چالشهایی که در کشور وجود دارد نه بحث جوانگرایی است و نه بحث افراد سالخورده. یعنی موانعی که بر سر راه اشتغال، توسعه و رشد کشور داریم هیچکدام از اینها نیستند. مشکل ما زیرساختها است که بزرگترین معضل امروز کشور است. بوروکراسی پیچیده اداری در کشور مانع رشد و توسعه کشور شده است و قبل از انقلاب تا امروز وجود داشته است و فکر میکنم بعدها نیز وجود خواهد داشت. تا زمانی که ما نتوانیم بوروکراسی پیچیده اداری کشور را حل کنیم، فقط شعار دادهایم. نه مدیریت پیر میتواند این مشکل را حل کند و نه مدیریت جوان.
دیدارنیوز ـ پرستو بهرامیراد: جوانگرایی در بدنه مدیریت کشور، از زمانی که قانون منع به کارگیری بازنشستگان به تصویب رسید، مورد توجه اکثر ارگانهای حکومتی قرار گرفته است. رقابت تنگاتنگی میان وزارتخانه ها برای اجرای طرح جوانگرایی درگرفته است اما سوال اساسی این است که چرا هیچگونه فراخوانی در این مورد صورت نگرفته است؟ معیار این انتصابها به چه صورتی است؟
یکی از مشکلاتی که در کشور ما در سطوح مختلف وجود دارد، توسل به رانت و پارتی در استخدامها و انتصابها است که مدتی است صدای اعتراض مردم و بسیاری از رسانهها را درآورده است. جوانگرایی که در گام دوم انقلاب مطرح میشود شکلی از شایستهسالاری است که باعث پویایی کشور در تمام جهات خواهد شد؛ اما اجرای آن بر مبنای رانت و باند، نمیتواند این هدف را محقق کند.
دیدارنیوز با دو نماینده مجلس شورای اسلامی که عضو کمیسیون اجتماعی هم هستند گفتوگو کرده است و چگونگی جوانگرایی در وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی را مورد پرسش قرار داده است.
نباید دست مقامات دولتی و وزرا را در انتصاب شایستگان ببندیم
شکور پورحسین شقلان نماینده مردم پارسآباد در مجلس شورای اسلامی به دیدارنیوز گفت: «دولت دوم روحانی رویکرد مناسبی نسبت به جوانگرایی داشته است. مجلس قانونی به نام قانون منع به کارگیری بازنشستگان را وضع کرد. ما بازنشستگانی داشتیم که اصلا نمی توانستند راه بروند ولی پستهای حساس و کلیدی کشور را داشتند. این قانون تاثیر بسیاری داشت و خیلیها رفتند. توسط این قانون 14 استاندار رفتند و استاندارهای جوانی به کار گرفته شدند. در وزارت صنعت تعداد کثیری از معاونهای وزارتخانه بازنشسته شدند. اگر میانگین سنی را در نظر بگیرید تعدادی از آنها که به کار گرفته شدهاند، واقعاً جوان هستند. این موارد نشان میدهد رویکرد مجلس و دولت جوانگرایی است».
وی در مورد نحوه انتخاب جوانان برای رده های مدیریتی بیان کرد: «معمولاً معیارهایی برای انتخاب مدیران در قانون مدیریت خدمات کشوری که به نوعی اساسنامه دولت است وجود دارد. در آنجا شاخصهایی برای انتصاب مدیران مطرح شده است. شاخصهایی مثل تخصص، سوابق، تجربه و تعهد. من معتقد هستم که شیوه انتخاب مدیران براساس فامیلبازی، رانت و سفارشات بالادستیها نباید صورت گیرد و قطعاً باید براساس اصل شایسته سالاری باشد. شکی نیست که جوانان مستعد بسیاری در کشور هستند که میتوان از ظرفیت آنها برای توسعه کشور استفاده کرد».
