سید جواد جمالی، در یادداشتی با عنوان «برکات تحریم برای اقلیت ممتاز» در روزنامه شرق نوشت: در اثر تحریمها، اقتصاد ایران به اقتصادی با درهای بسته تبدیل شده و حداقل روابط یا فضای اقتصاد جهانی را دارد. یکی از خصایص اقتصاد بسته از بینرفتن رقابت و ایجاد محیطی انحصاری و رانتی در اقتصاد است. در اثر انحصار، عده کثیری متضرر میشوند، زیرا هیچگونه قدرت انتخابی را ندارند و هر محصولی را با هر قیمتی که عرضه میشود باید خریداری کنند.
دیدارنیوز _ سید جواد جمالی: در روز ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱، خبر مهمی توسط تمامی خبرگزاریهای دنیا مخابره شد. آن خبر مهم عبارت بود از حمله تروریستی القاعده به مرکز تجارت جهانی در نیویورک. در اثر این حمله تروریستی نزدیک به سه هزار نفر به کام مرگ فرورفتند. این حادثه جدا از تلفات انسانی، خسارت مالی و اقتصادی عظیمی بر پیکره اقتصاد جهان تحمیل کرد.
پس از این رخداد دولت آمریکا، خود را در جبهه مبارزه با تروریسم قرار داد. مؤسسه بینالمللی واتسون دانشگاه براون مدعی است از سال ۲۰۰۱ تا ۲۰۱۵ نزدیک به چهار هزار میلیارد توسط دولت آمریکا صرف مبارزه با تروریسم شده است. در مجموع حادثه ۱۱ سپتامبر زیان و لطمات اقتصادی چشمگیری را به ارمغان آورد. اما حمله ۱۱ سپتامبر زوایای دیگری نیز داشت. دیک چنی وزیر دفاع بوش پدر، سهامدار و عضو هیئتمدیره شرکت هالیبرتون بود. در سال ۲۰۰۳ آمریکا به بهانه حمایت مداوم صدام از تروریسم، حمله نظامی به عراق را آغاز کرد. در اثر این حمله شرکت هالیبرتون حضوری فعال در عراق را تجربه کرد. خانم ناتومی کلاین در کتاب «دکترین شوک» چنین بازگو میکند: تصمیم گرفته شد که ارائه خدمات به ارتش آمریکا توسط بخش خصوصی ارائه شود؛ لذا شرکت هالیپرتون متعهد بود تمامی امکانات رفاهی را برای سربازان آمریکایی مهیا کند. گفته میشود درآمد هالیبرتون بر اساس درصدی از هزینههای انجامشده بود. یعنی هرقدر هزینه سربازان شرکتکننده در جنگ با تروریسم افزایش مییافت، متعاقبا درآمد هالیبرتون نیز رشد میکرد.
پل برمر به عنوان نماینده دولت آمریکا در سال ۲۰۰۳ در عراق منصوب شد. برمر قوانین اقتصادی فاجعهباری را بر اقتصاد عراق تحمیل کرد که قادر بود منافع شرکتهای آمریکایی حاضر در عراق را تأمین کند. طبق این قوانین وضع شده، شرکتهای آمریکایی میتوانستند صددرصد سهام شرکتهای عراقی را تصاحب کرده، از پرداخت مالیات معاف شده و قادر بودند درآمدهای خود در عراق را بهطورکامل از عراق خارج کنند، بدون آنکه ملزم باشند در این کشور سرمایهگذاری کنند. براساس این توافقنامه حتی سادهترین کارها مانند سمپاشی گیاهان نیز به آمریکاییها سپرده شد. به عبارتی عراقیها، مانند تماشاگران مرعوب فقط نظارهگر جولاندادن آمریکاییها بودند. در این ایام صرفا برای بازسازی عراق ۳۸ میلیارد دلار از کنگره آمریکا، ۱۵ میلیارد دلار از کشورهای دیگر و ۲۰ میلیارد دلار از درآمدهای نفتی عراق تأمین مالی شد. رفتار آمریکا با عراق مانند شرکتی بود که میخواهد سهام آن عرضه اولیه شود. هرچند ۱۱ سپتامبر، حادثهای ناگوار بود، ولی برخی از آن حادثه، بر مبنای سرمایهگذاری فاجعهمحور توانستند منافع شخصی و سازمانی خود را حداکثر کنند. این روند گیجکننده با یک شاخص اقتصادی موسوم به شاخص نسبت سلاح به خاویار نیز رصد شده است. این شاخص میزان فروش جتهای جنگنده و جتهای اعیانی و گرانبها (معادل