
دیدارنیوز ـ
سارا مختاری: اشیا و پدیدههای بیجان برخلاف آنچه تصور میشود چندان هم بیجان و ساکت نیستند. بسیاری از آنها به زندگی روزمره ما شکل داده و به آیینهای برای بازنمایی زندگی فردی و اجتماعی ما بدل میشوند. دیوارها از جمله این پدیدهها هستند، دارای هویت بوده و از لابلای آجر و سیمان و ساروج، لب به سخن میگشایند.
آنچه به دیوارها هویت و جان میدهد، ما هستیم. مردمان و آدمیانی که احساسات، مطالبات، خشم و عشق و عصیان خود را نسبت به موضوعی خاص از زبان دیوارها منتقل میکنیم و این کار را از طریق دیوارنوشتهها انجام میدهیم. مناسبات اجتماعی و فضای سیاسی جامعه و همچنین ذهنیت افراد بر دیوار نوشتهها تاثیر دارند.
دیوارها با تصاویر، نوشتهها و رنگهای خود، توجه رهگذران را به سوی خود جلب میکنند. دیوار نوشتهها چه توسط قدرت مستقر نوشته و یا نقاشی شوند، و چه توسط مردم عادی تحت شرایطی خاص، بیان کننده امری ایدئولوژیک هستند. در واقع دیوارها مناسبات قدرت میان مردم و دولت را بازگو کرده و اقتدار حاکمیت را با شعارها و گرافیکها به چالش میکشند.
به عنوان مثال در سالهای انقلاب 57 دیوارها همانند خیابانها و سایر عرصههای عمومی به اختیار مردم درآمد و گروهها، احزاب و مردم با ابزار مختلف مرام و مطالبات خود را بر دیوارها حک کردند.
یک دست نبودن جامعه از حیث افکار و آرمان، و نارضایتی تودهها و گروههای مختلف اجتماعی در آن سالها را میشد از چندگانگی زبان دیوارها فهمید. مهمترین عنصر در دیوارهای انقلاب وعدههایی بود که برای آینده داشت، وعده عدالت، آزادی و رفع ظلم و برابری این کارکرد برای تمام دیوار نوشتهها وجود دارد؛ یعنی بیان کننده آرمانها و خواستههای اقشاری است که خواستار تغییرند و همچنین وعدههایی که ساختار آرمانی مورد نظرشان قرار است بدانها تحقق ببخشد. هرچند که به گفته والتر بنیامین این وعدهها ممکن است بدون تحقق جای خود را به وعدههای دیگری بدهند.
عباس کاظمی مینویسد: پس از انقلاب، وعدهها و آرمانهای انقلابی از دیوارها پاک شدند و جای خود را به پیامهای حاوی معنویت و رستگاری دادند که متناسب با شرایط پس از انقلابیگری بود. در سالهای جنگ، تصاویر، آرمانها و شعارهای آن بر دیوارها نقش بست. نقاشیهای دیواری حاوی پیام مرگ و شهادت و آخرت بودند. دیوارها با بازنمایی دوگانههای جنگ و صلح، مرگ و زندگی، ایران و عراق، نه تنها وضعیت موجود بلکه حالت جایگزین برای زندگی را پیشنهاد میکردند. دیوارها در برساختن نظام معنایی برآمده از جنگ، نقش مهمی داشتند.
جنگ به پایان رسید و و در عصر سازندگی و بازسازی، پیامهای مرگ و آخرت از دیوارها پاک شده و معنی جدیدی از زندگی بر دل آنها نقش بست. در فضایی که سرمایهداری در حال خزیدن به درون جامعه و ساختارهای سیاسی بود، نوشتهها و آگهیهای تبلیغاتی، که مفهوم دنیاگرایی و اصالت لذت را بازنمایی میکردند، بر دیوارها نشستند و اِلمانهای زندگی مصرفی در و دیوارهای شهرها را قبضه کردند.
در دنیای مدرن و زمانه شبکههای مجازی، که سخنگوی مردم و افراد مختلف با طیفهای فکری مختلف هستند، به نظر میآید در بعضی نقاط در روزهای اخیر، دیوارها بار دیگر تاریخ خود را تکرار کرده و در وضعیت بد این روزها، زبان به اعتراض گشودهاند.
در این ایام، خیابان به فضایی برای اعتراض بدل شده و مردم در فقدان مجاری معمول برای بیان مطالبات خود، عرصه عمومی و خیابان را برای اعتراض انتخاب کردهاند، در واقع خیابانها بار دیگر به عرصه کشمکش میان مردم و دولت بدل شدهاند. گوهردشت کرج یکی از کانونهای اعتراض مردمی در این روزها بود. نگاهی به بافت اجتماعی این منطقه، دلیل پتانسیل اعتراضی ساکنینش را بهتر نمایان میسازد.
ساکنین این منطقه و مناطق کرج عمدتا مهاجرین و حاشیهنشینانی هستند که بیشترین آسیبها و نابرابریهای اجتماعی را متحمل میشوند و از بحران اقتصادی چند ماه اخیر، آسیبهای جدی دیدهاند. سرمایه اجتماعی و فرهنگی و همچنین همبستگی در بین افراد بسیار پایین است. شعارنویسی و نقاشیدیواری به گفته شهرداری کرج پدیدهای است که این روزها در این منطقه همراه با میل به تخریب نمود یافته است.
زبان این دیوارنوشتهها، شعارهایی است که مضامینی چون عدالتخواهی و رفع نابرابریهای اقتصادی را منعکس میکنند و کمتر حاوی شعارهای رادیکال سیاسی هستند. گرافیکهایی هم که بر این دیوارها نقش میبندد، تصویر کارگران و یا کشاورزانی است که کار خود را از دست داده و حالاتی پریشان و درمانده دارند.
این پدیده به یک معنا، نوعی برونریزی فرهنگی و مصداق بیرونی خیزشهای اجتماعی ـ اعتراضی است. افرادی که مایل هستند نارضایتی و مطالبات خود را نه فقط در معرض چشم کاربران اینترنتی بلکه مردم کوچه و بازار به نمایش بگذراند و از این طریق بر حس محرومیت خود از مشارکت و برخورداری از حقوق شهروندی غلبه کنند.
هرچند که شهرداری کرج این اقدام را نشانه خرابکاری دانسته و روزانه مشغول پاک کردن این دیوارهاست، اما این پدیده از حیث جامعهشناسی و همچنین هنر اعتراضی میتواند قابل تأمل باشد.