وی در ادامه گفت: «یکی از ارکان توسعه هر کشور در واقع جوانهای آن کشور هستند. ایران کشور جوانی است و جوانها در عرصه مدیریت مدعی هستند. اگر یادتان باشد مجلس خوشحال شد وقتی آقای مهندس جهرمی به عنوان وزیر ارتباطات از طرف رئیس جمهور معرفی شد و مجلس به ایشان رای اعتماد داد. اگر جوانان مستعد، کارآمد و متخصصی در کشور حضور داشته باشند باید از آنها استفاده کرد. وزارت تعاون هم چند نفر از جمله سید میعاد صالحی را به عنوان جوانگرایی مطرح کرد. البته براساس دلایل و مشکلاتی که وجود داشت ایشان را برداشتند. قبادی دانا، رئیس بهزیستی با اینکه جوان است تجربه یک فرد ۵۰ الی ۶۰ ساله را دارد. اخیراً در کمیسیون اجتماعی گزارشی ارائه داد و خوب بود. آقای دکتر رضوانیفر، مدیرعامل شستا که با او دیداری داشتیم فرد مناسب مدیریت خود بودند. سید میعاد صالحی نیز برخی از نمایندگان گفتند دیوان محاسبات اشکال گرفته که رشته تحصیلی ایشان با مدیریتی که قبول کردند، نمیخواند به همین دلیل ایشان را برداشتند. اینکه جوانان را چگونه انتخاب کنیم مهم است. در کشور ۱۰ نماینده داریم که سنشان پایینتر از ۴۰ سال است، ولی جوانان موفقی هستند».
پورحسین اظهار کرد: «حق نمایندگان تحقیق و تفحص است. اگر مسائلی شکل گرفت که نمایندگان فکر کردند نیاز به شفافیت از طرف یک مقام دولتی است، هیچ اشکالی ندارد که سوال بپرسند. من در آن جلساتی که کمیسیون اجتماعی از وزیر در مورد این مقوله سوال میپرسیدند، حضور داشتم اما معتقدم که نباید دست مقامات دولتی و وزراء را در انتصاب شایستگان ببندیم. اگر اسناد و مدارک متقنی وجود داشته این انتصابات صورت گیرد. انتخاب این مدیر نباید براساس روابط ناسالم و بدون تخصص باشد و اصل شایستهسالاری باید رعایت شود».
مشکل ما زیرساختها است نه جوانگرایی
حسن لطفی نماینده مردم رزن در مجلس شورای اسلامی به دیدارنیوز گفت: «چالشهایی که در کشور وجود دارد نه بحث جوانگرایی است و نه بحث افراد سالخورده. یعنی موانعی که بر سر راه اشتغال، توسعه و رشد کشور داریم هیچکدام از اینها نیستند. مشکل ما زیرساختها است که بزرگترین معضل امروز کشور است. بوروکراسی پیچیده اداری در کشور مانع رشد و توسعه کشور شده است و قبل از انقلاب تا امروز وجود داشته است و فکر میکنم بعدها نیز وجود خواهد داشت. تا زمانی که ما نتوانیم بوروکراسی پیچیده اداری کشور را حل کنیم، فقط شعار دادهایم. نه مدیریت پیر میتواند این مشکل را حل کند و نه مدیریت جوان».
این نماینده مجلس بیان کرد: «یک بخشی از بوروکراسی پیچیده اداری ناشی از اشکال در قوانین است. یعنی ما در قوانین کلیات را مینویسیم اما آن دستگاهی که می خواهد اجرا کند تفسیرهای متفاوتی از قوانین میکند. تا زمانی که در جامعه اجرا شود و اشکالات آن گرفته شود میبینیم که یک قرن یا پنجاه سال طول کشیده است. یعنی این اشکال در حوزه قانونگذاری است که در جزئیات ورود نمیکند و همیشه کلیات را تصویب میکند. این انتقاد به ما نمایندگان وارد است که کلیات را تصویب میکنیم و وارد ریز قضایای اداری نمیشویم. دوم اینکه ما هنوز زیر ساختهای مدیریتی را در کشور اصلاح نکردهایم و علاوه بر این که ضعف در قوانین است مشکل عمده در اجرا هم وجود دارد. یعنی ما علاوه بر این که نقص قانونی داریم و قانونگذار به جزئیات توجه نکرده و کلیات را تصویب میکند، در اجرای همین کلیات، تفسیرهای متفاوتی صورت میگیرد. نتیجه این میشود که برای مثال ما پزشک را در اداره راه و شهرسازی مدیر میکنیم و مهندس عمران را در ارشاد به کار میگیریم. نتیجه کار این میشود که مدیران مافوق کسانی را روی کار میآورند که از مافوق حرفشنوی داشته باشند و مدیری نمیآید که شایسته باشد تا بتواند ساختار را تغییر دهد. یعنی هر چه مافوقش دیکته کرد آن را اجراء کند».
