فیلم دختران اکباتان در شبکههای اجتماعی دیده شد، اما انتشار خبر بازداشت و بازجویی، باعث شد هرکس فیلم را ندیده، بار دیگر دنبال آن بگردد و حتما آن را ببینید. پس از پخش فیلم اعتراف دختران هم اگر واکنشها در شبکههای اجتماعی را مرور کنیم، متوجه میشویم که عموما مخاطبان با آنها همراهی کردند و کسی از اعتراف آنها حمایت نکرده است.
دیدارنیوز: دختران رقصنده شهرک اکباتان در حالی که چهرههایشان را پوشانده بودند، مقابل دوربینی ایستادند که روی زمین کاشته شده است؛ گویی هیچ فرد و جریانی پشت این دوربین و محتوای اعترافات قرار ندارد و این دختران ناگاه سرشان به سنگ خورده است. اما آیا این اعترافات فایده دارد؟
سایت رویداد۲۴ نوشت: «شهرک اکباتان در جریان اعتراضات سراسری پاییز امسال که با مرگ مهسا امینی در گشت ارشاد آغاز شد، یکی از کانونهای تجمعات و شعار بود. ویدئو مامورانی که با لباس گارد ویژه در محوطه اکباتان پرسه میزدند و اهالی شهرک را تهدید به بریدن سر میکردند، بسیار تامل برانگیز بود. یکی از نیروها از بلندگوها فریاد میزند: «اگر پایش برسد سر ناموس و زن و بچه خودمان را هم میبُریم، اما نمیگذاریم به این مملکت آسیبی برسد.» بعد از دو ماه آرام شدن نسبی فضای اعتراضی در کشور، این شهرک یک بار دیگر در کانون توجهها قرار گرفت.
روز ۱۷ اسفند، مصادف با ۸ مارس همزمان با روز جهانی زن، ویدئویی منتشر شد که در آن پنج دختر جوان در محوطه شهرک اکباتان تهران، با آهنگ «رما» خواننده اهل نیجریه و «سلنا گومز» خواننده آمریکایی رقص گروهی اجرا کردند. در پی انتشار گسترده ویدئوی رقص این دختران در شبکههای اجتماعی، گزارشهایی مبنی بر تلاش نیروهای امنیتی برای شناسایی و بازداشت احتمالی آنها از راه «بازبینی فیلمهای دوربینهای مداربسته» در شهرک اکباتان منتشر شد.
در روزهای بعد خبری منتشر شد که ظاهرا دختران شهرک اکباتان تذکر گرفتهاند و کار در همین حد متوقف شده است. وقتی این خبر منتشر شد، برخی افراد در شبکههای اجتماعی نوشته بودند که نهادهای امنیتی اینبار عقلانیت به خرج دادند و از یک موضوع ساده، یک بحران امنیتی درست نکردند. اما تجربه ثابت کرده چنین تصوری خوشخیالی است و حتما باید یک بحران درست میشد! چنانچه روز بعد حساب توییتری «شهرک اکباتان» از بازداشت مربی رقص دختران و «بازجویی» از او خبر داد و نوشت: «خانم میترا مربی مجموعهای که ویدئوی رقص شاگردانشان وایرال شد، از دیروز تحت بازجویی قرار گرفت و بهشان گفته شده پست رقص دختران باید حذف شود.» پس از آن هم ویدئویی از «عذرخواهی و ابراز ندامت» دختران اکباتان منتشر شد که ناگهان طی دو روز فهمیدند چه گناه بزرگی مرتکب شدند و درخواست داشتند خطایشان بخشیده شود!
این دختران با پوششی متفاوت در حالی که با کلاه صورتهایشان را پوشانده، میگویند «هیچ ارتباطی با شبکههای سیاسی و معاند نظام ارتباطی نداریم و از ما استفاده سیاسی نکنید.» و در پایان این ویدئو یکی از دختران میگوید «به قول قهرمان کشورمان ما هم دختر شماییم، ما هم گاهی اشتباه میکنیم.»
