سومین شماره ستون «از میانه آتش» به لبنان پرداخته است. عروس سیاه بخت خاورمیانه که از خویش ناامید است و همواره چشم به دیگری دارد. همان دیگری که خود عامل اصلی رنجهاست.
دیدارنیوز ـ مریم رنگی طهرانی*: در هر گوشه شهر آثار گلولهها از گذشتههای دور بر ساختمانها نقش بسته است. این روایت عروس خاورمیانه است، لبنانی که از زخمهای زندگی از گذشتههای دور تا امروز رنجها میبرد.
پس از انفجار مهیب ۱۴مرداد ۱۳۹۹ مردی جوان با کت و شلوار و کروات از فرسنگها دورتر با عنوان جوانترین رییس جمهور فرانسه خودرا به لبنان میرساند. پس از بازدید از بندر بیروت میان مردم میآید.
در محله تاریخی غمیزه با ساختمانهای قدیمی که بسیاری از آنها در فاجعه انفجار مرداد تخریب شده یا در حال تخریب است؛ زنی به امانوئل مکرون رییس جمهور فرانسه میگوید:«شما این فرماندهان جنگ را گذاشتید و خوب بدانید که سالهای زیادی است که ما از دست آنها آزار میبینیم.»
مکرون میگوید: «من اینجا نیستم تا به آنها کمک کنم اینجا هستم تا به شما کمک کنم!» درحالی که پس از دیدار با سران لبنان وعده برگزاری نشستی برای جمع آوری کمکهای بین المللی برای لبنان با همکاری کشورهای خاورمیانه، آمریکا، اروپا را میدهد.
اعتراضات گسترده لبنان در اکتبر ۲۰۱۹ آغاز شد. در پی بحرانهای اقتصادی کشور، سقوط ارزش پول ملی و همه گیری کرونا خشم مردم سرباز کرد چرا که شرایط بسیار سختی برای آنها در بخشهای سیاسی، حکومتی، اقتصادی به وجود آمده بود. طی این مدت بسیاری از افراد در کشور مشاغل خود را از دست دادند و با مشکلات مالی شدید دست و پنجه نرم کردند و همه این شرایط بد به خاطر سیاستمدارانی بود، که دههها با فساد و فرقهگرایی در لبنان حکومتداری کرده و کشور را به مرز فروپاشی رساندهاند. مشکلات برق، عدم جمع آوری زباله و هزاران مشکل دیگر نشان شرم آور از دههها سوءمدیریت در یک کشور است.
حالا لبنانی پیش چشم است؛ مقروض به صندوق بین المللی پول که فرانسه، ایالات متحده آمریکا، بریتانیا و دیگر کشورهای غربی خواهان تغییر سیاسی و اقتصادی در آن هستند.
مکرون در نشست با نخست وزیر لبنان به حسن دیاب گوشزد میکند که در دیدار با مردم کشور چیزی که متوجه شده، این است که مردم انگار هیچ چیز از اصلاحات نمیدانند انگار دولت هیچ کاری در این زمینه انجام نداده و این بخشودنی نیست.
البته این اصلاحات از مدتها قبل پیگیری شده بود آخرین مورد به سال ۲۰۱۸ بر میگردد که جهان و مردم لبنان خواستار شفافیت و اصلاح اقتصادی در بخشهای مختلف، چون برق و غیره شدند. اما تا امروز هیچ نشانی از اصلاحات در کشور دیده نشده است.
در بحبوبه صحبت از اصلاحات ناگهان انفجاری مهیب در بندر بیروت اتفاق میافتد که درآن دست کم ۱۹۰ نفر کشته و حدود ۵۰۰۰ نفر زخمی و ۳۰۰۰۰۰ هزار نفر آواره شدند. این انفجار برای مردم عروس خاورمیانه یادآور تلخی روزهای دهشتناک جنگهای داخلی ۱۹۷۵ تا ۱۹۹۰ است، که ملت را از هم پاشید و بیروت را ویران کرد. ویرانی امروز و تصاویر کشتارهای انفجار نشان میداد بیمارستانها در لبنان پس از سالها هنوز به خاطر نبود اصلاح زیر ساختی و عدم مشکل ساختار مدیریتی حتی نمیتوانند بیماران زیادی را درمان کنند. کمبود سردخانهها و بیمارستانها در کشور مشهود است، تخت و تجهیزات کم بیمارستانی در شرایط بحرانی کرونا درد مضاعف برای رسیدگی به مصدومان شده تا جایی که صلیب سرخ به کمک وزارت بهداشت لبنان میآید.
