد». یعنی فرد، چون لب میگشاید چونان صندوقی است که محتوای خود را نمایان میکند و میگوید در درونش خرمهره دارد یا جواهر نایاب. سخن سنجیده گفتن در هر عرصهای نشانه شخصیت، انسانیت و مروت افراد و گروههاست. شاهد دیگر این ماجرا، کم گفتن و گزیده گفتن است. ناصر خسرو میگوید: «کم گوی و گزیده گوی، چون دُر/ تا ز اندک تو جهان شود پُر». کم گوی و گزیدهگویی هنجاری است که آدابدانان در سلوک اجتماعی و سیاسی از آن بهره میبردند. مولوی بر این اساس میگوید: «موسیا آدابدانان دیگرند/ سوخته جان و روانان دیگرند». یعنی افراد دارای ادب با افراد معمولِ ناپختهِ ناهنجار متفاوتند.»
این فعال سیاسی اصلاحطلب با طرح این پرسش که این هنجارها چگونه شکل میگیرند؟ یادآور میشود: «هنجارها و ناهنجاریها و هتاکیها در طول زمان از ۲ منشا اجتماعی و فرهنگی سرچشمه میگرفتند؛ نخست، دستگاههای حاکمه و دیگر دانشمندان و طبقه علما و اهل فضیلت. هر اندازه علما سنجیدهتر و عالمانهتر سخن میگفتند، مردم در تقلید و پیروی از آنها سنجیدهتر و متخلقتر به اخلاق نیکان خود رفتار میکردند. هر زمان هم کسی ناهنجاری و فحاشی و هتاکی میکرد، به بداخلاقی زبانزد و انگشتنما میشد. بر این اساس است که سعدی میگوید ادب را از بیادبان آموخته است. یعنی بیادب به سرعت انگشتنما میشد، چراکه جامعه مبادی آداب پسندیده و هنجارهای پذیرفته شده بود. یکی از هنجارهایی که جامعه ایرانی همواره به آن تمسک میجست، منابر، تریبونهای عمومی، سخنرانیها و صحبتهای دانشمندان (جز حکما و فرمانداران و...) است. امروز در جامعه ایرانی، منابر و تریبونهای متعدد و متعرض و متناقضی در حال هنجارسازی هتاکی و فحاشی هستند. وقتی تلویزیون را باز میکنید و در آن از بالا و پایین مملکت دیگری را فحش میدهد در حال هنجارسازی فحش و هتک حرمت است. وقتی یک خطیب جمعه، یک روحانی نام آشنا از تریبون نمازجمعه بهتان میزند، هتاکی میکند و فحش میدهد در حال لکهدار کردن هنجارهای اجتماعی و سیاسی است. وقتی قائممقام صدا و سیما ایران را آغل و مردم ایران را ساکنان در آغل خطاب میکند در حال ترویج ناهنجاری کلامی است.»
جوادیحصار یادآور میشود: «مجموعه آداب و رسوم و سنن پذیرفته شده ایرانی و قدیمی با پشتوانه فرهنگ ملی ما این روزها دستخوش تغییر و دگرگونی است. افراد و جریاناتی در این کشور، فحش دادن و سخن ناروا را رفتار نابخردانه نمیدانند، بلکه طرف مقابل و رقیب خود را مستحق اینگونه سخن گفتنها میدانند. نهادها و ارگانهایی که قاعدتا باید خود را برای هنجارسازی مکلف و موظف بدانند در حال ترویج رفتارهای ناهنجار و فحاشی هستند. صدا و سیما، تریبونهای نمازجمعه و برخی سخنرانان تندرو و... از جمله این ساختارها هستند.
وقتی مدام نفرتپراکنی میشود، به این فحش داده میشود و حرمت مسوول دیگری هتک میشود، جامعه دچار تناقض میشود. بنابراین اولین کار این است که هنجارهای اجتماعی که در حال تغییر هستند باید مدیریت، بازآفرینی و بازتولید شوند تا هنجارهای اجتماعی و سیاسی ما ارتقا پیدا کنند نه اینکه دچار نزول و فرود شوند. فرهنگ سیاسی باید در گفتوگو، بیان، گفتار و نوشتار، زبان و سخنرانیها ملاک و معیار باشد. همانطور که هزار سال است، فردوسی و سعدی و مولوی و... شاقول زبان فارسی شدهاند، امروز هم نیازمند شاقولهایی از آداب و فرهنگ و سنن اجتماعی و اخلاق و مدارای سیاسی هستیم تا عموم جامعه از آن بهرهمند شوند.»
او میگوید: «یکی از بلایای امروز ما در جامعه رواج نابخردی و شیوع فحاشی و هتاکی ناپختگان است. افرادی که ظرفیت و تحمل سخن و عملکرد طرف مقابل را ندارند در مسند نقد مینشینند و، چون در محاکات و مجادلات کلامی کم میآورند، زبان به درشتگویی و فحش و ناسزاگویی میگشایند. متاسفانه این نوع هتاکیها و فحاشیها و ناسزاگوییها در حال فرهنگ شدن است.
بر خردمندان جامعه است که از صدر تا ذیل جامعه شاقولهایی بسازند تا مردم بر اساس آن رفتار کنند. مردم بر دین فرمانروایان، سیاستمداران و عالمان خود هستند. اگر ببینند یک سیاستمدار فحش میدهد و تمسخر میکند مردم هم تبعیت میکنند و اگر رفتار خردمندانه و مودبانه ببینند، آدابدان میشوند. هتک حرمت رییسجمهور و دولتی که بر سر کار است جز اینکه به ظرفیتهای کشور آسیب بزند، فایده دیگری ندارد.»