آنچنان که از صحبتهای مقامات ارشد دولتی بر میآید طرح افزایش قیمت بنزین، منافع و مزایای قابل توجهی برای عامه مردم دارد، اما تعجب آور است که در موقع مناسب هیچ توضیح و روشنگری در این باره صورت نگرفته است. به واقع اگر این طرح در کنار تنگناهای طبیعی اش دارای فوایدی هم هست باید مردم را محرم و محترم شمرده و دست اندرکاران دولت و حاکمیت در این باره توضیح کافی ارائه کنند و تراز مثبت آن را برای همه تبیین کنند. طبیعتا تغییر دادن شرایط موجود همواره با مقاومت و مخالفت همراه میشود و افراد به صورت غریزی تن به تغییر نمیدهند. در واقع پیشبرد امور در هر جامعهای نیاز به مشارکت عمومی دارد و آحاد جامعه در شرایطی به منویات حاکمیت پاسخ مثبت میدهند که نسبت به بالادست، اطمینان و اعتماد داشته باشند.
دیدارنیوز ـ آرش راهبر: اعلام ناگهانی افزایش قیمت و سهمیه بندی بنزین در ساعت صفر جمعه ۲۴ آبان، با واکنشهای نه چندان غیرمنتظره، اما احساسی مردم مواجه شد. اعتراضهای خیابانی از روز جمعه آغاز شد و در روز شنبه و یکشنبه شدت گرفت و عدهای که تصور میکردند این افزایش قیمت موجب بروز گرانیهای تازه میشود به نشانه اعتراض، فضای مجازی یا خیابانهای شهر را به عنوان محلی برای پیگیری مطالبه خود برگزیده و در این میان عدهای دیگر نیز بر کالبد شهری خشم گرفتند. حال که عصبانیتهای لحظهای فروکش کرده و غبار خشم تا حدی فرونشسته، میتوان از چند زاویه به این ماجرا نگاه کرد.
۱- باید به مردم حق داد که در شرایط اقتصادی فعلی کشور، نسبت به چنین موضوع مهمی واکنش نشان دهند چرا که از دیدگاه عامه مردم، افزایش قیمت بنزین به معنی افزایش فوری قیمت کالاهاست و کیست که بتواند دوباره موجی از گرانی را تاب بیاورد؟ وقتی خط فقر در تهران ۸ میلیون تومان در ماه برآورد شده در حالی که متوسط دستمزد ماهیانه حدود دو و نیم میلیون تومان است و این شکاف قرار است عمیقتر شود، دیگر از عقل چه کاری برمی آید؟
۲- برخی از اقشار و کارشناسان بر دولت خرده گرفتند که چرا این اتفاق به صورت ناگهانی رخ داد و چرا افزایش قیمت سوخت به صورت پلکانی نبوده است؟! مگر نه اینکه از دولتهای قبل قرار بوده هر ساله ۲۰ درصد بر نرخ حاملهای انرژی افزوده شود؟ البته ما نماینده دولت یا مرجع پاسخگویی به این سوال نیستیم، اما اگر ماجرای چند ماه قبل را یادمان باشد شاید به دولت حق بدهیم. چند ماه قبل وقتی شایعهای بر مبنای افزایش قیمت بنزین شهر را درنوردید، هجوم خودروها به جایگاههای سوخت را شاهد بودیم و فوجی از مردم که میخواستند یک باک هم که شده با قیمت هزار تومانی بزنند. به زعم نگارنده شانس آوردیم که چند نفر زیر دست و پا از بین نرفتند!
۳- اینکه قیمت قبلی بنزین در ایران ارزان بوده یا نه و یا اینکه قیمت جدید بسیار گران است یا نه، از جمله سوالات پرتکرار این روزهاست. شاید پرسش اساسی این باشد که قیمت واقعی و تمام شده بنزین در ایران چقدر است؟ چرا که به هر حال در سیستم اقتصادی، عناصر مهمی در قیمت گذاری یک کالا نقش دارند و البته برای بنزین که یک کالای استراتژیک است ملاحظات بسیار دیگری هم وجود خواهد داشت. در مورد قیمت تمام شده بنزین در ایران جست و جوها به جواب دقیقی نمیرسد، اما یکی از معیارهای مرجع، نرخ فوب (FOB) یعنی قیمت بنزین روی کشتی در خلیج فارس است. قیمت بنزین فوب عموما بین ۴۷ تا ۵۰ سنت است که البته تا به دست مصرف کننده برسد هزینههای دیگری از جمله انتقال، ذخیره و کارمزد جایگاه دار هم به آن افزوده میشود. البته در صورت تولید بنزین در داخل کشور، این هزینههای جانبی هم کم خواهد شد، اما از سوی دیگر ایران میتواند بنزین تولیدی خود را صادر کند که در هر شرایطی این کار سودآور است و اتفاقا قیمت بنزین را در کشورهای تولید کننده معادل قیمت صادراتی آن در نظر میگیرند. با این محاسبات در واقع باید گفت که برچسب سه هزار تومانی بر روی بنزین باز هم در قیاس با کشورهای همسایه ارزان محسوب میشود.
