
عزت ا... یوسفیان ملا، نماینده سابق مجلس شورای اسلامی میگوید: برخی تلاش میکنند چالشهای امروز کشور را به گردن دولت گذشته بیندازد. این رویکردی است که دولتهای گذشته نیز در پیش گرفتهاند، اما در نهایت به نتیجه نرسیدهاند. به همین دلیل باید این رویکرد را متوقف کرد.
دیدارنیوز: یکی از اهداف اصلی جریان اصولگرایی برای پیروزی در انتخابات مجلس و ریاستجمهوری بازیابی و ترمیم اعتماد و سرمایه اجتماعی بود. به همین دلیل عملکرد دولت و مجلس اصولگرا برای سرمایه اجتماعی اصولگرایان تعیین کننده است.
با این وجود در طول یک سال گذشته نه تنها سرمایه اجتماعی جریان اصولگرایی ارتقا پیدا نکرده بلکه چالشهای درونی جریان اصولگرایی بیشتر نیز شده است. برای تحلیل و بررسی این موضوع با عزت ا... یوسفیان ملا، نماینده سابق مجلس شورای اسلامی گفتگو کردهایم.
یوسفیانملا معتقد است: «اصولگرایانی که در صحنه حضور دارند جامعیت اصولگرایی ندارند و نمیتوان عملکرد آنها را به همه اصولگرایان تعمیم داد. این جریان به همان صورتی که با اصلاحطلبان برخورد میکند با اصولگرایان معتدل نیز برخورد میکند. در مجلس دهم در حدود ۱۰۰ نماینده اصولگرای معتدل وجود داشت که در شرایط کنونی هیچ اشتغالی ندارند. شاید از نظر باورهای سیاسی بین اصولگرایان تفاوتهای معناداری وجود نداشته باشد، اما در انتخاب رویکردها و استراتژیها تفاوت وجود دارد.» در ادامه ماحصل این گفتگو را میخوانید.
اصولگرایان با حضور در دولت و مجلس امیدوار بودند سرمایه اجتماعی خود را تقویت کنند و از چالشهای درونی عبور کنند. آیا چنین اتفاقی رخ داده است؟ اصولگرایان به چه میزان به اهداف خود دست پیدا کردهاند؟
واقعیت این است که گروهی که امروز به نام اصولگرایی دولت و مجلس را در اختیار گرفتهاند نماینده همه طیفهای جریان اصولگرایی نیستند، بلکه بخشی از اصولگرایان میباشند که دارای ویژگیهای خاص خود هستند. برخی از اصولگرایان به دلایل مختلف کنار گذاشته شدهاند. به عنوان مثال در شرایط کنونی در حدود ۱۲۰ نماینده اصولگرایی که در مجلس دهم حضور داشتند هیچ پست و مقامی ندارند. این وضعیت درباره نمایندگان اصلاحطلب نیز وجود دارد. با این وجود کنار گذاشتن اصلاحطلبان به دلیل اینکه از یک جریان متفاوت هستند تا حدودی قابل درک است. اما اینکه چرا برخی از اصولگرایان کنار گذاشته شدهاند جای سوال دارد. اصولگرایانی که در صحنــه حضــــور دارند جــــامعیت اصولگرایی ندارند و نمیتوان عملکرد آنها را به همه اصولگرایان تعمیم داد. این جریان به همان صورتی که با اصلاحطلبان برخورد میکند با اصولگرایان معتدل نیز برخورد میکند. در مجلس دهم در حدود ۱۰۰ نماینده اصولگرای معتدل وجود داشت که در شرایط کنونی هیچ اشتغالی ندارند و در هیچ جایی به کار گرفته نشدهاند. شاید از نظر باورهای سیاسی بین اصولگرایان تفاوتهای معناداری وجود نداشته باشد، اما در انتخاب رویکردها واستراتژیها تفاوت وجود دارد. به همین دلیل نیز اصولگرایانی که امروز در صحنه حضور دارند زمام امور را به دست گرفتهاند. مثال بارزی که در این زمینه میتوان عنوان کرد رویکردهایی بود که اصولگرایان ولایی و اصولگرایان معتدل ولایی در مجلس دهم در پیش گرفتند. اگر چه هر دو گروه خود را ولایی میدانستند، اما روشهای متفاوتی برای رسیدن به هدف در پیش گرفته بودند.
چرا اصولگرایانی که در صحنـــه حضور دارند جامعیت ندارند؟
امروز همه کسانی که در مجلس دهم به نام اصولگرایان معتدل ولایی شناخته میشدند حضوری در عرصه ندارند، اما کسانی که به نام اصولگرایان ولایی شناخته میشدند در صحنه حضور دارند و در بخشهای مختلف اجرایی کشور فعالیت میکنند. من نامی از کسی نمیآورم تا باعث سوءتفاهم نشود. به همین دلیل شرایط امروز به شکلی نیست که ما عنوان کنیم قاطبه اصولگرایان در مدیریت اجرایی کشور حضور دارند و در واقع این چنین نیست. از نظر این عده بین اصلاحطلبان و اصولگرایان معتدل تفاوتی وجود نداشت. برخی بر این باور هستند که اصولگرایان معتدل نیز در واقع اصلاحطلب هستند، اما خود را اصولگرای معتدل معرفی میکنند. در مجلس دهم رقابت بین اصولگرایان و اصلاحطلبان زیاد بود و در ماجرای انتخاب ریاست مجلس این رقابت به خوبی خود را نشان داد. گزینه اصلاحطلبان برای ریاست مجلس آقای عارف بود در حالی که گزینه اصولگرایان آقای لاریجانی بودند. در رقابت نزدیکی که در این زمینه شکل گرفت آقای لاریجانی به ریاست مجلس دست پیدا کردند. البته برخی از اصولگرایان معتدل مجلس دهم در مجلس یازدهم نیز حضور دارند که تعداد آنها نسبت به گذشته کمتر شده است. این وضعیت در دولت نیز وجود دارد. دولت فعلی از بخشی از اصولگرایان بههمراه مدیــــران دولت احمدی نژاد تشکیل شـــــده است. در شرایط کنونی برخی از وزرای دولت در دولت احمدی نژاد هم حضور داشتند و از سوی دیگر برخی از استانداران نیز با همین وضعیت مواجه هستند و در گذشته در دولت احمدی نژاد فعالیت میکردند. نمونه بارز این افراد آقای میرکاظمی است که ریاست سازمان برنامه و بودجه را در اختیار دارد که در دولت احمدی نژاد وزارت چندین وزارتخانه را برعهده داشت. نمونه دیگر این افراد آقای خلیلیان به عنوان استاندار خوزستان است که در گذشته وزیر دولت احمدی نژاد بوده است. باید عنوان کنم که از نظر فکری و استراتژی بین اصولگرایانی که امروز در دولت و مجلس حضور دارند با اصولگرایان معتدل اشتراک وجود نداشت، بلکه اختلاف نظر وجود داشت.
ریشه این اختلاف نظر در چـــه مسائلی بود؟
ریشه اختلافات در زمینههای مختلفی بود که برخی روشهای دیگران را نمیپسندیدند. به عنوان مثال در موضوع برجام اختلافات و نوع نگاهی که به این موضوع میشد تفاوت داشت. براساس قانون هر لایحهای که قرار است در مجلس تصویب شود باید در کمیسیونهای مربوطه مورد بررسی قرار بگیرد و سپس در صحن علنی در معرض آرای نمایندگان قرار بگیرد. در مجلس یازدهم کمیسیون تخصصی وجود دارد که هر طرحی که نمایندگان تدوین میکنند و یا هر لایحهای که دولت به مجلس ارائه میکند براساس موضوع آن لایحه در کمیسیونهای تخصصی مورد بررسی قرار میگیرد. برای برخی موضوعات که مهم است و جنبه ملی دارد در برخی مواقع کمیسیون ویژه تشکیل میشود تا موضوع به صورت جدی مورد بحث و بررسی نمایندگان قرار بگیرد. کمیسیون ویژه به معنای این است که در یک موضوع خاص کمیسیونهای دیگر مجلس نیز به کمیسیون ویژه کمک کنند و موضوع به صورت ویژه و با بررسیهای بیشتری مورد توجه قرار بگیرد. این وضعیت درباره برجام وجود داشت و نمایندگان تصمیم گرفتند برای بررسی وضعیت برجام یک کمیسیون ویژه تشکیل بدهند. این وضعیت درباره تصویب بودجه در مجلس نیز وجود دارد. بررسی بودجه توسط کمیسیون تلفیق صورت میگیرد که از اعضای کمیسیونهای مجلس تشکیل میشود. از هر کمیسیون سه نفر بههمراه ۹ نفر از اعضای کمیسیون برنامه و بودجه در کمیسیون تلفیق حضور پیدا میکنند و موضوع بودجه را مورد بررسی قرار میدهند. در موضوع برجام نیز وضعیت به همین صورت بود. در آن زمان هنگامی که موضوع مطرح شد آقای لاریجانی براساس قانون موضوع را به کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی ارجاع دادند. پس از مدتی هیات رئیسه مجلس به این نتیجه رسید که بهتر است برای بررسی موضوع برجام یک کمیسیون ویژه تشکیل شود. هنگامی که چنین تصمیمی گرفته شد شرایط به سمتی رفت که اصولگرایان معتدل در این کمیسیون جایی نداشتند.
چرا اصولگرایان معتدل را برای بررسی برجام کنار گذاشتند؟
آقای زاکانی را به عنوان رئیس این کمیسیون انتخاب کردند. اعضای دیگری که برای این کمیسیون انتخاب شدند که همگی از جمله همفکران آقای زاکانی بودند. بررسی برجام نیز ۹۳ روز طول کشید. در این مدت اصولگرایان معتدل زیاد در جریان جزئیات برجام قرار نداشتند. در نهایت برجام در مجلس تصویب شد. با این وجود برخی که کمیسیون ویژه برجام را تشکیل داده بودند عنوان کردند که آقای لاریجانی کاری کرده که برجام در بیست دقیقه در مجلس تصویب شود. این در حالی بود که خود این افراد بررسی برجام را برعهده داشتند و در حدود ۹۰ روز نیز این پروسه ادامه پیدا کرد. در این بین برخی از نمایندگان مانند آقای زارعی عنوان کردند چرا پیشنهـــادات ما در برجـــام لحاظ نشـــده است. این ماجــــرا به خوبی برخوردهای بین دو طیف اصولگرایی را مشخص میکند که دو طیف چه رویکردی نسبت به برجام داشتند.
آیا طیفی از اصولگرایان که امروز قدرت را در دست گرفته به شکلی عمل میکند که سرمایه اجتماعی و سیاسی جریان اصولگرایی ارتقا پیدا کند؟
دیدگاههای مختلفی در این زمینه مطرح است. نکته مهمی که در این زمینه وجود دارد این است که مردم دیگر مانند گذشته به جریانهای سیاسی توجه نمیکنند و بلکه در انتخابات به افراد رأی میدهند. شرایط به شکلی شده که اگر یک اصلاحطلب در یک شهرستان به عنوان نماینده انتخاب شد عنوان شود که مردم آن شهر مشی اصلاحطلبی دارند. در واقع این چنین نیست و مردم بیشتر به افراد و کارنامه اجرایی آنها نگاه میکنند. این وضعیت درباره نمایندگان اصولگرا نیز وجود دارد و اگر یک نماینده اصولگرا وارد مجلس شد به این معنا نیست که مردم حوزه انتخابیه وی اصولگرا هستند. این وضعیت درباره تهران تا حدودی متفاوت است و همه چیز به اقبالی است که در مقطع زمانی انتخابات لیست انتخاباتی جریانهای سیاسی پیدا میکنند. در انتخابات اخیر نیز به خوبی مشهود بود که لیستهای جریانهای سیاسی در تهران یا به صورت کامل پیروز شدهاند و یا به صورت کامل شکست خوردند. نکته دیگری که در شرایط کنونی وجود دارد این است که برخی تلاش میکنند چالشهای امروز کشور را به گردن دولت گذشته بیندازد. این رویکردی است که دولتهای گذشته نیز در پیش گرفتهاند، اما در نهایت به نتیجه نرسیدهاند. به همین دلیل باید این رویکرد را متوقف کرد. واقعیت این است که دولت آقای رئیسی تلاش زیادی انجام داده که به وعدههایی که به مردم داده عمل کند. با این وجود نتایجی که مورد نظر بود تاکنون حاصل نشده است. آقای رئیسی از جمله روسای جمهوری است که همه تلاش خود را انجام میدهد و برای ایشان تعطیلی معنایی ندارد. در ماههای گذشته نیز مشاهده کردهایم که تلاش زیادی برای رسیدگی به وضعیت مردم انجام داده و به مناطق مختلف کشور سفر کرده است. با این وجود هنوز نتایج مطلوب حاصل نشده است. اگر به دیدگاههای آقای رئیسی در زمان انتخابات دقت کنیم متوجه میشویم که ایشان درباره نرخ ارز و گرانی کالاها دیدگاههایی نداشتند که امروز در جامعه رخ داده، بلکه معتقد بودند به این دلیل وارد رقابتهای انتخاباتی شدهاند که این مشکلات را حل کنند. کسی که شعار ریشه کنی فقر در کشور میدهد باید از افراد و ابزاری استفاده کند که به صورت قطعی به این موضوع باور داشته باشند. ممکن است برخی از این افراد همراه و همگام باشند، اما در عمل تصمیماتی که گرفته میشود باعث ریشه کنی فقر در کشور نمیشود.
منبع: آرمان ملی/ احسان انصاری