لطفی در ادامه گفت: «شما حساب کنید که یک سیستم پیچیده کلاف سردرگم را یک جوان یا یک فرد پیر چگونه میخواهد باز کند؟! اگر میخواهیم کشور رشد کند ابتدا باید در نوشتن قوانین در مجلس شورای اسلامی که به عنوان نماینده به این نحوه قانونگذاری منتقد هستم، عجله نکنیم. یعنی کار کارشناسی صورت گیرد و از ریزترین آییننامههای اجرایی تا کلیات قوانین، هر قانونی را باید مجلس تصویب کند. یعنی باید جلوی ابلاغها و بخشنامهها و آییننامههای اجرایی که در تفسیر قوانین صادر میشود و منجر به فساد در کشور می شود، توسط مجلس گرفته شود که گرفته نمی شود. این یک راه است. دوم این که ما یک فرایندی را برای ارتقاء مدیریت داشته باشیم. برای مثال کسی که میخواهد استاندار شود حتماً باید یک دوره کارشناسی در وزارت کشور و یک دوره بخشداری طی کرده باشد، بعد معاون فرماندار، بعد فرماندار، بعد مدیر کل و بعد معاون استاندار و بعد استاندار شود. نه این که یک شبه ما یک نفر را از آموزش و پرورش برمیداریم و آنجا میگذاریم و او را فرماندار میکنیم. چه کسی این وسط آسیب دیده است؟ قطعاً مردم و مملکت آسیب میبینند. بنده معتقد به جوانگرایی هستم، اما جوانی که آشنا به امور باشد. جوانی که هم علم و هم حداقل تجربه را داشته باشد. مثلاً دکترای جغرافیای شهری را به عنوان رئیس اداره کار منصوب کنیم. آیا او میتواند موفق شود؟ حال جوان ۱۸ سالش باشد. گذشته از این حرفها ما باید ببینیم کشورهایی که رشد و توسعه کردند چگونه رشد کردند؟ اول زیرساختها را فراهم کردند و یا اول جوانان را سر کار آوردند. اما زمانی که ساختار درست شود، پیر و جوان فرق نمیکند و آن مجموعه خودش را میچرخاند. بحثم بر سر زیر ساخت ها است. تا زمانی که زیر ساخت ها فراهم نشود مشکل حل نمیشود. ما هیچ آمار و اطلاعات دقیقی از کارمندان دولت یا تک تک وزارتخانهها که مشخص شود چه کسی چند پست دارد، نداریم. این سؤال را از شما که اهل رسانه هستید میپرسم، چند نفر در کشور جویای کار و واجد شرایط کار هستند؟ این واجدین شرایط کار چند نفر باید کارشناس داشته باشند؟ ده تا کارشناس و یا صد یا هزار یا دو هزار کارشناس؟ بر اساس کدام استانداردها؟ ما چند نفر داریم؟ چند نفر کم داریم و چند نفر زیاد داریم؟ شما فرض کنید یک وزیر جوان سرکار گذاشتید اما زمانی که هیچکدام از این موارد را ندارد میخواهد چگونه آن را بچرخاند. به نظر من ضمن این که باید قوانین اصلاح شوند و بوروکراسی پیچیده اداری حذف شود، تا زمانی که هر چیزی سر جای خودش قرار نگیرد و زیرساختها فراهم نشود ما نمیتوانیم بگوییم با انتصاب جوانان یک وزارتخانه درست شده است».
وی در خصوص نخبهپروری اظهار کرد: «راه نخبهپروری این نیست که تا امروز از دانشگاه فارغالتحصیل شد، فردا بالاترین پست مملکتی را به او بدهیم وقتی حتی الفبای کار را نمیداند. راه نخبهپروری سهمیه دادن هم نیست و سهمیه هم کار غلطی است.کسی که نخبه است باید در آزمون بتواند نخبگی خود را نشان دهد. پس چرا ما او را از آزمون مستثنی میکنیم. قانونی که نخبگان را استخدام میکند باید ثابت باشد. باید آزمونهای استاندارد که گرید جهانی داشته باشد، گرفته شود. نخبه باید در آن آزمون شرکت کند و هر زمانی که در آزمون قبول شد بعد آموزشهای لازم را یاد بگیرد. اما بحث این است که متأسفانه آن رانتهایی که هست باعث شود که آن نخبه نتواند در جایی جذب شود و آن نخبه بیکار میماند و وقتی هم بیکار میماند، نمیتواند جایی هم جذب شود مجبور میشود که فرار کند. البته بنده معتقدم کسی که نخبه باشد در بیابان بیآب و علف هم میتواند برای خود یک مجموعهای درست کند و یک کاری فراهم کند. اما نخبه آن است که در شرایط بد بتواند خود و کشورش را نجات دهد».