
دیدارنیوزـ
اسفندیار عبداللهی: سلسله تنشهای میان ایران و آمریکا، به خصوص بعد از خروج دونالد ترامپ از توافقنامه برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) کماکان ادامه دارد.
مدتی قبل، واشنگتن اعلام کرد در صورت حمله نظامیان و وابستگان نظامی ایران به منافع، شرکا و متحدان منطقهای این کشور، واکنش سریع نشان خواهد داد، اما با این وجود، تقریبا همه حملاتی که طی یک و نیم ماه اخیر در دریا و خشکی (توسط طرفهای معلوم و نامعلوم) صورت گرفته است، مستقیما منافع آمریکا و متحدانش را هدف قرار داده است و از آنجایی که در همه موارد، انگشت اتهام آمریکا متوجه ایران بوده است، تاکنون حرکتی از طرف آمریکا صورت نگرفته است.
اتفاقات و حوادثی همچون انفجار محدود در کشتیهای حامل نفت در بندر فجیره امارات متحده عربی، بمباران لولههای انتقال نفت عربستان توسط انصارالله یمن، انفجار دو نفتکش در دریای عمان و هدف قرار گرفتن پهپاد جاسوسی آمریکا در آبهای سرزمینی ایران، از جمله آخرین مواردی بودند که با حادث شدن هر کدام، بیم جنگ در منطقه خلیج فارس میرفت. البته در سه مورد اول، جمهوری اسلامی ایران دخالت خود را تکذیب کرد، ولی ساقط کردن پهپاد «گلوبال هاوک» از طرف نیروی هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تایید شد.
شکار پهپاد آمریکایی از سوی سپاه، واکنشهای فراوانی را در پی داشت. سپاه پاسداران در اطلاعیه نخست خود با تأیید خبر هدف قرار گرفتن پهپاد آمریکایی اعلام کرد در نخستین ساعات بامداد روز پنجشنبه ۳۰ خرداد یک فروند پهپاد جاسوسی «گلوبال هاوک» آمریکا بعد از تجاوز به حریم سرزمینی جمهوری اسلامی ایران در منطقه روبروی کوه مبارک استان هرمزگان، هدف آتش پدافند نیروی هوا فضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی قرار گرفت و سرنگون شد.
پس از این اعلام رسمی، مقامات آمریکایی در ابتدای امر منکر حضور پهپاد خود در منطقه خلیج فارس شدند. ساعاتی بعد خبرگزاری «رویترز» به نقل از کاپیتان «بیل اوربان» سخنگوی ستاد فرماندهی مرکزی ارتش ایالات متحده «سنتکام» هدف قرار گرفتن یک پهپاد آمریکایی را تأیید کرد. این افسر نیروی دریایی آمریکا، اما مدعی شد که این هواپیمای بدون سرنشین در حریم ایران پرواز نمیکرده است.
پس از آن مقر فرماندهی نیروهای آمریکا در منطقه غرب آسیا هم با صدور بیانیهای به صورت رسمی ساقط شدن یک پهپاد این کشور توسط سامانه پدافندی جمهوری اسلامی ایران را تأیید کرد. صبح جمعه به وقت ایران، مباحثی در خصوص تصمیم ترامپ مبنی بر حمله به چند نقطه ایران و پس گرفتن این تصمیم در لحظاتی قبل از حمله منتشر شد.
به نظر میرسد عملیات انهدام پهپاد آمریکایی، در نظر همگان کار بزرگ و غیر قابل پیش بینی بوده است، به حدی که موجبات تعجب بسیاری از کارشناسان شرقی و غربی را فراهم کرده است. این حیرت در رسانههای غربی و عربی، نمود آشکارتری داشته است.
