دیدارنیوز - سعید مدنی، با بیان اینکه ابعاد بحرانهای جامعهٔ ایران بسیار گسترده است، گفت: علاوه بر ابعاد اقتصادی مثل رکود و تورم مستمر و طولانی و کاهش ارزش پول ملی، وجود بحرانها و مشکلهای اجتماعی نیز انکار ناپذیر است برای مثال تغییرات در ارزشها و نگرشهای جامعهٔ ایرانی موجب شده تا شکافهای قابل توجهی فعال شوند.
وی افزود: علاوه بر بحرانهای اجتماعی در گروههای مختلف باید به بحرانهای زیست محیطی جامعهٔ ایران مثل مشکل آب، آلودگی هوا، خشکسالی نیز اشاره کرد. به هرحال دامنه بحرانها در ایران بسیار وسیع و غیر قابل کنترل شده است. بین اغلب صاحب نظران این توافق وجود دارد که شرایط بسیار پیچیده و بغرنج شده است، و اگرچه تظاهرات این بحرانها بیشتر اقتصادی و اجتماعی است اما راه برون رفت سیاسی است. به عبارت دیگر از آنجا که این بحرانها عمدتاً وجه ساختاری دارند، حل آنها اولاً خارج از اختیارات دولت است و حتی فراتر از اختیارات سه قوه و ثانیاً به دلیل عمق اصلاحات مورد نیاز و نیازمند تجدید نظرهای اساسی در سیاستهای گذشته و اصلاح و تغییر روابط و قوانین و نهادهای موجود میباشد.
او ادامه داد: برای حل بحرانها چارهای جز اصلاح ساختار وجود ندارد و اصلاح ساختارها عمدتاً با مقاومت مسئولان مواجه میشود. زیرا ساختارها تمایل به حفظ وضع موجود دارند در حالی که حفظ وضع موجود مستلزم پذیرش این بحرانها است. بنابراین آنها دچار تعارض میشوند، از یک سو برای حفظ قدرت و منافع خود حاضر به عقب نشینی و اصلاح ساختار نیستند و از سوی دیگر کاهش بحرانها و برون رفت از شرایط موکول به اصلاح ساختار و توزیع قدرت است بنابراین نوعی تعارض در اینجا وجود دارد و حل این تعارض نیازمند اراده سیاسی جدی است. نظام سیاسی باید اصلاحات در سطح ساختاری را تحمل کند و با عقب نشینی از مواضع و دیدگاههای پیشین و به رسمیت شناختن منتقدان و مخالفان وضع موجود، شرایط را برای خروج از این بحرانها فراهم کند.
مدنی افزود: شواهد بسیاری از جمله اعتراضات پی در پی ماههای اخیر نشان میدهد که اراده عمومی برای تغییر جدی است و لذا بیش ازهر نیروی اجتماعی دیگر این نظام مستقر است که باید ارادهٔ خود را برای ایجاد تغییر و تحمل آثارآن نشان دهد و بعد از آن در چنین بستر و شرایطی است که نیروهای اجتماعی میتوانند تسهیل کننده و کمک کننده باشند و با بازسازی اعتماد و وفاق ملی امکان مداخلهٔ جامعه مدنی برای بهبود وضع فراهم میشود.
مردم فرودست قربانی هستند
سعید مدنی در پاسخ به این سؤال که در حال حاضر نقش مردم چیست، گفت: البته اول از همه باید ببینیم دربارهٔ کدام قشر از مردم صحبت میکنیم زیرا جامعهٔ ایران بسیار متکثر و نابرابر است و بخش قابل توجهی از آن را طبقهٔ متوسط و فرودستان تشکیل میدهند. آنها قربانی وضعیت موجود هستند و این بحرانها موجب شده است که میزان بیشتری به زیر خط فقر سقوط کنند و از رفاه آنها کاسته شود و اینگونه بسیار آسیب پذیرتر هم میشوند.
او گفت: طبقهٔ متوسط برای بقای خود تلاش میکند. از پس انداز خود استفاده میکند تا قدرت خرید خود را حفظ کند. شکاف و دامنهٔ بحران بسیار گسترده است، زیرا علاوه بر فرودستان، طبقهٔ متوسط عمدتاً درآمد ثابت دارد و با توجه به سرعت شتابان کاهش ارزش پول ملی و در شرایط بحرانی رکود- تورمی و کاهش دسترسی آنها به شغل و کار، آسیب پذیریشان افزایش یافته است. این گروهها دائماً در معرض آسیبپذیری قرار دارند. به همین اعتبار تنها تلاشی که در این شرایط ناامن انجام میدهند، فقط برای بقا است.
این جامعهشناس در ادامه گفت: در این چارچوب از مردم که قربانی خطاها در سیاست گذاری و برنامهریزی و بیکفایتی و ناکارآمدی هستند، نمیتوان انتظار زیادی داشت. به علاوه فرودستان و طبقه متوسط نظام را مسئول وضع وخیم کنونی میدانند- نمود این را در شعارهای رادیکال آنها در خیابانها میبینید- از این رو طبیعتاً اعتماد لازم را به نهادها و ساختارهای کنونی ندارند و تمایل به مشارکت و همکاری با نظام در آنها به شدت کاهش یافته است. اساساً وضعیت موجود حاصل عملکرد همان کسانی است که مردم را به صرفهجویی دعوت میکنند، از آقای نوبخت و وزیر بهداشت گرفته تا آقای ولایتی در موضع و جایگاهی نیستند که مردم را دعوت به صرفه جویی یا عدم اسراف کنند. حساب بانکی همین آقایان میتواند جمعیت بزرگی از فرودستان را لا اقل برای ماهها بی نیاز کند.
