«راز سر به مهر ظریف» عنوان ستونی است از بابک مجیدی که با کاوش در کتاب منتشر شدهای با نام «راز سر به مهر» در مورد برجام نکات مهم تاریخی و سیاسی این کتاب را بررسی میکند.
دیدارنیوز - بابک مجیدی: داستان تنش ایران و غرب، ماجرایی طولانی است که چند دهه ادامه یافته است و فعلا هم چشم اندازی از پایان آن دیده نمیشود. یکی از مقاطع بسیار مهم این دوره طولانی تنش داستان انعقاد برجام و دولت مستعجل آن است. توافقی که به سختی به دست آمد و به آسانی و با یک چرخش قلم دونالد ترامپ از دست رفت. ماهها مذاکره برای احیای آن هم به جایی نرسیده است و روشن نیست که چه بر توافقی خواهد آمد که روزگاری یک دستاورد شگفتانگیز دیپلماتیک تلقی میشد.
در کانون این دوران پر تنش یک دیپلمات ایرانی ایستاده است. محمد جواد ظریف؛ وزیر امور خارجه ایران و یکی از دو معمار بزرگ برجام. در آن سوی میدان نام جان کری وزیر امور خارجه وقت ایالات متحده مطرح است. اگر در آمریکا جان کری با به قدرت رسیدن بایدن حالا دوباره سیاستمداری متنفذ است، در ایران و با پایان دولت روحانی، ظریف به حاشیه رفته است. حاشیهای که احتمال دارد برای او امن هم نباشد و مخالفان سرسخت برجام دیر یا زود حسابهای خود را با تسویه کنند. حسابهایی که این روزها حتی در سریالهای تلویزیونی، چون گاندو میتوان دید که تا چه اندازه سنگین است.
ظریف، اما قبل از پایان کارش در وزارت امور خارجه در یک کتاب چند جلدی به نام «راز سر به مهر» به تشریح مسیری پرداخته است که سرانجام به برجام منتهی شد. این شاید دفاعیه دیپلمات بزرگی است که حالا خود را حتی در معرض محاکمه میبینید.
دیدارنیوز با هدف بررسی این مقطع مهم از تاریخ سیاسی ایران از این پس در ستون «راز سر به مهر ظریف» به بررسی این کتاب خواهد پرداخت. میکوشیم که هماهنگ با خط سیر زمانی این کتاب در هر مطلب یک نکته مهم مطرح شده توسط ظریف را مطرح و در ظرف زمانی و مکانی آن بررسی کنیم. این کوششی است برای آن که «راز سر به مهر» حداقل اندکی گشوده شود. رازی که گشوده شدنش شاید به شکستن طلسم سیاست خارجی ایران در آینده دور یاری رساند.
***
شاید نخستین نکتهای که در کتاب راز سر به مهر جلب توجه میکند، انتقاد تلویحی ظریف از این است که شورای عالی امنیت ملی متولی پرونده هستهای ایران بوده است. گویا این امر در ابتدای قبول مسئولیت پرونده هستهای ایران، دردسری را برای ظریف و تیمش درستش کرده بوده است. او مینویسد:
«متولیان وزارت امور خارجه در دولت یازدهم برای اینکه بتواند روند مذاکرات با گروه ۵+۱ را از شورای عالی امنیت ملی به وزارت امور خارجه منتقل کند کار سختی را در پیش داشتند. عدم اشراف تدوین کنندگان این مجموعه بر چگونگی مذاکرات و تبادلات با طرفهای دیگر این پرونده تا قبل از سال ۱۳۹۲، به دلیل مرجعیت دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی و به حاشیه رفتن وزارت وزارت امور خارجه در آن دوران است که سبب گشته مستند سازی مذاکرات و نیز انتقال صورت جلسات از طریق کانال امن تبادلات دیپلماتیک به درستی انجام نشود. برخلاف سایر پروندههای ملی دو قرن اخیر، متاسفانه بایگانی مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی وزارت امور خارجه تقریبا فاقد دادههای متقن مذاکراتی و مستندات متبادل فیمابین طرفها در مسیر گفتگوهای هستهای طی سالهای ۸۴ تا ۹۲ است و به همین دلیل اسناد قابل توجه و با ارزشی از مذاکرات در وزارت امور خارجه وجود نداشت.»
ظریف به عدم استفاده درست از توان کارشناسی وزارت امور خارجه در جریان مذاکرات هستهای بینسالهای 1384 تا 1392 اشاره کرده و ادامه میدهد:
«بخشی از این نقص بدین جهت است که وظیفه اصلی مذاکره در آن بازه زمانی بر عهده مدیران و مسئولان وقت دبیرخانه شورای عالی امنیت بود و وزارت امور خارجه، تخصصیترین مرجع تنظیم مناسبات خارجی کشور، به رغم وجود کارشناسان زبده به صورتی آشکار از مشارکت در مراحل مختلف و اجراهای ماموریتهای ذاتی، چون ثبت و تحریر صورتجلسات، بررسی حقوقی و فنی مکاتبهها رعایت آداب تشریفاتی از سطح و شکل مبادلات تا ترغیب و تنسیق امور و ... به دور مانده بود.»
به این ترتیب در خاطرات این دیپلمات پرماجرا و در داستان طولانیای که او در پیش داشت نخستین چالش این بود که اساسا وزارت امور خارجه متولی مذاکرات نبود و سابقه و اسناد چندانی هم از این مذاکرات در نهاد تخصصی سیاست خارجی کشور وجود نداشت.