به نظر میرسد منظور این دختر از «قهرمان»، سردار سلیمانی فرمانده پیشین سپاه قدس باشد که یکبار در یک سخنرانی که بازتاب زیادی داشت، گفته بود «همان دختر کمحجاب دختر من است؛ دختر ما و شماست.»
سنت انتشار ویدئوی عذرخواهی و اعتراف اجباری و سیاست توابسازی یک سنت دیرینه است که در طول چهار دهه گذشته تغییرات قابل توجهی کرده است. هدف از انتشار چنین ویدئوهایی، اقناع مخاطب در مورد پشیمانی افراد از اقداماتی است که با منویات حاکمیت، چه به صورت قانونی چه عرفی مغایرت دارد.
اولین اعتراف و توبه تلویزیونی برای آیتالله شریعتمداری است. پس از دستگیری صادق قطبزاده به جرم تلاش برای کودتا، نام شریعتمداری به عنوان یکی از حامیان کودتا مطرح شد. او در مقابل دوربین در حالی که از روی یک متن میخواند از قصور خود عذرخواهی کرد و به اشتباهاتش اعترف کرد. عذرخواهی تلویزیونی نورالدین کیانوری از رهبران حزب توده و اعتراف او به جاسوسی برای شوروی هم در زمره اولین اعترافات ویدئویی بعد از انقلاب است.
از برنامه هویت صدا و سیما و پخش اعترافات تلویریونی سعید سیرجانی و عزتالله سحابی در زندان در سال ۱۳۷۵ و دادگاههای سال ۸۸ تا اعتراف مازیار ابراهیمی به دست داشتن در ترور دانشمندان هستهای و اعتراف فعالان کارگری و محیط زیستی در سالهای اخیر همگی بخشی از نمونه اعترافاتی است که انجام شده است. در برخی موارد نظیر ماجرای مازیار ابراهیمی، اتفاقاتی افتاد که بسیار تلخ بود، با این حال این سیاست در محتوا تغییری نکرده، اما در فرم وارد فاز جدیدی شده است.
برای فهم تفاوت فرم اعترافات و بازداشتها در دوره جدید و دورههای قبل باید حوادث مشابه را با هم مقایسه کنیم. مشابه ماجرایی که برای دختران شهرک اکباتان اتفاق افتاده، یک بار در سال ۱۳۹۳ برای رقصندههای موزیک ویدئوی «هپی» ساخته «ویلیامز «هم افتاده بود. در آن سال گروهی از جوانان ایرانی که با موزیک هپی رقصیده بودند ظرف دو ساعت شناسایی و ظرف شش ساعت همگی بازداشت شدند.
افراد بازداشت شده در روزهای بعد مقابل دوربین صداوسیما در حالی که چهرهشان مشخص نبود، حاضر شدند و اعلام کردند «اغفال» شدهاند و فردی که آنها را اغفال کرده، قول داده بودند که ویدئوی آنها هرگز منتشر نشود. با این حال فیلمبرداری اعتراف و عذرخواهی سازندگان موزیک ویدئوی هپی با آنچه در مورد رقصندههای اکباتان میبینیم بسیار متفاوت است. در مورد سازندگان هپی، جوانان پشت به دوربین بدون اینکه چهرهشان مشخص باشد در محلی که به نظر میرسد، مقر پلیس باشد حاضر شدند و علیه خودشان اعتراف کردند. یکی از دختران به خبرنگار صداوسیما که در حال بازجویی از اوست با بغض میگوید «قرار نبود این کلیپ پخش شود.»
اتفاقی که اخیرا رخ میدهد با فرم سنتی عذرخواهیهای تلویزیونی تفاوت دارد. در دوران جدید با رشد شبکههای اجتماعی، پلتفرم اولیه انتشار این ویدئوها هم تغییر کرده و از صداوسیما به اینستاگرام و توییتر منتقل شده است. در ویدئوی عذرخواهیهای جدید افراد «پشیمان» دیگر پشت به دوربین و دستبسته نیستند بلکه مقابل دوربین موبایل خود به گونهای که «خودجوش» به نظر برسد، اقدام به ضبط ویدئوی اعتراف علیه خود میکنند!