او اضافه کرد: مردم در تحولات اجتماعی نقش بسیاری دارند و در قالب جنبشهای اجتماعی و اعتراضی این نقش را ایفا میکنند. در واقع سیگنالهای مشخصی را برای نظام قدرت میفرستند که بدانند آثار و پیامدهای سیاستها و عملکرد آنها در شرایط گوناگون چگونه بوده است و چه بلایی بر سر آنها آورده است. مردم از طریق جنبشهای اجتماعی سعی میکنند قدرتی را در جامعهٔ مدنی شکل دهند، که این قدرت کسانی را که مایل به ایجاد تغییر هستند تقویت کند.
ظرف امید مردم کاهش پیدا کرده است
سعید مدنی در پاسخ به این سؤال که نقش رسانهها در وضعیت کنونی کشور چیست، گفت: کار رسانهها بازتاب وضعیت موجود است. اما به دلیل وضعیت اسف بار کنونی بازتاب وضعیت موجود ناخودآگاه منجر به ناامیدی نسبت به ساختارها میشود. البته بخش قابل توجهی از جامعه بدون اینکه به هیچ رسانهای دسترسی داشته باشد در زندگی روزمرهٔ خود با مجموعهای از مشکلها مواجه میشود که ناامیدش میکند. البته از نظر من جامعه را نمیتوان به کلی نا امید دانست. دینامیسم اجتماعی مانع از آن میشود که جامعه به کلی ناامید شود، بنا براین منبع امید و نا امیدی جامعه است که تغییر میکند. ظرف امیدجامعه نسبت به ساختارها به سرعت در حال کاهش است و نشت دارد. پس سویه امید یا منبع امید جامعه تغییر کرده است به همین دلیل آنها وارد جنبشهای اعتراضی میشود.
او افزود: به این ترتیب میخواهم بگویم رسانه وظیفه ندارد که توهمسازی کند و بخواهد وضع را بهتر نشان دهد و مشکلها را بپوشاند. نیاز به آنکه وضعیت را بدتر گزارش کند هم نیست زیرا مردم در زندگی روزمره با بحرانهای موجود از نزدیک و در زندگی روز مره دست و پنجه نرم میکنند.
پوپولیستها از شرایط بحرانی سو استفاده میکنند
سعید مدنی در پاسخ به این پرسش که واکنش سلبریتیهایی که در همهٔ امور اظهار نظر میکنند و یا مثلاً به عملکرد دولت اعتراضی نشان میدهند را چگونه ارزیابی میکند، گفت: در شرایط بحرانی نیروهای مختلف اعم از سیاسی، اجتماعی و فرهنگی سعی میکنند به نوعی بازتاب دهندهٔ نگرانیها و سختیهای مردم باشند. به هر جهت به نظر میرسد کار مثبتی است چون مثل هر شهروند دیگری سلبریتیها هم میتوانند نظر خود را بیان کنند. این بیان مشکلها و مسائل حاصل از عملکرد ساختارهای موجود و بازتاب آن در افکار عمومی به خودی خود مثبت و خیلی هم خوب است.
اینکه هر شخصیتی با مردم دربارهٔ گرفتاریهای آنها همدردی کند امر پسندیده و انسانی است و البته در شرایط بحرانی که یک مرجع معتبر و ملی سیاسی و اجتماعی وجود ندارد ممکن است از آن سواستفاده شود. مثل آقای احمدی نژاد که در پی آن است تا فجایع هشت ساله دولتاش را از طریق همدردی با مردم پنهان کند، یا آن رفتارها در سال ۸۸ با معترضان را از طریق همدردی با مردم معترض به فراموشی بسپارد. کسانی که رویکردهای پوپولیستی دارند و در این شرایط بحرانی از مردم سوءاستفاده میکنند و در پی موج سواری مجانی هستند.
مدنی ادامه داد: دلیل این وضعیت عدم اجازه به نیروهای سیاسی اجتماعیی معتبر و شناسنامه دار و ملی برای گفت و گو با مردم و حضور اجتماعی آنها است. منظورم نیروهایی مثل محصورین و میر حسین است که هم مورد وثوق و اعتماد عموم مردم در سطح ملی هستند و هم از قابلیتها و تواناییهایی برای مدیریت امروز جامعه ایران و اصلاح ساختارها برخوردارند. مطمئنم آنها بیش از هرکس دیگری نگران وضعیت بحرانی موجود هستند و دغدغه منافع ملی دارند و نه منافع فردی یا گروهی. چرا این امکان به آنها داده نمیشود تا در حل بحرانها مداخله کنند؟ به دلیل تصمیمات و خطاهای مسوولان، پس میبینید که وارد چرخهای شدهایم که از هر طرف به دنبال راه حل میرویم به عملکرد مسئولان میرسیم و ضرورت عقب نشینی آنها.