
در سی و پنجمین برنامه دیدار اندیشه با حجت الاسلام محمدتقی اکبرنژاد مجتهد و مدرس حوزه، در ادامه موضوع "نقش خدا و مردم در تحولات اجتماعی" به تاثیر تقیه در کنش علماء دین پرداختیم.
دیدارنیوزـ حسین جعفری: در سیوپنجمین برنامه دیدار اندیشه با حجت الاسلام محمد تقی اکبر نژاد مجتهد و مدرس حوزه، در ادامه موضوع "نقش خدا و مردم در تحولات اجتماعی به تاثیر تقیه در کنش- سکوت- علماء دین پرداختیم.
اکبرنژاد در قسمت اول این گفتوگو گفته بود: "اگر بدانیم که مسئلههای کلان و ملی، پاسخ ملی و همگانی میخواهد نه فردی، انتظارمان درست میشود. ما به پاسخ ملی نیاز داریم. این یعنی مقاومت مدنی، یعنی بخش کثیری از جامعه پاسخهای مشترک به حاکمیت بدهند... اگر حاکمیت این هشدارهای جدی را به طور مرتب و متراکم دریافت کند خضوع میکند. ما راه دومی نداریم. ملت باید پاسخهای ملی بدهند؛ نه برای براندازی که آن را به ضرر کشور و ملت میدانم و نه با خشونت بلکه کاملاً مدنی که حتی خون از دماغ یک انسان هم نریزد. " و پرسیدیم این رویکرد فقط برای مردم است و یا علماء نیز چنین وظیفهای دارند؟ و چرا بزرگان حوزه از ابزار تقیه فقط برای در امان ماندن خود استفاده میکنند؟
قسمت دوم این گفتوگو را میتوانید اینجا، یوتیوب و آپارات ببینید.
این مدرس حوزه در همان ابتدا تاکید دارد که" من هم دلم خون است؛ چرا اینقدر حوزههای علمیه ما ساکت هستند و اینقدر حجاب بر سر خودشان کشیده و خودشان را درگیر مسائل مردم نمیکنند؟
گرچه از زاویه دیگری به علماء انتقاد دارم، اما معمولاً مراجع ما انسانهای ساده زیستی بودهاند و از کمبودهای زندگی مردم هم خبر دارند، ولی مردم فقط همدردی و همدلی نمیخواهند، اینکه مراجع ساده زیستند کافی نیست. مردم از حاکم عدالت میخواهند پس باید [بزرگان]اقدام عملی و کاری کنند که حال و وضع مردم خوب شود."
اکبرنژاد میگوید که "بارها از باب دلسوزی بهمن انتقاد شده چرا تقیه نمیکنی؟ مگر تقیه در دین ما نیست؟ این ذهنیت حوزوی ماست که ذهنیتی محافظهکار است. ذهنیتی که میگوید سیستم ظلم میکند، من هم قبول ندارم؛ اما باید تقیه کنم، خصوصاً وقتی که سرنوشت کسانی را که تقیه نکردند را میبیند. پس تقیه میکند و میگوید وظیفهای ندارد. "
اکبرنژاد برای تقیه شاخصههایی بر میشمرد؛ "آیا در دین مسلمانان موظف به مبارزه با تباهی شدهاند؟ بلی! آیا مسلمانان مامور به امر به معروف و نهی از منکر شدند؟ بلی! " و اینگونه نتیجه میگیرد که "پایه و اساس دین واکنش به ظلم و تباهی است. خداوند و ملائکه بر عالمی که بدعتی را میبیند و فریاد نمیکند؛ لعنت میفرستند. (و گرچه متاسفانه به اصل امر به معروف و نهی از منکر ظلم شد و در حد ۴ تار موی زنان تنزل دادند، در حالی که امر به معروف در ساختارهای حاکمیتی است.)
اکبرنژاد معتقد است: "تقیه برای صیانت از تشیع و شیعهای بود که در آن زمان در اقلیت بودند و مورد ظلم واقع میشدند؛ برای آنکه جان شیعیان حفظ شود. نکته مهم آنکه تقیه در بین خودشان نبود." با سنجهی این شاخصها استدلال میکند چرا نباید هم اکنون تقیه کرد.
به اعتقاد او جمهوری اسلامی باید در برابر جبهه بیرونی تقیه میکرد اما نکرد، آنجا که نباید با کل دنیا مقابله میکردیم تا کار به جایی برسد که کشور فلج شود و مردم از دین و اهل بیت دلسرد شوند. جمهوری اسلامی وظیفهای نداشت که دنیا را اصلاح کند و خودش را درگیر کارهایی کند که طاقت و توانش را ندارد و در داخل هم کارهایی بشود که مردم فوج فوج از دین خارج شوند.
اکبرنژاد با خطاب قرار دادن علماء تصریح میکند آیا با این وضع، تقیه شما علماء، دین را حفظ میکند و یا باعث رمیدگی مردم از دین میشود؟ آنهم بهحدی که مردم میگویند دین شما را نخواستیم. برای اینکه این اتفاق نیفتد باید آمد وسط کار، شاخص تقیه میطلبد که امروز تقیه نکنید، زیرا تقیه امروز صیانت از تشیع نیست، صیانت از خودتان است. "
اکبرنژاد ادامه میدهد که "تقیه امروز، توجیه ترس است. این ملت به خاطر سکوت ما و شما از دین زده شدهاند، مردم وقتی میبینند در روز سختیها آقایان نیستند، حرفشان را هم گوش نمیکنند.