بیشتر بخوانید: عبدالله عبدالله؛ سیاستمدار مغموم در میانه آتش و باد!
۲۷۵۰ تن نیترات آمونیوم که برای ساخت بمب هم کافی است و طی شش سال در بندر بیروت ذخیره شده بود، علت انفجار اعلام میشود. چند روز قبل از انفجار اخباری از برگزاری دادگاه مربوط به بمب گذاری سال ۲۰۰۵ که منجر به کشته شدن رفیق حریری نخست وزیر سابق منتشر میشود. انفجار بندر بیروت این دادگاه مورد حمایت سازمان ملل را که درآن چهار مظنون مشکوک به همکاری با حزب الله لبنان را به عقب میاندازد.
باید بدانیم که مردان سیاست واحزاب سیاسی لبنان به طور ویژه احزاب پر نفوذ مذهبی و فرقهای از موانع اصلاحات در لبنان هستند.
مکرون در دیدار دوباره از لبنان تهدید میکند که اگر اصلاحات صورت نگیرد اقدامات تنبیهی برای لبنان در نظر گرفته میشود حتی تحریمهای هماهنگ بین المللی علیه سیاستمدارن لبنانی صورت میگیرد. او کمک بین المللی را مشروط به اصلاحات میکند. اما آنچه مسلم است، با وجود پناهجویان سوری، نبود شفافیت بانک مرکزی و عدم تحقیق و تفحص در مورد انفجار بیروت که تخریب سیلوهای غلات را هم به همراه داشت، شوک این انفجار اصلاحات را به خودی خود به عقب انداخت
سال ۱۹۲۳ جامعه ملل سوریه ولبنان را رسما تحت قیمومیت فرانسه قرار میدهد. از ۱۹۲۳ تا ۱۹۴۳ که لبنان مستعمره فرانسه میشود به واسطه پایان جنگ جهانی اول و خروج از سلطه امپراتوری عثمانی سوریه بزرگ به پنج قسمت کوچک برای فاتحان جنگ تقسیم میشود که یکی از این قسمتها لبنان بود که زیر یوغ استعمار فرانسه رفت.
نظام سیاسی قدرت در لبنان مبتنی بر نگاهی خاص به جوامع دینی است. پس از جنگهای ۱۵ ساله لبنان سیستم حکومتی کشور پارلمانی شد. طبق توافق در قرارداد طائف در سال ۱۹۹۰ (که در زمانی دیگر به آن میپردازیم) برای اینکه سه گروه منتفذ و غالب قومی، مذهبی سهمی در قدرت سیاسی داشته باشند؛ رییس جمهور از مسیحیان مارونی، نخست وزیر از میان مسلمانان سُنی، رییس پارلمان از بین شیعیان و معاون نخست وزیر از مسیحیان ارتدوکس انتخاب میشود. این صورتبندی قدرت خواسته کشورهای غربی برای رسیدن به قدرت رسیدن تکنوکراتها است، اکنون این تکنوکراتها خود معضلی در این سیستم هستند و سوال مهم آیا کارکرد این سیستم تحمیلی غرب به خاطر درگیری شدید با فساد و خلق تکنوکراتهای فرقهای و مذهبی به پایان خود رسیده است؟
وقتی امروز به دومحله قدیمی غمیزه و مامکاییل نگاه میکنیم سبک معماری به جامانده از دوران استعمار فرانسه را به خوبی شاهدیم. بر مبنای گزارشهای یونسکو از این دو مکان در پی اتفاقات اخیر ۶۴۰ بنای تاریخی در آنها به طور کامل از بین رفته است و حدود ۶۰ بنا در حال ریزش کامل قرار دارد، این وضعیت غم انگیز به واسطه سیاست سیاستمداران برای تداوم در قدرت است که این سرنوشت شوم را برای مردم لبنان ترسیم کرده اند.
سیاستمدران لبنانی دستان خود را به سوی دولتهای خارجی دراز کردهاند و هر کشور خارجی هم با توجه به منافع سیاسی خود به آنها کمکی میکند.
کمک سیاسی به لبنان از سوی کشورهای منطقه خاورمیانه و کشورهای غربی منوط به اهداف سیاسیای است، که هر کدام در لبنان به دنبال آن هسنتد. حتی صندوق بین المللی پول کمک به کشور را مشروط به حل مشکلات گذاشته است که همگی این مشکلات وابسته به مسائل کانالهای مالی خارجی و پولشویی در لبنان است. انجام هر نوع اصلاحاتی منافع این سیاستمداران فرقهای را تضعیف میکند و این مهمترین سد در برابر اصلاحات است.
