درباره کلیپ «افسانه چشمهایت» و قطعه «دستاشو مشت کرده»؛
اوضاع موسیقی کشور ما خوب نیست. اوضاع رشد، خلاقیت و زیبایی در موسیقی کشورمان خوب نیست. موسیقی پاپ سخیف در رسانه ملی پخش میشود و گوش هنری مردم روز به روز خرابتر میشود. موسیقی یک هنر است و ارزش هنری دارد و نشانهای از فرهنگ هر کشوری است. اما از سوی دیگر، در اینکه موسیقی و دیگر هنرها باید جنبه انتقادی و همراه بودن با مردم را داشته باشند شکی نخواهد بود. «سروش هیچکس» با آهنگی به نام «دستاشو مشت کرده» مورد استقبال قرار گرفت، چون همراه مردم دیده شد، ولی علیرضا قربانی و همایون شجریان که نماد موسیقی فاخر ایرانی هستند با یک کلیپ در ایران مال ـ که متهم به عدم شفافیت مالی در بین مردم است ـ باعث ناراحتی مردم شدهاند.
آنقدر جو ناامیدی سنگین است که در جمعهای مختلف حتی نمیشود از نشانههای قطعی پیشرفت نیز سخن گفت. به محض شنیدن یک بهبود رتبه یا افزایش یک شاخص شروع میکنند به زیر سوال بردن آمار و ارقام، حتی شاخصهای بین المللی را. انگار یک ولع خاصی دارند که شما از ناامیدی، فلاکت و بدبختی بگویید. وقتی صحبت از مشکلات میکنید همه به دیده تحسین در شما مینگرند و شما احساس روشنفکری میکنید، اما وقتی در مورد پیشرفتها میگویید همه به شما به دیده جیره خوار حکومت نگاه میکنند.
برنامههای توسعه کشور از جمله چشم انداز توسعه بیست ساله و سایر اسناد قانونی کشور، دولت و مجلس را ملکف به توانمندسازی اقشار ضعیفتر جامعه کرده است، اما دولت و مجلس فعلی از تکالیف خود عبور کرده و طبقات بزرگی از مردم کشور را رها کرده اند. پس با چنین عملکردی از دولت و مجلس، آیا اگر ۳ نفر از هر ۴ ایرانی به این نتیجه برسند که نه در دولت و نه در مجلس هیچکس به فکر آنان نیست و رها شده در جامعه به حال خود هستند، بیراه فکر میکنند و حق ندارند چنین فکر کنند؟ البته که حق با آنان است. اما اینچنین نیست که شهروندان رها شده بمبهای آماده انفجار باشند مگر اینکه عملکرد ما منشأ چنین مشکلی شود. یعنی در دولت و مجلس به گونهای عمل کرده ایم که خروجی آن تبدیل شهروندان آماده کار و خدمت برای عمران کشور به بمبهای آماده انفجار است.
آنفلوآنزا یک بیماری ویروسی است که به سادهترین شکل ممکن میتواند بین پستانداران و حتی بین پستانداران و پرندگان منتقل شود. بسیاری از مردم بر این باورند که عامل این بیماری سرمای هوا است، درحالی که تنها دلیل ابتلا به آنفولانزا عفونت ویروسی است که ارتباطی با هوای سرد ندارد. در فصول پاییز و زمستان عواملی مانند باز شدن مدارس و تماس کودکان با هم، تمایل بیشتر مردم به ماندن در فضاهای سرپوشیده و خشکی هوا به این ویروسها اجازه پخش و تکثیر میدهند، به همین علت شیوع این بیماری در فصول سرد بیشتر از فصول گرم است.
به نظر میرسد آزادی متقابل دو زندانی ایرانی و امریکایی بستری برای دیدار حسن روحانی از ژاپن فراهم کرده و این سفر میتواند گام نخست شروع تنشزدایی میان تهران ـ واشنگتن را فراهم کند. دراین صورت این احتمال که با چراغ سبز واشنگتن و شخص ترامپ در جریان سفر قریب الوقوع حسن روحانی به توکیو (۲۸آذرماه) در راستای رسیدن به مخرج مشترک کوچکی به عنوان شروع تنشزدایی میان ایران و امریکا گامی کوچک از جمله ارائه معافیت به ژاپن و احتمالا چند کشور دیگر و بازگشت تدریجی ایران از کاهش تعهدات برجامی برداشته شود، را تقویت میکند تا حداقل زمینه گفتگو با امریکا در قالب گروه کشورهای ۱+۵ فراهم شود و درصورت وقوع چنین تحولی، امیدواری نسبت به کاهش تدریجی تنشهای خارجی و التهابات سیاسی و اقتصادی بروز و ظهور خواهد یافت.
بازخوانی شورشهای آبان ماه ۹۸ به قلم عباس کاظمی؛
اغلب تصاویر و بازنمائیهایی که از شورش آذرماه ارائه شده مبتنی بر خواست طبقات برتر و آلوده به دیدگاههای فرادستانه است. برای ما گفتهاند که آنها با ابزار خشونت، خواست خود را بیان میکنند، اینکه بر خلاف طبقه متوسط گفتگو پذیر نیستند، اینکه دست به تخریب بیتالمال میزنند و دچار بیماری اجتماعی وندالیستی هستند، اینکه ابزار دست قدرتهای خارجی هستند، اینکه نوعی بیعاطفگی و بی رحمی در اعتراضاتشان نهفته است. این عبارتها تنها از زبان یک فرادست بیان میشوند حتی اگر روشنفکر یا استاد دانشگاه یا خود از وضع موجود ناراضی باشد.
موضوع مناظره میان احمد بخارایی و محمد عطریانفر، پریشان حالی و سرگشتگی و عصبیت و بی اعتمادی جامعه بود. از "بی اعتمادی" به خود تا بی اعتمادی به حاکمیت، ولی بازتابِ حداقلی این حس تلخ جمعی را در چهره و کلام عطریانفر نمیدیدم. هرچه او آرامتر و خونسردتر و مطمئنتر از همیشه نسبت به حضور بیش از نیمی از مردم پای صندوقهای رای حتی پس از حادث شدن این اتفاقات تلخ آبان ماه که به مثابه جنگ ملت ـ دولت بود، میدیدم نگرانتر میشدم و مرا یاد گفتگوهایم با مثلا علی آقامحمدی (مرد هزار پست جمهوری اسلامی ایران) میانداخت که حالا چند سالی است در معاونت و مشاورت امور اقتصادی نظام قرار گرفته است. در مصاحبه با او نکتهای همواره برایم جلب نظر میکرد. احساس یک قدرت اقتصادی برتر را دارد و اینکه قرار است این نظام تا هزارسال دیگر با همین روال بزید! هیچ نگرانی از هیچ سو ندارد!
ضرورت اصلاح قانونی که مانع تعالی جامعه است؛
متأسفانه قانون سوء پیشینه از حقوق بلژیک و فرانسه گرفته شده است و کمی هم هیجانات فردی و یا اجتماعی با آن ترکیب شده است. این چه معنایی دارد کسی که قوانین الهی بر او جاری شده است، خود ما نیز مجازاتی بیشتر از واضع اصلی قوانین یعنی خدای متعال قرار دهیم؟ جالب اینجاست در وضع قوانین از سلیقههای بشری استفاده نموده و از حدود خدای سبحان پا را فراتر گذاشته و یا به دلیل همان سلیقهها از اجرای آن قوانین کوتاهی مینماییم. باید در ذهن همه ارتکازاً این مطلب مستقر شود شخصی که جرمی نموده و مطابق قانون الهی مجازات خود را کشیده، دیگر مجرم نیست و او نیز مثل سایر شهروندان حق رشد و تکامل دارد.
تحلیل وضعیت عراق به قلم ابوالفضل فاتح؛
با توجه به شکاف وحشتناک اجتماعی، درگیریها و خونریزیهای صورت گرفته و بالا گرفتن حس انتقام و گستردگی دسترسی به اسلحه و عدم تسلط پلیس و قوای انتظامی و امنیتی بر نظم برخی مناطق مهم کشور و تمایل برخی قدرتهای منطقهای نظیر عربستان، خطر ماندگار شدن آشفتگی اجتماعی و نهایتا نوعی از نزاع و جنگ داخلی دور از ذهن به نظر نمیرسد. بعید نیست عراق که در جریان اشغال، آسیبهای فراوان دید و سپس در مبارزه با داعش بخشهای بسیاری از سرمایههای انسانی و مادی اش هزینه و سرزمین هایش تخریب شد حالا به دست خود، باقی سرمایه هایش را نیز به آتش کشیده و ترورهای هدفمند و کور و برادرکشی و سرمایه سوزی جدیدی با ابعاد یک جنگ داخلی نظیر لیبی وقوع بپیوندد. به ویژه آن که حکومت مرکزی به شدت ضعیف و ناکارآمد شده است و بسیاری از گروههای مرجع و شخصیتهایی که در شرایط بحران میتوانند مورد اتکای جامعه بوده و در قالب میانجی به حل مسائل کمک کنند، یا خود را بی اعتبار کرده اند و یا در این مدت هدف بی اعتبار سازی برنامه ریزی شده قرار گرفته اند.
وقتی با طیف خاصی همنشینی و معاشرت داشته باشیم، ادبیاتمان متناسب با همان طیف شکل میگیرد. بارها و در تمامی نقاط دنیا شاهدیم وقتی کسی در مبارزات انتخاباتی است، به دلیل معاشرت و نزدیکی (استراتژیکی و یا تاکتیکی) با مردم جامعه که نزدیک به قاعده این هرم هستند، ادبیات مردمی و یا پوپولیستی بر او غالب میشود و پس از به قدرت رسیدن، ادبیاتش به دلیل معاشرت (خواسته یا ناخواسته) با رأس هرم قدرت، به ادبیات قدرت نزدیک یا تبدیل میشود.