پول خوشبختی و شادمانی نمیآورد. این یکی از بدیهیاتی است که بهندرت مورد پرسش واقع شده است. علاوه بر این، در سالهای اخیر با پیدایش جنبش بسیار پرنفوذ «روانشناسی مثبت»، این ایدهْ اعتباری آکادمیک نیز یافته است. روانشناسی مثبت ادعا میکند شرایط اقتصادی تأثیر کمی بر شادمانی دارند. درعوض، آنچه واقعاً مهم است نگرش ماست.
مروجان مثبتاندیشی مدام زیر گوشمان میخوانند که نیمۀ پر لیوان را ببین، همه چیز درست خواهد شد. اما همهچیز درست نخواهد شد. مثبتاندیشان امید واهی میدهند. زندگی سخت است و قضایا آنطوری که دلمان میخواهد پیش نمیرود. بااینحال، نباید چیز دیگری را هم فراموش کرد: حتی وقتی اوضاع بد است، آنچه واقعاً اتفاق میافتد بهتر از چیزی است که فکر میکنیم.
پیش شرطهای مهمی برای پیشگیری از افتادن جامعه و اقتصاد در تلهی فلج کننده بیاعتمادی وجود دارد: «نظام قضایی و دادرسی مستقل»، «نظام اداری قوی و سالم»، «وجود نهادهای مدنی ناظر»، «وجود احزاب هم سنگ کنترل کننده قدرت یکدیگر»، و «برابری قابل قبول اقتصادی و اجتماعی».
به مناسبت روز پزشک
عدم توازن قدرت و قواعد نامناسب حاکم بر رابطه نظام پزشکی و بیمه ها، سازمانهای بیمهگر را تقریباً در حد پرداختکننده هزینه هر آنچه که پزشکان تشخیص میدهند تقلیل داده و بیمهها تقریباً به صندوق پرداخت نظام پزشکی تبدیل شدهاند بدون آنکه قادر باشند رویههای کنترل هزینه را اعمال کنند، پایداری مالی بیمهها به خطر افتاده و انتقال ثروت غیرعادی به بخشی از پزشکان میسر شده است.
«کاری پردرآمد و عالی که با شرایط روحی و روانی من هماهنگ باشد»، «یک ماشین عالی از مارک بی.ام.دبلیو مدل ۲۰۱۷، رنگ مشکلی متالیک، فول آپشن»، «یک حساب بانکی بسیار پرپول». اینها بخشی از آرزوهایی بود که یک سارق در دفترچۀ یادداشتهایش نوشته بود. واقعیت این است که خیلی از ما اگر از خودمان بپرسیم «در زندگی چه میخواهی؟» به همینجور جوابها میرسیم.
آرتور شوپنهاور میگوید زندگی همچون آونگی میان رنج و ملال در نوسان است. از نداشتن چیزها رنج میبریم و وقتی هم که به آنها میرسیم ملول و خسته میشویم. جان استوارت میل، فیلسوف فایدهباور انگلیسی، طی یک فروپاشی روانی در دوران جوانیاش به این ملال پی برد. آیا میتوان نوعی از خوشبختی، شادی و لذت را در جهانی آرمانی یافت که در آن همۀ چیزهایی که میخواهیم برآورده شدهاند؟
«ماجراهای پینوکیو» اثر کارلو کلودی (۱۸۹۰-۱۸۲۶) نویسنده ایتالیایی به ظاهر داستانی برای کودکان است، اما بیان نمادین عمیقی از نظام اداری، سیاستگذاری عمومی، تصمیمسازی و تصمیمگیری در ایران نیز هست.
همه فکر میکنند تحسین زیادی بچه را به هیولایی حقبهجانب تبدیل میکند، اما ماجرا اصلاً به این سادگی نیست.
بررسی کتاب «سندرومِ خوشبختی» نوشتۀ کارل سدرستروم و آندره سپایسر
تمایلِ بیمارگونه به سالمبودن، دربارۀ خوببودنِ ذهنی هم صادق است. نظم اقتصادی جهان اطراف شما ممکن است از هم بپاشد و در اطرافتان هیچ آرمانشهر سرمایهداریای نباشد. با این وجود، شما میتوانید سعادت شخصی و رضایت شغلی داشته باشید.
اقتصاد سیاسیِ خوشبختی
دولت رفاه، علیرغم اینکه به خوشبختیِ انسانیِ بیشتری میانجامد، همچنان مورد حمله قرار میگیرد