گویا تکنیکی که در سقوط پهپاد آمریکایی به کار گرفته شد به نوعی آمریکاییها را دچار سردرگمی کرد و آنان را به این نتیجه رساند که در محاسبات خود نسبت به توانایی ایران باید تجدید نظر کنند. همین مسئله موجب شد جلسه اضطراری کاخ سفید با حضور اعضای ارشد کنگره و پنتاگون، در ظاهر امر، بی نتیجه پایان یابد و رییس جمهور آمریکا در اتخاذ تصمیم نهایی، دچار تردید شود. اما سوالی که مطرح میشود آن است که این تردید و نرمش همراه با گیجی، ناشی از چیست؟
یقینا آمریکاییها به عنوان بزرگترین قدرت نظامی جهان، از تحقیر شدن در عرصه میدانی بین المللی خوشحال نیستند و اگر میتوانستند بدون کوچکترین درنگی، حداقل نسبت به سرنگونی پهپاد گلوبال هاوک، واکنش عملی نشان میدادند، لذا این جنس از انفعال و سردرگمی آمریکاییها در اتخاذ تصمیمی روشن نشان میدهد آنها متوجه گستره و میدان عمل جمهوری اسلامی در صورت وقوع یک جنگ شده اند.

کدام کشورها از گسترش تنش میان ایران و آمریکا سود و زیان می برند؟
با وجود آن که هنوز در خصوص وقوع جنگ هرچند محدود بین ایران و آمریکا تحلیل روشن و محکمی وجود ندارد و هرکس از جهتی و زاویهای به این موضوع نگاه میکند، ساقط شدن پهپاد آمریکایی در آبهای سرزمینی ایران، جنبههای دیگری هم داشته و دارد.
۱. تاکنون کشورهایی در حاشیه جنوبی خلیج فارس تلاش میکردند به نوعی با ترسیم چهرهای جنگ طلب از ایران، کشورهای فرامنطقهای را ترغیب کنند تا وارد منازعه با ایران شوند، اما آنان در حال حاضر مشاهده میکنند ایرانیها بدون هیچ واهمهای از سرزمین خود دفاع میکنند و بالاتر از آن شاهد توانایی دفاعی ایران در حد و سطحی هستند که یک پرنده رادار گریز و پیشرفته آمریکا را هدف قرار میدهد، لذا ترسی توام با تامل برای این کشورها به وجود آمده است. شاهد مثال هم آنکه بعد از سقوط این پهپاد، کمترین واکنش را از سوی کشورهای مذکور شاهد بودیم. گویا در حال تامل هستند که اگر آمریکا آنها را در مقابل ایران تنها بگذارد، چه میشود!
آیا کشورهایی، چون امارات متحده عربی، عربستان سعودی و بحرین در صورت بی عملی و انفعال طولانی مدت آمریکا، به دشمنی با ایران ادامه میدهند؟
۲. در حوادث و اتفاقات اخیر از فجیره تا آسمان هرمز، روز به روز واکنش لسانی آمریکاییها ـ به جز چند جمله حاشیهای ـ نرمتر شده است. در این میان میتوان از جهت دیگری به این نوع از واکنشهای آمریکاییها نیز نگریست. وقایع را که کنار یکدیگر قرار دهیم متوجه میشویم هر یک از آنها در قیمت بین المللی نفت اثر گذاشته اند. سوالی که مطرح میشود آنست که چه کسانی از این افزایش قیمت نفت سود میبرند؟ به نظر میرسد آمریکاییها و روس ها، بیشترین سود را خواهند برد.
استخراخ نفت شیل (Shale oil) در ایالات متحده آمریکا ارتباط و وابستگی مستقیمی با قیمت جهانی نفت دارد. هرگاه میانگین قیمت جهانی نفت به زیر ۵۵ دلار در بشکه رسیده است، استخراج نفت شیل در آمریکا متوقف شده است. در منطقه پر تنش خلیج فارس و در صورتی که وضع بر همین منوال پیش برود، همانگونه که چند شرکت هواپیمایی بین المللی اعلام کرده اند تا اطلاع ثانوی از پرواز بر فراز خلیج فارس و دریای عمان اجتناب میکنند، بعید نیست در روزهای پیش رو، شرکتهای بیمه نفتی مانع عبور مشتریان خود از تنگه هرمز شوند. در این حالت، کشورهای نفت خیز عربی با افت شدید فروش مواجه میشوند. باوجود منابع نفت شیل، آمریکاییها نیاز کمتری به واردات نفت تهاتری پیدا میکنند و صنایع خود را از این ناحیه تامین میکنند.
روسیه نیز به عنوان یکی از بزرگترین صادرکنندگان نفت، سود میبرد. با توجه به اینکه مقصد نفت روسیه اروپاست، این کشور به راحتی میتواند جایگزین نفتی شود که از تنگه هرمز عبور میکرد و وارد اروپا میشد.

ایران هراسی و دوشیدن کشورهای منطقه توسط آمریکا
ایران در این بازی جنگ، نفت و اقتصاد، قطعا سودی نصیبش نمیشود، ولی میتواند امیدوار باشد در این رهگذر، برخی کشورهای منطقه و همسایگان ایران، متوجه کلاه بزرگی که آمریکاییها سرشان گذاشته اند بشوند.
اگر این نگاه درست باشد، زیان اصلی نصیب چین، هند و کشورهای آسیای جنوب شرقی میشود، زیرا تنش در آسمان و دریا در منطقه خلیج فارس، حتی اگر کوتاه و مقطعی باشد؛ هم از جهت افزایش بهای نفت و هم از جهت توقف صدور، دودش بعد از صادرکنندگان به چشم این خریداران شرقی میرود.
در این حالت است که سود دیگری نیز به آمریکا میرسد و آن ترساندن متحدان عرب خود از لولوی ایران و دوشیدن بیش از پیش آنهاست، بخصوص بعد از اقدام مقتدرانه ایران علیه پهپاد آمریکایی که فروش «امنیت» به حکام عرب منطقه از سوی آمریکا آسانتر هم شده است.
امید اجماع جهانی علیه ایران؛ واهی یا واقعی؟
موضوع دیگری که در این اتفاقات، بار دیگر خود را نشان داد و حکایت از تلاش دولت آمریکا داشت، موضوع اجماع جهانی علیه ایران بود و دور از ذهن نیست اگر گفته شود صبر آمریکاییها و واکنش تامل برانگیز آنها در قبال ایران، برای جلب آرای بین المللی و همراهی آنان برای ایجاد چنین اجماعی است.
در قضیه انفجار دو نفتکش در دریای عمان، انگلیس با آمریکا همراه شد، در نتیجه واشنگتن در پی آنست که با هر اتفاقی که در منطقه رخ میدهد کشورهای بیشتری را علیه ایران با خود همراه کند و در نتیجه، اجماعی شکل گیرد، البته حداقل بعد از ساقط شدن هواپیمای جاسوسی، انتظارات آمریکاییها برآورده نشد.
پس از اقدام ایران علیه این پرنده متجاوز آمریکایی، روشنترین و بدیهیترین برداشت و تحلیل در مقطع کنونی این است که همگان متوجه گوشهای از توانایی دفاعی و تکنولوژی تسلیحاتی ایران شده اند و تجدید نظر در نوع نگاه به ایران، در گفتار و رفتارشان مشهود و مبرهن است.
تمام این موضوعات در حالی اتفاق افتاده است که کارگروه ویژه اقدام مالی (FATF) در پایان نشست هفتگی خود در پاریس فرانسه تصمیم گرفت که تعلیق اقدامات متقابل علیه ایران را برای یک دوره سه ماهه دیگر تمدید کند و به ایران برای تکمیل تعهداتش تا ماه اکتبر زمان داد. FATF با وجود اذعان به آغاز نظام نقدینگی شفافتر در ایران از نوامبر ۲۰۱۷ و اجرای قوانین مبارزه با پولشویی از ژانویه ۲۰۱۹، نسبت به عدم اجرای تعهدات باقی مانده (لوایح پالرمو و CFT) ابراز نارضایتی کرده و از ایران خواسته است که هر چه زودتر آنها را اجرایی کند. این اقدام نیز مشخص میکند ایالات متحده آمریکا برای همراه کردن نهادهای بین المللی و جلب نظر کشورهای اروپایی برای رسیدن به یک اجماع جهانی علیه ایران با شکست مواجه شده است.