۴- حجم تولید و مهار مصرف بنزین هم یکی دیگر از مسائل قابل بحث در این طرح است. در شرایطی که هم اکنون تولید داخل تقریبا با مصرف برابر است، اگر دولتمردان ایران نسبت به مصرف بی رویه بنزین در کشور حساس هستند طبیعتا باید راهی برای کاهش مصرف بیابند تا دست کم در این بخش در حالت خودکفایی بمانیم. امسال وزیر نفت اعلام کرد که ایران در تولید بنزین خودکفا شده و نیازی نیست که حتی بنزین سوپر وارد مملکت شود. مصرف داخلی اکنون به حدود متوسط ۱۰۰ میلیون لیتر در روز رسیده که ظاهرا هر سال ۱۰ درصد به آن اضافه میشود. بر پایه حرفهای بیژن زنگنه، روند افزایشی مصرف بنزین در ایران سریعتر از افزایش تولید آن است و طبیعتا به زودی دوباره نیاز به واردات وجود خواهد داشت. بنزین کالایی است که وارد کردن آن با توجه به تحریمهای موجود میتواند فشارهای بین المللی به کشور را سختتر کند؛ بنابراین کاهش مصرف سوخت و صرفه جویی میتواند یک راه حل باشد.
۵- الزام به کاهش استفاده از خودرو شخصی و مصرف بنزین به معنی افزایش استفاده از سیستم حمل و نقل عمومی است. در واقع یکی از پاسخهای فوری و آرامش بخش دولت در پی سهمیه بندی و افزایش قیمت بنزین، توسعه حمل و نقل عمومی است، اما طبق اعلام دست اندرکاران این حوزه، همه کلانشهرهای ایران دچار کمبود جدی در این زمینه هستند. طبق اعلام شورای شهر در تهران حداقل ۱۰۰۰ دستگاه اتوبوس و ۹۰۰ واگن مترو کمبود وجود دارد و در عین حال فرسودگی ناوگان هم تهدید بزرگی به شمار میرود. به عبارت دیگر در زمینه حمل و نقل عمومی مشوقهای مناسبی برای تقاضای حال حاضر هم وجود ندارد؛ چه برسد به اینکه تعداد متقاضیان نیز افزایش پیدا کند.
۶- آنچنان که از صحبتهای مقامات ارشد دولتی بر میآید طرح افزایش قیمت بنزین، منافع و مزایای قابل توجهی برای عامه مردم دارد، اما تعجب آور است که در موقع مناسب هیچ توضیح و روشنگری در این باره صورت نگرفته است. به واقع اگر این طرح در کنار تنگناهای طبیعی اش دارای فوایدی هم هست باید مردم را محرم و محترم شمرده و دست اندرکاران دولت و حاکمیت در این باره توضیح کافی ارائه کنند و تراز مثبت آن را برای همه تبیین کنند. طبیعتا تغییر دادن شرایط موجود همواره با مقاومت و مخالفت همراه میشود و افراد به صورت غریزی تن به تغییر نمیدهند.
در واقع پیشبرد امور در هر جامعهای نیاز به مشارکت عمومی دارد و آحاد جامعه در شرایطی به منویات حاکمیت پاسخ مثبت میدهند که نسبت به بالادست، اطمینان و اعتماد داشته باشند. این معادله در نهایت منجر به افزایش سرمایههای اجتماعی در دولت میشود و ممالکی که سرمایه اجتماعی عظیم تری داشته باشند مسیر توسعه را سریعتر طی میکنند. کوتاه سخن اینکه دولت محترم جمهوری اسلامی میتوانست با محرم دانستن مردم و تبیین فواید طرحی که آن را اجرا کرده، سرمایههای اجتماعی خود را افزایش دهد نه اینکه آن را از دست بدهد. مسئله بنزین و سوخت، جنبههای فنی و اجتماعی بسیاری دارد که باید درباره هر یک از آنها اطلاعات کافی و قانع کننده به مردم داد و پس از آن خواهیم دید که توده مردم با دولت همراهی خواهند کرد. تنها به عنوان یادآوری میتوان به سهمیه بندی سوخت در دهه ۱۳۶۰ اشاره کرد که با همراهی مردم بدون دردسر به سرانجام رسید.