
ساسان کریمی، تحلیلگر سیاست خارجی با اشاره به اینکه توافقهای موقتی و غیرعلنی تامینکننده منافع اصلی ما نیستند، گفت: علیرغم همه هشدارهای کارشناسان سطح بالای این رشته، پنجره احیای برجام با تعلل دولت سیزدهم بسته شد.
دیدارنیوز: پیش از هر چیز باید فضای امنیتی شده علیه خودمان را در جهان تغییر دهیم
تحلیلگر سیاست خارجی گفت: توافقهای غیرعلنی، موقتی و بخشی به طور کلی تامین کننده منافع اصلی ما نیستند. چرا که ما پیش از هر چیز باید فضای امنیتی شده علیه خودمان را در جهان تغییر دهیم. با چنین اقداماتی ممکن است در حوزهای دست دولت به طور موضوعی بازتر شود، اما سرمایه گذاری و همکاری و ... با ایران به سمت عادی شدن نمیرود.
ساسان کریمی تحلیلگر سیاست خارجی، در پاسخ به این سوال که حسین امیرعبداللهیان در گفتوگوی اخیر خود از سند سپتامبر صحبت کرد که قرار بود بین ایران و طرف مذاکرهکننده امضا شود، اما سخنگوی وزارت امور خارجه گفت موضوع سند سپتامبر موضوع جدیدی نیست، نظر شما در مورد طرح این مساله چیست، گفت: حدس من این است که این متن مربوط به مذاکرات قبلی است که به بایگانی سپرده شده بود؛ بنابراین واقعاً هم چیز خاصی نیست. واقعیت این است که مطلوبیت احیای برجام لااقل تا انتخابات ریاست جمهوری برای دولت بایدن از بین رفته است چراکه قادر به محاسبه و تضمین ریسک سیاسی آن برای انتخابات نیستند؛ بنابراین لااقل من منتظر احیای برجام نیستم. تلاش دولت کنونی ما برای آفریدن و جا انداختن کلمات جدید به جای برجام و ... برای کشور ارزان تمام نشده است. در واقع علیرغم همه هشدارهای کارشناسان سطح بالای این رشته، پنجره احیای برجام با تعلل دولت سیزدهم بسته شد.
وی افزود: یادمان هست که اوایل دولت چند ماهی بدون ابراز علت مشخصی مذاکرات تعطیل شده بود و بعد از آنکه تیم جدید به مذاکره بازگشتند، رویاپردازانه تقاضای کنارگذاشتن تمام مذاکرات شش دور انجام شده توسط عراقچی را داشتند که حتی روسیه و چین هم به این مساله اعتراض کردند. بعد هم مرتبا اصلاحاتی را در مواضع و حتی تیم مذاکرهکننده داشتند. همه این وقتکشیها موجب شد که شرایط جهان دگرگون شود. در این میان هر وقت هم به توافق خیلی نزدیک شدیم، بدون ارائه علت واقعی از تمام کنندگی برخوردار نبودیم. من نمیدانم روسیه و به خصوص شخص اولیانوف در این کشدار کردن مذاکرات چقدر قصد و تقصیر داشته است. ولی در هر حال هشدارها داده شده بود که متاسفانه توسط مقامات ارشد وزارت خارجه نادیده گرفته شد.
این تحلیلگر مسائل بینالملل تصریح کرد: با آغاز جنگ اوکراین باز هم تحلیلها بر این شد که ما در موقعیت بهتری قرار خواهیم گرفت. ولی شاید امروز میبینیم که از اساس چنین محاسبهای درست نبود. آنچه ما باید دنبال میکردیم جدا کردن سرنوشت خود از روسیه و هر کشور دیگر و عادی کردن مناسبات ایران به خصوص در فروش نفت و پتروشیمی و از آن مهمتر مسائل بانکی بود. باید عرض کنم که بهترین امر برای جا افتادن یک توافق و شرایط عادی پیرامون یک کشور، طول مدت اجرا شدن آن است که متاسفانه به علت سر کار آمدن ترامپ برجام از این طول مدت بیبهره ماند. اما اگر از ۱۴۰۰ تا سال آینده به مدت سه سال مناسبات عادی تجارت و بانکداری ایران اجرا میشد از فرصت دولت بایدن استفاده شده بود و برگرداندن ایران به شرایط امنیتی شده ساده نبود. دولت سیزدهم با نگاه سیاسی با این موضوع مواجه شد.