موسسات مالی بین المللی میدانند که دستان احزاب سیاسی لبنان آلوده شده، و احزاب سیاسی موثر هرکدام در بازی قدرت به جای منافع مردم در پی کسب منافع حزبی و پشتوانههای قدرتشان در خارج ازمرزها هستند. نگاه این احزاب جاه طلبی منطقهای و نظامی است.
مکرون درلبنان وعده مدیریت شفاف را میدهد ومی گوید معنی شفافیت این است که مردم لبنان مستقیما از آن آگاه شوند و از ورود سازمانهای غیر دولتی برای اصلاحات حرف میزند و از خواسته اصلی مردم لبنان میگوید که از فساد سیستماتیک رنج میبرند و متذکر میشود تا قبل از سخت گیریها ترجیح میدهد که با تعامل سیاسی مشکل را حل کند.
با همه این شعارها و وعدهها قدرتمندان سیاست در لبنان موانعی را بر سر راه منافع مردم لبنان قرار می دهند. نکته مهمی را که نباید فراموش شود این است که اسراییل از این شرایط بحرانی در لبنان با وجود هم مرزی و دشمنی بیشترین نفع را میبرد.
آن قدر دستان قدرت در لبنان آلوده و ناپاک است، که مردم عادی زخمهای استعمار را فراموش و باز هم پناه را در آنها جستجو میکنند. شاید در دل خود آگاهاند که آنها هم دغدغهای به جز منافع خود ندارند. با این حال در لبنان انگار هیچ کس امیدی به داخل ندارد.
وقتی توییت کاربر، سارا اعصاف از لبنان را میبینید که پس از حضور مکرون مینویسد «هیچ یک از رهبران لبنان نتوانستند کمک کنند که دوباره احساس امنیت کنم این اولین بار است که بعد از آسیب کمی احساس امیدواری و آرامش کردم، آن هم زمانی که رهبر فرانسه به کشور من آمد و کلماتی را بیان کرد که نشان میداد او ترسهای مرا درک میکند و مصمم است به من کمک کند دوباره احساس امنیت کنم در حالی که هیچ یک از رهبران لبنان نتوانستند همین کار را هم انجام دهند»
این توییت نشان از ضعفی تاریخی است. این درد مشترک مردم خاورمیانه است. مرزهای بسیاری از کشورهای در این منطقه بر مبنای ملاحظات استعماری ترسیم شده است و هیچ اثری از یک ملت در بسیاری از کشورهای خاورمیانه نیست.
لبنان از این جهت موقعیتی استثنایی دارد و عروس سیاه بخت خاورمیانه، تمامی رنجهای این منطقه را در جبین خود انباشته است. در لبنان فرقهگرایی آن چنان در اوج است که این سرزمین عملا کشوری بدون دولت است. در لبنان مداخله خارجی آن چنان است که هیچ ننگی برای وابستگی به بیگانه در هیچ یک از بازیگران قدرتمند نیست. در لبنان جامعه مدنی عملا وجود ندارد، تکثر نیست، اما رنگین کمان غریبی از اقوام و مذاهب وجود دارند که در ترکیبی ناموزون با یکدیگر عملا زیستن در این سرزمین را به رنجی روزمره بدل کردهاند. لبنان پس از فلسطین بیش از هر کشور دیگری از اسرائیل این همسایه ناهنجار و ناخوانده در رنج است.
نباید فراموش کنیم که فرانسه ورییس جمهور جوانش مکرون علاقمند به بازگشت به نقش قدیمی خود با شیو ههای امروزی در خاورمیانه است او میخواهد نقش فرانسه را دراین منطقه افزایش دهد تا از این طریق علاوه بر کسب منافع دیگر، فروش تسلیحات فرانسه را، درمنطقه افزایش دهد.
شاید برای سارا اعصاف لبنانی وجود مکرونها وحرفهای شیرین او جذابیت واتفاق جدیدی باشد، اما رفت و آمد زنان ومردان سیاستمدارِ خوشپوش و خوشروی غربی در خاورمیانه و لبنان سال هاست امر غریبی نیست. آنها هرگاه نصیبی بوده، آمدهاند تا خودی نشان دهند و وقتی که صرفهای نیست همانند افغانستان امروز میروند. خاورمیانه در میانه آتش تنهاست. با همه این اوصاف لبنان در میان این همه فاجعه آن چنان زیباست که هنوز هر چشمی را بر خود خیره میکند.
*کارشناس مطالعات منطقهای