مفهوم خاویار) را نشان میدهد. در ۱۷ سال متوالی قبل از حادثه ۱۱ سپتامبر همواره چنین بود که وقتی فروش جتهای جنگنده افزایش مییافت، جتهای اعیانی با کاهش فروش مواجه بود و بالعکس. اما بعد از واقعه ۱۱ سپتامبر خرید هر دو نوع جت جنگی و اعیانی همزمان افزایش پیدا کرد. هرچند رشد اقتصادی چین در رشد خرید جتهای اعیانی بی تأثیر نبوده، ولی مطالعات نشان میدهد افراد مرتبط با شرکتهای نفتی، شرکتهای پیمانکاری نظامی، شرکتهای تولیدکننده تجهیزات امنیتی و تولیدکنندگان اسلحه، همگی از ذینفعان بحران ۱۱ سپتامبر بودند.
اقتصاد ایران سالهاست با مشکلات مربوط به تحریمها دست و پنجه نرم میکند. تحریمهای غرب صدمات غیرقابل جبرانی را بر پیکره اقتصاد ایران وارد کرده است. تحریمها سبب شده ارتباط شبکه بانکی داخلی با نظام بانکداری بینالمللی مختل شود، مقدار صادرات کاهش یابد و یا به علت دادن تخفیف، مبلغ دریافتی ناشی از صادرات تنزل پیدا کند. از سوی دیگر به دلیل تحریمها بخشی از درآمد حاصل از صادرات بلوکه شده و به کشور بازگردانده نشود. میزان سرمایهگذاری در صنایع کاهش یابد، ورود تکنولوژی روز دنیا به داخل کشور امکانپذیر نباشد و... همه موارد مبین این مطلب است که در اثر تحریمها هزینههایی به اقتصاد ایران تحمیل شده که میتوانست در صورت نبودن تحریمها از اقتصاد ایران حذف شود.
به گفته آقای فلاحتپیشه، نماینده ادوار گذشته مجلس، براساس برآوردی که نهادهای دولتی انجام دادهاند، زیان سالانه ناشی از تحریمها ۳۶ میلیارد دلار است. خلاصه آنکه در اثر تحریمها، نرخ رشد اقتصادی کاهش یافته، جهشهای چندباره نرخ ارز و تورمهای سهمگین به امری عادی در اقتصاد ایران تبدیل شده و با کاهش درآمد سرانه و قدرت خرید، فقر موجود در جامعه روندی تزایدی داشته است. اما در پس پرده تحریمها، فرصتهای ویژهای برای کسب درآمد و ثروت خلق شده است. در اثر تحریمها، اقتصاد ایران به اقتصادی با درهای بسته تبدیل شده و حداقل روابط یا فضای اقتصاد جهانی را دارد. یکی از خصایص اقتصاد بسته ازبینرفتن رقابت و ایجاد محیطی انحصاری و رانتی در اقتصاد است. در اثر انحصار، عده کثیری متضرر میشوند، زیرا هیچگونه قدرت انتخابی را ندارند و هر محصولی را با هر قیمتی که عرضه میشود باید خریداری کنند، از سوی دیگر عدهای اندک که انحصار در اختیار آنهاست میتوانند از نبود شرایط رقابتی از حداکثر امتیاز بهرهمند شده و منافع خود را بیشینه کنند. در این حالت تعداد اندکی از افراد با زیان رساندن به عده بیشماری از افراد منافع خود را افزایش میدهند. داگلاس نورث، دارنده جایزه نوبل اقتصاد، در کتاب «نظم و خشونت اجتماعی» اشاره میکند که در ساختارهای بسته، افراد بهرهمند از رانتها و انحصارها، ائتلاف مسلطی را پدید میآورند که نقش اصلی این ائتلاف حمایت از اعضای داخل ائتلاف بهمنظور حفظ امتیازها و رانتهاست. تداوم حفظ ائتلاف شکلگرفته باعث پایداری انحصارها و رانتها میشود. از طرف دیگر افراد و سازمانهای موجود در این ائتلاف، قدرت اقتصادی و سیاسی لازم را برای حفظ ساختار فعلی دارند. وجود تحریمها به ایجاد و تقویت چنین ائتلاف مسلطی کمک شایانی کرده است. داگلاس نورث معتقد است آفرینندگان ائتلاف مسلط، منافع خود را در حفظ شرایط موجود میدانند، ازاینرو میتوان انتظار داشت ذینفعان تحریمها نیز منفعت خود را در تداوم شرایط فعلی ترسیم کرده و از تغییر در شرایط فعلی مقاومت کنند.
سخن آخر اینکه حوادث ناگوار، فجایع و بحرانها، آثار مخرب قابل ملاحظهای را با خود به ارمغان میآورند. البته هستند افراد یا سازمانهایی که این وقایع ناخوشایند را به فرصتی برای کسب درآمد و ثروت تبدیل کنند. مایک لانگرن در کتاب «دولت پنهان» اذعان میدارد در جنگ جهانی اول، بحران مالی ۱۹۲۹ و جنگ جهانی دوم و دههها بعد از آن حوادث، ثروت و سرمایههای افراد صاحب ثروت و ذینفوذ کاهش یافت، ولی بحرانهای اخیر در جهان برخلاف گذشته در جهت رشد ثروت گروه اقلیت ممتاز گام برداشته است. فرید زکریا در کتاب «آینده آزادی» روایت قابل تأملی را بازگو میکند، وی میگوید در فیلم کشتی تایتانیک، عوامل فیلم، کشتیای را به نمایش میگذارند که نشاندهنده یک جامعه طبقاتی است، یعنی کشتی به بخشهای اعیاننشین، بخش متوسط و بخش کمدرآمدها تقسیم میشود. فرید زکریا مینویسد: این تمام ماجرا نیست او میگوید طبق آمار افراد متعلق به طبقه اعیاننشین، سنت قدیمی تحت عنوان «اول زنان و کودکان سپس مردان» را تا حد زیادی رعایت کردند. طبق آمار اکثر مردها از استفاده از قایق نجات امتناع ورزیده و جای خود را به کودکان و زنان دادند. از این رو ۸۰ درصد زنها نجات یافتند و ۹۰ درصد مردان غرق شدند. جان جاکوب و بنجامین گوگنهایم که جزء ثروتمندترین افراد آن روزگار بودند و در فهرست ۴۰۰ نفر اول ثروتمند دنیا در مجله فوربس قرار داشتند، با خودداری از سوارشدن بر قایق نجات در جهت نجات جان زنان و کودکان، جان خود را از دست دادند. نزدیک پارک پتومک در شهر واشنگتن مجسمهای از مردی با دستانی گشاده قرار دارد که در کتیبهای بر ستون آن نوشته شده: تقدیم به مردان شجاع تایتانیک که جانشان را نثار کردند تا زنان و کودکان نجات یابند. این مجسمه با پولهای اهدایی ۲۵ هزار زن از سراسر آمریکا بنا شده است. وقتی بزرگان جامعه حاضرند از منافع خود صرف نظر کنند جامعه نیز یاد آنها را گرامی خواهد داشت.
تحریمها طی سالیان گذشته، فشار سهمگینی را بر اقتصاد ایران تحمیل کرده، ضربان نبض اقتصاد کشور را کاهش داده و در عین حال کام عدهای را شیرین کرده است. اقلیت ممتاز و ائتلاف مسلط شکلگرفته در تلاش است از الگوی خصوصیکردن منافع و عمومیکردن هزینهها تبعیت کنند، به اعتقاد داگلاس نورث، پیدایش و تداوم فعالیت ائتلاف مسلط از ثمرههای ساختارهای سیاسی بسته، غیرمنعطف و انحصاری است که سبب خلق ساختارهای اقتصادی ناکارآمد، غیررقابتی و مبتنی بر رانت میشود.