در مورد دختران اکباتان، دوربین روی چمن کاشته شده و مخاطب باید این احساس را بگیرد که دختران خودشان تصمیم به ضبط ویدئو گرفتهاند و نه تنها کسی آنها را وادار به این کار نکرده، بلکه حتی کسی را برای فیلمبرداری هم نداشتند. این اتفاق در مورد عذرخواهی «شروین حاجیپور» از انتشار موزیک «برای» هم افتاد. حاجی پور بعد از آزادی از بازداشت در یک پیام ویدئویی که در ماشین ظاهرا شخصی اش ضبط کرده میگوید «دوست دارم مسئولین در این شرایط رفتارشان با کسانی که وضعیت مشابه من دارند شبیه به والد با فرزند باشد.»
مقایسه فرم و انتشار ویدئوی عذرخواهی رقصندگان «هپی» با رقصندگان «شهرک اکباتان» دو پیام دارد؛ نخست اینکه کارگردانان پروژه توابسازی به یک نتیجه کلی رسیدهاند و آن بیاثر بودن اعترافات تلویزیونی از جنس سابق است. دوم اینکه پلتفرم انتشار عذرخواهی و اعتراف نباید ارتباط مستقیمی به رسانههای رسمی داشته باشد.
هر دوی این پیامها نشاندهنده از دست رفتن عنصر اعتماد و سرمایه اجتماعی حاکمیت است. حوادثی از قبیل افشاگری مازیار ابراهیمی درباره اعترافات اجباریاش به دست داشتن در ترور دانشمندان هستهای و سپس تبرئه شدنش از این اتهام در سقوط یکباره این سرمایه اجتماعی در سالهای اخیر موثر بوده است. آنچه مسلم است این است که عذرخواهی و اعتراف «خودجوش» مقابل دوربین موبایل هم کارساز نیست. حتی غیر مطلعترین شهروند ایرانی هم «غیراجباری بودن» این اعترافات را باور نمیکند. تکرار این سناریو کارآیی آن را کمتر هم خواهد کرد.
پیامدهای اعترافات دختران اکباتان
ماجرای دختران اکباتان هم برای جمهوری اسلامی با همان تذکر میتوانست خاتمه یابد و یکبار این پیام به جامعه داده میشد که نیروهای امنیتی همیشه از یک اتفاق معمولی، یک «بحران» نمیسازند، اما چنانکه گفته شد، این بار هم شکل کار تفاوتی نکرد و در ایجاد یک بحران کمترین تردیدی به خود راه ندادند.
فیلم دختران اکباتان در شبکههای اجتماعی دیده شد، اما انتشار خبر بازداشت و بازجویی، باعث شد هرکس فیلم را ندیده، بار دیگر دنبال آن بگردد و حتما آن را ببینید. پس از پخش فیلم اعتراف دختران هم اگر واکنشها در شبکههای اجتماعی را مرور کنیم، متوجه میشویم که عموما مخاطبان با آنها همراهی کردند و کسی از اعتراف آنها حمایت نکرده است؛ به این ترتیب نهاد تصمیمگیر امنیتی از دختران شهرک اکباتان، «قهرمانانی» ساخت که آنها را برای مردم «مهم» کرد. چندین هزار نفر به دنبالکنندگان توییتر «شهرک اکباتان» افزوده شدند و احتمالا نهادهای امنیتی از این پس باید منتظر باشند که یک اکانت توییتر که اخبار یک شهرک را منتشر میکند، چگونه فعالتر میشود و اثرگذاری میکند. با این حال تمام این مسائل برای نهادهای امنیتی ذرهای اهمیت ندارد و آنچه اهمیت دارد این است که خیالشان راحت باشد که دختران اعتراف کردهاند، بیآنکه به پیامدهای تصمیمات نسنجیدهشان آگاه باشند.»
مطلب مرتبط: