در هفتهای که پایتخت تحت تاثیر خسارتهای سیل بود، استاندار تهران از ارتباط برخی از کافههای این شهر با ساختارهای بیگانه خبر داد! درحالیکه امنیتیزدایی کردن بسیاری از عرصهها سیاستی کلی در بسیاری از دولتها و کشورهاست، در ایران از فوتبال تا سینما و حتی کافهها را امنیتی میبیینید.
دیدارنیوز: در هفتهای که استان تهران در صدر لیست خسارتهای ناشی از سیل ایستاده بود و همه شهروندان و اهالی این استان از خسارتهای سیل شوکه و بهتزده بودند، استاندار تهران از ارتباط برخی از کافههای این شهر با ساختارهای بیگانه خبر داد.
البته این سخن از استاندار تهران چیز چندان عجیبی نیست؛ چراکه در سالهای گذشته ما هرازگاهی شاهد قدرتگرفتن چنین دیدگاههایی در امور کشور بودهایم. دیدگاههایی که علاقه زیادی به امنیتیکردن عرصههایی داشتند که نیاز به امنیتیشدن ندارد. این یک سیاست جهانی است که دولتها تلاش میکنند برای راحتی کار خودشان و رفاه شهروندانشان نگاه امنیتی را از بسیاری از عرصهها بردارند؛ درحالیکه امنیتیزدایی کردن بسیاری از عرصهها سیاستی کلی در بسیاری از دولتها و کشورهاست، در ایران از فوتبال تا سینما و حتی کافهها را امنیتی میبیینید.
این در حالی است که کافه بخش زنده شهر است که قادر است فرصتهای گردهماییهای کوچک میان شهروندان را فراهم کند. محسن منصوری، استاندار تهران در بخشی از صحبتهایش مشخصا به کافههایی در یک نقطه تهران اشاره میکند و میگوید: «در این جلسه گزارشی نیز از اماکنی که در شهر تهران ساختارشکنی میکنند؛ مانند برخی کافهها و رستورانها که با اهدافی خاص در اطراف دانشگاهها شکل گرفتهاند و ارتباط آنها با ساختارهای بیگانه رصد شده، ارائه شد که برای ساماندهی آنها بهزودی طرحی عملیاتی اجرائی خواهد شد».
این اظهارات در حالی است که اطراف دانشگاهها همیشه مرکز تجمع علاقهمندان به حوزه فرهنگ و دانش بوده و طبیعی است که در این اماکن کافههایی هم گرد هم آیند تا فرصت همنشینی و زندگی بیشتر را به این گروهها ارائه دهند. کافههای امروز نماد مدرن قهوهخانههای قدیمی هستند. پدران ما همیشه اوقات فراغت را در آنجا سپری میکردند که فرهنگی مرسوم در میان ایرانیها بود و نشانی بر احترام آنها به زندگی جمعی و شادی جمعی. با این تعریف میتوان کافهها را نسخه آپدیت شده همان قهوهخانهها دید که نسبت به نسخه قدیمیاش ویژگیهای بیشتری هم دارد.
برخلاف فضای مردسالار قهوهخانهها، در کافههای امروز زنان و جوانان هم نقشی پررنگ و حضوری تأثیرگذار دارند. کافهها بستر بهاشتراکگذاری تجارب جمعی و مطالعه و حضور در جامعه است. جایی که هزینهای کمتر از رستوران را برای شهروندان دارد. نگاه امنیتی به مراکز حضور شهروندان منجر به دورشدن اجتماعات شهری و جمعهای شهروندی و دورشدن مردم بهخصوص جوانان میشود. کافههای کنار دانشگاه مراکز روشناندیشی و گفتگوهای طبقهای اجتماعی است که تمایلی به مالها و پاساژها ندارد. کافهها همان بستر تولد شهریارها و نیماها و... است که فرصت در میان گذاشتن ایدههای نو را با همفکرانشان داشتند. کافههای کنار دانشگاهها همچنین بستری برای رشد فرهنگ و دانش خارج از محیط دانشگاه است که به صورت غیررسمی فراخوان فرهیختگی میدهند. ارزانقیمتبودن، در دسترس بودن و امکان تشکیل جمعی آرام و همنظر به همراه محیطهای سالم و سلامت ویژگی آنهاست.
کافههای شهری نمادی از سرزندگی شهری است. بهویژه برای زنان که احساس امنیت در این فضاها را بیشتر از فضای بیرونی برای خود حس میکنند. کافههای شهری همچنین نوعی اشتغالزایی برای جوانان است که بستری کاری برای کار دانشجویی نیز هست. استاندار تهران باید نگاهش را به شهر با دیده شهروندی تغییر دهد و باور کند که مردم نیازمند باهمبودن و با هم تجربهکردن هستند؛ بهویژه جوانان ما که فرصتهای کمی برای چنین بروز و ظهورهایی دارند. شهر ما کانون گسیختگی است و باید به دنبال ملاطهایی باشیم که بتواند پیوستگی و همدلی را بیشتر کند. شهر ما شهر ١٢ میلیونی است و باید برای همه سلایق فرصت تجربه اجتماعی ایجاد شود که امن باشد و سرزنده و ارزان!
زهرا نژادبهرام - روزنامه شرق