مسعود پیوسته، خبرنگار دیدارنیوز گزارشی خواندنی از نشست «موانع روشنفکری در ایران» در تالار فرهنگ فرهنگسرای ملل قیطریه تهیه کرده که در این مطلب میخوانید.
دیدارنیوز: روز سهشنبه، ۱۶ امرداد، گروه جامعه شناسی صلح انجمن جامعه شناسی ایران و کانون فرهنگ و زندگی، متولی برگزاری نشست «موانع روشنفکری در ایران» بودند.
صراحتِ بدون تعارفِ عنوان نشست، برایم شوق انگیز آمد و با شوق، ساعت ده و نیم صبح به جلسه رسیدم که در تالار فرهنگ فرهنگسرای ملل قیطریه برگزار میشد.
مقدمهی نیم ساعتهی نشست، همچین نسبتی با متن و موخره و نتیجهی این گردهمایی و سه سخنرانی نداشت.
شاید حسب عادت سلسله نشستهای سه شنبههای کانون فرهنگ و زندگی، این بار نیز به شعر و غزل و حافظ و کرشمه و خم ابروی یار گذشت، اما بلافاصله از ساعت یازده، نشست به موضوعش برگشت و اولین سخنران، دکتر حسن امیدوار، مدیر انجمن گروه جامعه شناسی صلح، با نام خداوند حقیقت و زیبایی و سلام بر مخاطبان حاضر صلح اندیشش، به واقعیات واقعا موجود شرایط حاضر پرداخت و اینکه ما در این شرایطی که شبح جنگ بالای سرمان است، در جست و جوی صلحیم.
حسن امیدوار
امیدوار، در ابتدای سخن، گروه جامعه شناسی صلح را یک گروه علمی و تخصصی معرفی کرد و گفت: «اگر در گذشته، روشنفکران به نان و قلم و آزادی میپرداختند، حالا به این دغدغهها باید «صلح» هم اضافه شود.
صلح، یک فرآوری اجتماعی است و در ظرفیتهای اجتماعی شکل میگیرد. درست است که حاکمیت، سمت صلح یا جنگ را تعیین میکند، اما جامعه هم میتواند. صلح با آگاهی و خردِ یک ملت پیوند میخورد.»
وی از فرهنگسرای قیطریه تشکر کرد که بانی برگزاری این جنس مطالعات فرهنگی است.
امیدوار، از ویژگیهای مطالعات فرهنگی گفت و اینکه، شاخه مهمی از علوم انسانی است و میتواند به انسانیتر شدن جوامع انسانی کمک کند.
درباره نکات منفی مدرنیته در شرایط حاضر گفت: «بحث تسلیحات و جنگ افزارهای مدرن و مخرب در جامعه شناسی جنگ است که معتقد است کشورهای ضعیف هم باید مجهز به همین جنگ افزارهای مدرن شوند، تا توازن ایجاد شود. در حالی که جامعه شناسی صلح، چیز دیگری میگوید. تجمیع تسلیحات و سلاحهای مخرب، میتواند غرایز جنگ طلبانهی آدمها را بیشتر کند.»
مدیر گروه جامعه شناسی صلح، در پایان سخنانش برای برحذر داشتن جوامع از جنگ، فکتی از لویی چهاردهم فرانسه آورد که قرار بود، بهترین زره ساز را پیداکنند تا برای لویی چهاردهم، زرهی سازد که وی را از هر گزندی در جنگ، محفوظ بدارد. اما بهترین زره ساز به وی گفت: «برای در امان مانی از هر حادثهای در جنگ، بهتر است از میادین جنگ دور باشید!»
دکتر علی ملک پور، عضو و دبیر گروه جامعه شناسی صلح، در ادامهی نشست، گفت: «درباره پدیدهی صلح، باید بیش از همیشه حرف زد. درباره اینکه، اندیشه صلح، چگونه در جامعه تکوین پیدا میکند. در ذهن آدم ها.»
علی ملکپور
ملک پور به سابقهی ده هزارساله جامعه بشری اشاره کرد و گفت: «از این ده هزار سال، پیشینهی بشری، فقط دویست و سی چهل سال، جنگ نبود، بقیه اش جنگ بود.
اندیشهی صلح، اول در ذهن خردمندان شکل میگیرد. در دانشگاهها پرورده میشود و برای غیردانشگاهیها هم از طریق روشنفکران و روزنامه نگاران و ... به واسطهی شناخت دوسویه شان که هم زبان مردم را میفهمند و هم زبان خردمندان را موجب گسترش اندیشه صلح در جامعه میشوند؛ و فاز سوم هم که خود مردم هستند. عامهی مردم. زندگی روزمره شان، مصرف کنندگان اندیشههای صلح. از کنشهای فردی گرفته تا جمعی.
دکتر احمد بخارایی (جامعه شناس)، به تفصیل به موضوع نشست پرداخت. ابتدا از معنا و مفهوم روشنفکری گفت و از روند شکل گیری و پدیداری تاریخی اش.
احمد بخارایی
دوم، نگاه شکلی و فرمی و قالبی به پدیده. (همان علت صوری در منطق)
سوم، زاویهی محتوایی و عناصر محتوایی پدیده.
چهارم، معطوف به آینده، پیامدها و خروجیهای آن پدیدار و رخداد. نگاه جامع، مجموع که این چهار مورد است و نتیجه و خروجی آن که از همه مهمتر است.
روشنفکری، خروجی اش چیست؟
یکی از شاخصهای این مهم، توسعه سیاسی است.
چرا توسعه سیاسی اتفاق نیفتاده است؟
هانتینگتون، چهار مولفه دارد.
تفکیک قوای سیاسی (همان استقلال قوا و حتی احزاب)
دوم، مشارکتهای داوطلبانه. ان جی او ها.
سوم، حاکمیت عقلایی است. یعنی سیاستگذاریها در جامعه، براساس واقعیات واقعا موجود و ملموس باشد.
حالا برسیم به موانع توسعه سیاسی. یعنی اینکه پس پدیده روشنفکری محقق نشده.
یک: خشونت سیاسی. یعنی خشونت، مشروع سازی بشود. با قانون، لباس موجه بپوشد.
مانع دوم، وجود دولت استبداد و ایدئولوژیک است. مردم در این شرایط، منفعل اند. بی تفاوتی اجتماعی شکل میگیرد. ما الان خودمان داریم حس میکنیم این شرایط را.
ما خودمحوریم. خودخواهیم. دیگری خواه نیستیم. البته خب، مطلق نیست این. جو غالب، خودخواهی است.
سوم، تمرکز منابع قدرت، فساد ساختاری و رانتی و ...
مانع چهارم، شکافهای طبقاتی است. شکافهای قومی و مذهبی. شکافهای اجتماعی و اختلاف و فاصله نسلی. مثل بین من و دانشجوی من. مثل معلم و دانش آموزانش. مثل پدر خانواده و فرزندانش و ... این تشتتی که هست، نشان میدهد روشنفکری محقق نشده.
در اروپا از همان قرون ۱۶ تا ۱۸ از همان دکارت مثلا که مقدمهی روشنگری است. آرام، کلیسا پس زده میشود. اومانیسم، زمینه هایش مساعد میشود. از قرن هجده، پدیدهی روشنفکری، روشنگری شکل میگیرد. خرد، از قیود آزاد میشود.
من میاندیشم، پس هستمِ دکارت، یعنی بودنش را مشروط به اندیشیدن میکند. شک دکارتی همین جاست. آزادی خرد، از قیود. تغییر موضوع و موضع فلسفه، از وجود به شناخت. شناسایی، چگونه حاصل میشود؟ ویژگی سومی هم هست. نسبیت به جای مطلقیت مینشیند.
ویژگی چهارم، آن علل و اصولی که دنبالش بودند، در شکل گیری پدیده ها، در درونش جست و جو میشد، نه در ورای آن و در خارج آن. بیشتر، حرف از چیستی بود. چیستی حقیقت، انسانیت، عدالت. اما هشت ویژگی مشترک روشنگری و روشنفکری و راهکارها.
یک: اتکا به خرد
دو: نوگرا بودن
سه: مبتنی بودن به استدلال، دلیل اخلاقی، دلیل منطقی و معرفت شناختی. منطق، ابزار درست اندیشی؛ و بعد، تکیه بر روش شناسی تجربی. برآمده از واقعیات. یعنی لمس جامعه. دیگر اینکه، آلترناتیوساز باشد.
مورد بعد، اندیشهی معطوف به عمل و بالاخره بحث جهانی بودن است. روشنفکری منطقهای نه، بلکه باید جهانی باشد. راهکار ششم، موضوع بحران هویت است. مثل بحران در هویت ملی. بحران دینی هم که در طی چهار دهه اخیر به بحران هویت ملی افزوده شده.
راهکار هفتم، بحث فردگرایی است. فرد نه به معنای ابژه، بلکه سوژه و انسان به ما هو انسان. نه به معنای فرد رضا پهلوی، خمینی و ...
و بالاخره مورد هشتم و راهکار آخری، راهکار به مثابه یک مشکل. ما در ایران یک مشکل تاریخی داریم و این را باید بدانیم.»
آقای شهردار زاکانی کلاهت را بگذار بالا
انگار فرنگ سرا ها هنوز هم تحت تسلط غرب گدا هاست که مزخرفات آنها با افتخار در آن نشر میشود ...