قسمت نخست بازی تاج و تخت چنین روزی از آوریل ۲۰۱۱ پخش و قسمت پایانی نیز در بهار ۲۰۱۹ به مخاطبانش عرضه شد. این مجموعه تلویزیونی از روی رمان بلند - و هنوز ناتمام - جرج مارتین به نام «نغمه آتش و یخ» ساخته شد و عنوان آن را هم از روی عنوان جلد نخست کتاب مارتین برداشتند.
دیدارنیوز ـ «این مجموعه، مجموعهای هشت فصلی و ۷۳ قسمتی بود و پخش آن نزدیک به ۹ سال طول کشید، اما - نسبت به توقعی که از آن میرفت - آن قدر بد و ضعیف تمام شد که بسیاری از طرفدارانش جذابیت فصلهای آغازین و خاطرات سالهای نخست پخش آن را از یاد بردند. حتی یادم هست که گروهی از جدیترین طرفداران این سریال کارزاری برای بازتولید فصل نهایی آن را آغاز کردند که البته چنان که پیشبینی میشد به جایی نرسید و پس از چندی تب آن هم مثل بسیاری از سرگرمیهای گذرا، فروکش کرد.
قسمت نخست بازی تاج و تخت چنین روزی از آوریل ۲۰۱۱ پخش و قسمت پایانی نیز در بهار ۲۰۱۹ به مخاطبانش عرضه شد. این مجموعه تلویزیونی از روی رمان بلند - و هنوز ناتمام - جرج مارتین به نام «نغمه آتش و یخ» ساخته شد و عنوان آن را هم از روی عنوان جلد نخست کتاب مارتین برداشتند. در آغاز تفاوت چندانی میان رمان و مجموعه تلویزیونی وجود نداشت و جز برخی جزییات مثل تعداد پسران داووس یا اطرافیان دنریس یا چگونگی ازدواج راب استارک، سریال و رمان شبیه هم بودند. اما بعد از پخش فصلهای آغازین، تفاوتها بیشتر و آشکارتر شد و سریال عملا افت کرد و مدام ضعیف و ضعیفتر شد.
داستان بازی تاج و تخت در دسته داستانهای فانتزی جای میگیرد، اما جرج مارتین میگفت بیشتر شخصیتهای اصلی رمان را از روی چهرههای واقعی تاریخی، البته به سلیقه خودش بازآفرینی کرده است. نغمه آتش و یخ هم به تعبیری، تاریخ سرزمینی خیالی است، اما مثل همه روایتهای «تاریخی» دیگر، عمق و معنای قابل اعتنایی دارد. مثل صحبتهای خواجه و لرد استارک در زندان پایتخت که «واریس گفت: مطمئنا تو مرد راستگو و شرافتمندی هستی لرد ادارد، من گاهی این را فراموش میکنم. آدمهای کمی از این دست را در زندگیام دیدهام. سپس نگاهی به اطراف سلول سیاهچال انداخت و ادامه داد: وقتی میبینم راستگویی و شرافتمندی چه برای تو داشته است، دلیلش را میفهمم.»
یا گفتوگوی میان جیمی لنستر و کاتلین استارک که جیمی گفت «شما حقیقت را میخواهید؟ مراقب باشید بانوی من! تیریان میگوید مردم اغلب تشنه حقیقت هستند، اما شمار اندکی از آنان میتوانند مزه تلخ آن را تحمل کنند.»
رمان در جلد پنجم که «رقص با اژدهاها» نام داشت، بعد از اتفاقی که در قصر سیاه برای جان اسنو روی داد به پایان رسید و ادامه آن نانوشته باقی ماند. مارتین همان زمان و بعدها گفت دو جلد از رمان، «بادهای زمستانی» و «رویای بهار» را هنوز ننوشته است و قصه شخصیتها در جلدهای ششم و هفتم کامل میشود. اما این دو جلد تا زمانی که تولید و پخش سریال ادامه داشت منتشر نشدند و هنوز هم منتشر نشدهاند. خلاصه این که با آخرین اتفاقات رمان و آن چه مارتین تا آن زمان نوشته بود نمیشد مجموعه تلویزیونی را جمع کرد و نمیشد داستان جان و آریا و سرسی و دنریس و داووس و بسیاری دیگر از شخصیتها را برای مخاطب سریال ناگفته و ناقص باقی گذاشت. پس سازندگان سریال، کار را بدون پشتوانه رمان و بر اساس شناختی که خودشان از دنیای رمان و شخصیتهای اصلی و فرعی آن داشتند جلو بردند و متاسفانه همان «افتضاحی» را رقم زدند که باعث خشم و آزردگی طرفداران داستان شد. میگویند جرج مارتین در حد اشاره به آنها گفته بود که روند داستان در بخشهای نانوشته چه خواهد بود، اما این اشارههای او برای نجات سریال کفایت نکرد.»