کریمی در پاسخ به این سوال که امروز شکل توافق ایران و آمریکا بعد از آزادی زندانیان دو تابعیتی و پولهای بلوکه شده به چه صورت است بلومبرگ اخیرا مدعی شد که ایران در ازای کاهش غنی سازی اورانیوم فروش نفت خود را بالا میبرد این موضوع تا چه اندازه درست است، گفت: باز هم باید بگویم که اطلاعات لازم در زمینه ادعای بلومبرگ در دسترس ما نیست. اما اگر ایران با آژانس همکاریهای لازم را انجام داده باشد، آژانس هم میبایست در مقابل نسبت به این همکاریها واکنش مثبت نشان دهد. میدانیم که همکاریهای ایران با آژانس در سه لایه است؛ پادمان، پروتکل الحاقی و برجام که فعلاً به طور رسمی فقط اولی میبایست انجام شود. سطح دوم و سوم اولاً به صورت داوطلبانه بوده است و ثانیاً در قالب برجام. در نتیجه با شرایط عدم اجرای برجام به طور کامل و طبق مواد ۲۶ و ۳۶ آن سند، ایران ملزم به هیچ رعایت فراپادمانی نیست.
وی افزود: حالا اگر احیاناً تعاملی شده که ایران بخشی از امور غیرتعهدی خود را انجام دهد قاعدتاً در قبال آن میبایست سهولتی برای بخشی از گلوگاههایش مانند فروش نفت یا امور بانکی ایجاد شده باشد. اما باز هم یادآور میشوم که توافقهای غیرعلنی، موقتی و بخشی به طور کلی تامین کننده منافع اصلی ما نیستند؛ چرا که ما بیش از هر چیز باید فضای امنیتی شده علیه خودمان را در جهان تغییر دهیم. با چنین اقداماتی ممکن است در حوزهای دست دولت به طور موضوعی بازتر شود، اما سرمایهگذاری و همکاری با ایران به سمت عادی شدن نمیرود؛ یک سرمایهدار یا شرکت یا بانک سوئدی، اماراتی یا مالزیایی چیزی برای راحت شدن خیالش از تحریم در دست ندارد که با ایران کار کند؛ بنابراین همچنان عطای این همکاری را به لقایش میبخشد و به کشورهای مطمئنتر میرود.
کریمی در پاسخ به این سوال که سناریوی پیش روی توافق ایران و آمریکا به چه صورت پیشبینی میشود آیا همان توافق سپتامبر به توافق روی کاغذ منجر خواهد شد، گفت: لااقل من چنین تحلیلی ندارم. تمام این تلاشها اگر واقعی باشند و نه از جنس خبردرمانی برای بازار، برای احیای برجام هستند. تلاش برای جا انداختن یک واژه جدید مانند «رفع تحریم ها» یا «متن سپتامبر» بالغانه و با فراست نیستند و اتفاقاً همانطور که میبینیم در میان مدت به دردِ اقتصاد، وزارت خارجه و دولت نخورده اند. در عین حال احیای برجام با هر عبارتی که باشد امر مبارکی است که به نظر من نمیرسد که موضوعی واقعاً نزدیک باشد. توافقات انجام شده تاکنون به نظر موضوعی میرسند؛ تبادل زندانیان، گشایش در انتقال مبالغ پول کشور و ... که همانطور که عرض شد ارزش کوتاه مدت و به خصوص روزمره برای کشور دارند و نه ارزش استراتژیک. موضوع اصلی پیش روی ما بیرون آمدن از پیله تحریمهای علنی، عادی شدن مناسباتمان با جهان و به خصوص رفع فضای روانی – سیاسی واقعی موجود علیه کشور است که با اظهار نظر، مذاکره مخفی و متن نامشخص حاصل نمیشود.
کریمی در پاسخ به این سوال از نظر شما کاهش غنی سازی اورانیوم به نوعی دخالت در قانون اقدام راهبردی در جهت رفع تحریمها نیست؟ آیا مجلس با این موضوع مقابله نخواهد کرد، گفت: به نظرم در این زمینه اگر هم چنین بخواهیم فکر کنیم بخشهای مختلف کشور با دولت فعلی همراهی میکنند و دولت از این حیث احساس تنگنا نمیکند. به طور اساسی مقابله مجلس با هر امری در حوزههای هستهای و سیاست خارجی توسط دولت در شرایط فعلی را نزدیک به محال میبینم. کارکرد این قانون برای مجلس در موقعیت خاصی بود و انجام هم شد. امروز کسی نه تنها صحبت از چنین اموری نمیکند بلکه اصلا به مذاکرات غیر علنی و متون غیر علنی هم اعتراضی از جانب مجلس و ... وجود ندارد. در حالی که خاطرمان هست وقتی متن مشخص و علنی وجود داشت وزارت خارجه مرتباً متهم به مذاکره و وجود متنی پنهانی میشد که امروز میدانیم که واهی بوده اند؛ بنابراین خوشبختانه دولت کنونی به هر علت به این قسم فشارها مبتلا نیست.
کریمی در پاسخ به این سوال که اقدامات آمریکا در حوزه برقراری تماس با ایران جهت انجام مذاکره را نتیجه کدام رفتار میدانید آیا با برکناری رابرت مالی آمریکا به دنبال کاهش تنش با ایران بود گفت: خیر. موضع خود رابرت مالی در راستای تنش زدایی بود. آنچه واقعی است اینکه دولت بایدن در شرایط کنونی به دنبال اطمینان از عدم تشدید شرایط در منطقه است. ثبات شرایط پیرامون ایران و پرونده هستهای آن بهترین توشهای است که بایدن از این موضوعات میتواند برای انتخابات همراه داشته باشد؛ بنابراین اولویت کنونی آمریکا عدم افزایش تنش از یک سو و احیا نشدن برجام از سوی دیگر است که با کمترین هزینه بیشترین فایده را برای انتخابات خود برداشت کند.
چرا به سراغ کشورهایی مثل اندونزی، چین و یا یکی دیگر از کشورهای شرق اسیا که تقریبا" همگی اقتصاد قدرتمنتدی دارند نرفتند.
ژاپن در معادلات قدرت نظامی و سیاسی جهان جایگاهی ندارد و در تمام امور حتی امور اقتصادی تابع دولت امریکاست و مستقل عمل نمی کند.
. پس چه عاملی باعث دخالت ژاپن در مسئله برجام و اختلاف بین ایران و امریکا می شود.؟
قطعا" ژاپن نقطه ضعف بزرگی دارد و از شفافیت و روشن شدن یک سری حقایق و واقعیات لطمه می خورد.
ژاپن ارتشی ندارد و امریکا در این کشور 23 پایگاه نظامی ایجاد کرده و خود اوضاع ژاپن را کنترل می کند.
رفتار امریکا در قضایای اخیر نیز رفتار یک ابرقدرت بلامنازع به اصطلاح اتمی نیست و این نشان می دهد که امریکا قادر به قدرت نمایی نیست و رفتارهایش مثل یک لات ولگرد و خشن و نگران است.
بعد از جنگ جهانی دوم رهبران دو کشور با امریکا وارد معامله شدند تا از امریکا وجهه یک ابرقدرت اتمی را به جهانیان باور دهند. یکی هیروهیتو امپراطور ژاپن بود و دیگری فیدل کاسترو رهبر کوبا.
و هر دو رهبر یاد شده مزد کارشان را هم گرفتند و تا پایان حیاتشان بر کشورشان حکومت کردند.
هیروهیتو در طی جنگ جهانی دوم حکومتش تضعیف شده بود و زورش به نظامیان نمی رسید و هر ان ممکن بود نظامیان حکومتش را سرنگون کنند .هیروهیتو پنهانی با امریکا وارد معامله شد و راه را برای حضور نظامی امریکا در ژاپن باز نمود و همچنین وانمود کردند که دو شهر هیرو شیما و ناکازاکی با سلاحی به نام بمب اتمی نابود شده است و ترس و وحشت در میان نظامیان به وجود اوردند. و ارتش ژاپن تسلیم امریکا شد.
می توان با اطمینان گفت که در بمباران شهرهای هیروشیما و ناکازاکی هدف اصلی نابودی فرماندهان نظامی بوده است که احتمالا مرکز قدرت این فرماندهان بوده است و بعداز نابودی این فرماندهان نظامی ، هیروهیتو دستور تسلیم کشور ژاپن را صادر کرد.
دقیقا بعداز بمباران ناکازاکی ارتش ژاپن تسلیم شد.
در عوض هیروهیتو مپراطور ژاپن اجازه یافت تا پایان عمرش بر ژاپن حکومت کند و خود را تازیانه خدا می خواندو بعد از مرگش نیز پسرش اکی هیتو به قدرت رسید و چندی پیش نیز نارو هیتو پسر اکی هیتو رسما" امپراطور ژاپن شد. یعنی دقت نماییم هیرو هیتو به دنبال نجات تاج وتخت و سلسله پادشاهیش بوده است و میلیونها ژاپنی نیز قربانی شدند.
اشاره می کنم که در طول جنگ جهانی دوم حدود 60 شهر ژاپن اسیب کلی دیدند و اثار باقی مانده پس از بمباران این 60 شهر کاملا" شبیه هم هستند زیرا مدل اکثر خانه های ژاپنی از نظر نوع مصالح به کار رفته در انها ( چوب،پلاستیک،یونیلیت و مواد پلیمری ) شبیه هم بود و با بمباران چند نقطه اتش به تمام خانه ها سرایت و انها را نابود می کرد. اما رسانه ها فقط از دو شهر گمنام هیروشیما و ناکازاکی نام می برند و مدعی هستند این دو شهر با سلاحی عجیب به نام بمب اتمی نابود شده اند.
نقطه ضعف ژاپن این موضوع است که اگر دروغ بودن بمب اتمی و خیالی بودن ان لو برود ، کشور ژاپن از کشورهاییست که بیشترین لطمه را از این موضوع به خاطر گذشته دروغین خود و فریب مردم ژاپن خواهد خورد. و به همین دلیل اقای ظریف به ژاپن سفر نمود و مقامات ژاپنی را وادار نمود که به خاطر ابرو و امنیت کشور ژاپن هم که شده باید امریکا را وادار به نرمش نمایند.
و بعد از سفر ظریف اقای شینزو آبه نخست وزیر ژاپن به ایران سفر کرد و در طی حضور در ایران چهره اش بسیار آشفته و نگران بود. مخصوصا زمانی که شینزوآبه را به حضور رهبر انقلاب بردند
جالب است در مسیر حرکت اقای شینزو آبه عکسهایی از انفجار به اصطلاح اتمی هیروشیما را نیز قرار داده بودند و اقای شینزوآبه با دیدن این عکس ها مدام رنگ به رنگ می شد.
نقطه ضعف اروپا نیز همین موضوع است که نمی توانند با قاطعیت ایران را تحریم نمایند. چیزی که اقای عباس عراقچی معاون اقای ظریف به ان اشاره کردند.
اقای عراقچی گفتند که برجام یک توافقنامه امنیتی است و صبر ایران هم نامحدود نیست.
به خوبی می توان بوی تهدید را از این سخنان اقای عراقچی استشمام نمود.
در صورتی که در رسانه ها برجام یک موضوع داخلی ایران برای دستیابی به انرژی به اصطلاح هسته ای عنوان می شود نه یک توافقنامه امنیتی که می تواند امنیت اروپا و مناطق دیگری از جهان را تهدید کند. نقطه ضعف اروپا در این توافقنامه امنیتی چیست که دولتمردان ایرانی روی ان دست گذاشته اند؟؟؟؟
فیدل کاسترو نیز در سال 1962 با امریکا پنهانی وارد معامله شد و بحران موشکی کوبا را که یک بحران ساختگی و کنترل شده بود راه انداختند و با وانمود وجود 80 موشک اتمی شوروی در خاک کوبا چند ماه دنیا را در ترس و وحشت نگاه داشتند. بعد از این قضیه اقای کاسترو تا پایان عمرش بر کوبا حکومت کرد و بعد از مرگش برادرش حکومت را در دست گرفته است.
در سال 93 میلادی میخائیل گورباچف رهبر شوروی کاسترو را خائن به بشریت معرفی نمود و این می تواند اشاره اقای گورباچف به بحران موشکی کوبا و همکاری پنهانی کاسترو با امریکا باشد.
و الا چه خیانتی می تواند از سوی کاسترو رهبر کشور کوچک و بی اهمیت کوبا صورت گرفته باشد و انفدر این خیانت بزرگ باشد که اقای گورباچف چنین حرفی بزنند.
برجام یک داستان دنباله دار است و ممکن است به یک بازی باخت - باخت برای همه تبدیل شود.