این پدیده به یک معنا، نوعی برونریزی فرهنگی و مصداق بیرونی خیزشهای اجتماعی ـ اعتراضی است. افرادی که مایل هستند نارضایتی و مطالبات خود را نه فقط در معرض چشم کاربران اینترنتی بلکه مردم کوچه و بازار به نمایش بگذراند و از این طریق بر حس محرومیت خود از مشارکت و برخورداری از حقوق شهروندی غلبه کنند.
پیامی متفاوت به مناسبت ۱۷مرداد، روز خبرنگار
امروز روز کسانی است که بیشترین بار مسئولیت و سنگین ترین وظایف بر دوش آنهاست، صیانت از جامعه، روشنگری، اطلاعرسانی و ایستادگی در برابر صاحبان نفوذ، قدرت و ثروت.
مرثیهای برای نسلهای سوخته پشت سد کنکور
این فرهنگ پشتمیزنشینی از کی در این مملکت ارزش شد؟ چرا فکر میکنیم کسی که مدرک دارد شان اجتماعی بالاتری دارد؟ آن زمان که مدرسه و دانشگاه از رسالت اصلی خود یعنی مهارتآموزی و زندگی کردن فاصله گرفتند و به کارخانه تولید مدرک تبدیل شدند باید منتظر چنین روزی میبودیم. خانوادهها هم بر این آتش بنزین خودخواهی و عدم فهم خود را میریزند.
«علاقهات را پیدا کن؛ اگر آنچه را دوست داری انجام بدهی پیدا کنی، آن وقت دیگر مجبور نیستی حتی یک روز هم در زندگیات کار کنی». حتماً شما هم جملاتی از این دست را شنیده یا خواندهاید. جملاتی که نقل محافل و سمینارهای موفقیت است و کتابهای روانشناسی عامهپسند را پر کرده است. مطالعات اخیر نشان میدهد که ممکن است زمانش رسیده باشد که شیوۀ تفکرمان را دربارۀ علایقمان تغییر دهیم.
يقه سفيدها اكنون بيش از پيش صندلیهای مرتفع مناصب را برای آقازادههای خود رزرو كردهاند، جماعت آيندهنگری كه به واسطه داشتن منزلت حياتی ثروت و قدرت، میزهای بلند سیاست و صندلیهای چرخان ریاست را برای شكوفا كردن استعدادهای داشته و نداشته فرزندانشان نشانه رفتهاند. اما در آن سوی ماجرا و در زير سقف كلاسهای كپرنشين و در چهرههای معصوم كودكان گلفروش و كارگرزادگان، ماجرای غمبار تبعيض ادامه دارد.
آیا گونۀ انسان بهزودی منقرض خواهد شد؟
زندگی انسانها پیش از انقلاب کشاورزی زندگیای بسیار برابرتر از امروز بود. اما آغاز کشاورزی و یکجانشینی نابرابریهای هرچه بیشتری میان انسانها به وجود آورد. رفتهرفته نابرابری به چیزی طبیعی و بدیهی تبدیل شد، تا آنکه با آغاز انقلابهای دوران مدرن بار دیگر جوامع تلاش برای برابری را پی گرفتند.
شاید برای شما هم پیش آمده باشد که وقتی به پزشکی مراجعه میکنید بیش و پیش از همه، توجهتان به لباس فاخر و ساعت لوکس پزشک و همچنین اشیای تزیینی گرانبهای موجود در مطب او جلب شود. بعضاً، رفتار متکبرانه و سرسرانه پزشک را هم به این مجموعه اضافه کنید. چه حسی بهتان دست میدهد؟ جسیکا بارون، قواعد کلی تیپ و پوشش و آداب پزشکان را مورد توجه قرار داده است و اعتماد و اقتدار را در رابطۀ پزشک و بیمار کاویده است.
وقتی سرچ اینستاگرام را باز میکنیم، احتمالاً با انبوهی از پستهای عجیبوغریب مواجه میشویم که کلیک بر روی هر کدامشان میتواند برایمان جالب و دوستداشتنی باشد. اما خیال کنید تاجری فریبکار، برای درآمد یا سود بیشتر، پشت دستگاه سرچ اینستاگرام نشسته و دارد پستهای مشخصی را بهسمت ما سوق میدهد. احتمالاً حس بدی پیدا میکنیم. حس فاجعهآمیزتر آنجا سراغمان میآید که بفهمیم کل زندگیِ اینترنتیمان را او هدایت کرده و ما هم ناآگاهانه دستخوش بازیهای او بودهایم. آیا باز در اینترنت خواهیم ماند؟
من مدام تکرار کردهام که توسعه در شرایط کنونی یک ضرورت اخلاقی است و نه انتخاب و از آن جهت ضرورت است که اگر نباشد زمینه برای پریشانی و فقر و بیماری و بیکاری و نومیدی و عصیان فراهم میشود و گسترش مییابد.
زیبایی ارزش است؛ دربارۀ آدمها چه؟
یونانیان باستان علناً زیبایی را ارزش میدانستند؛ به ورزشکاران خوشاندام به عنوان نیمهخدایان احترام میگذاشتند، پسربچههای زیبارو را مشهور میکردند و حتی گاهی از خون سربازان دشمن، بهخاطر زیباییشان، میگذشتند. فرهنگ خود ما نیز کمتر از فرهنگ یونان زیبایی را پرستش نمیکند. در جامعهای که زیبایی موجب برتری و مزیت است طبیعتاً زشتی موجب سرکوب است. اما، چرا اینقدر بیرحمانه زیبایی را ترجیح میدهیم؟