دبیرکل حزب موتلفه اسلامی گفت: رییسی تا الان با تدبیر عمل کرده و خود را به یک مجموعه وابسته نکرده و از بقیه هم جدا نکرده است و می گوید من رئیس جمهور همه هستم. وظیفه ما همراهی و کمک به اوست. همه مردم باید کمک کند حتی اصلاح طلبان هم باید کمک کنند.
دیدارنیوز - اسدالله بادامچیان با بیان اینکه نمی توان انتظار داشت که دولت در دو ماه اول کار خاصی انجام دهد، اظهار کرد: باید حوصله کرد که رئیسی سوار کار شود.
وی همچنین درباره سرنوشت روحانی پس از پایان دوره ریاست جمهوری خود، ادامه داد:اگر روحانی به گونه ای عمل کند که شایسته رئیس جمهور هشت ساله ایران است و در خدمت نظام باشد، از او استفاده می شود ولی اگر مثل روسای جمهور قبلی باشد حتی در بین توده های مردم هم جایگاهی نخواهد داشت.
متن کامل گفت و گوی ایسنا با اسدالله بادامچیان دبیرکل حزب موتلفه اسلامی درباره انتخابات ریاست جمهوری، دولت سیزدهم، آینده اصلاح طلبان و روحانی به شرح زیر است:
امسال شاهد برگزاری انتخاباتی با مشارکت پایین بودیم. به نظر شما چه عواملی موجب مشارکت کمتر از پنجاه درصدی مردم در انتخابات شد؟
شرکت در انتخابات در نظام جمهوری اسلامی ایران مثل برخی کشورها اجباری نیست که حتما باید همه در انتخابات شرکت کنند ولی طبیعی است که هرچه قدر حضور مردم در انتخابات گسترده تر باشد، برای نظام و رئیس جمهور منتخب بهتر است. هر رئیس جمهوری که با رای بیشتری سر کار بیاید، می تواند از پشتوانه قوی تری برخوردار باشد.
میزان مشارکت هم گاهی براساس ضرورت زمان است مثلا پس از پیروزی انقلاب اسلامی و در رفراندوم تعیین نوع نظام، ۹۸ درصد مردم شرکت می کنند ولی در انتخابات خبرگان قانون اساسی این میزان از مشارکت شکل نمی گیرد زیرا در رفراندوم تعیین نظام، یک احساس مسئولیت سراسری شکل گرفته بود. انتخابات بعد از هفتم تیر و هشت شهریور نیز تحت تاثیر این وقایع شکل گرفت و مردم با هیجان خاصی در انتخابات شرکت کردند. گاهی هم شرایط عادی می شود و میزان مشارکت به حدود پنجاه درصد می رسد. در انتخابات اخیر هم همین طور بود.
با این حال میزان مشارکت در انتخابات اخیر به دلیل نارضایتی عمیق مردم از دولت موجود بخاطر تورم و گرانی ها بود. دلیل دیگر ناامیدی جریان های اصلاح طلب و لیبرال ها از حضور موثر در انتخابات بود. آنها خودشان دچار دلسردی شده و معتقد بودند که در انتخابات رای نخواهند داشت. شاید هم در برگزاری انتخابات تلاش ویژه ای صورت نگرفته باشد البته این ربطی به وزارت کشور و وزیر کشور ندارد و نیروهای زیرمجموعه وزارت کشور شاید تلاش ویژه ای برای برگزاری انتخابات نداشته باشند. با این وجود ما در انتخابات ریاست جمهوری رای بسیار خوبی داشتیم. در انتخابات خبرگان رهبری رای عادی و در شوراها در تهران رای بسیار پایین داشتیم البته در استان ها شرایط این انتخابات متفاوت بود.
نحوه عملکرد شورای نگهبان در تایید صلاحیت نامزدهای انتخابات چه تاثیری بر کاهش مشارکت داشت؟
به نظر من شورای نگهبان قوی ترین و مستحکم ترین نهاد حفظ قانون اساسی در کشور است. در این سال ها دو ایراد به شورای نگهبان گرفته می شود اول اینکه چرا دلیل ردصلاحیت ها را اعلام نمی کند و دوم اینکه جناحی عمل می کند. در حالیکه شورای نگهبان جناحی عمل نمی کند. اگر قرار بود شورای نگهبان جناحی عمل کند، در زمان برگزاری انتخابات مجلس ششم اینگونه عمل می کرد. صلاحیت کسانی که قبلا تایید نشده بود، توسط همین شورای نگهبان در دوره های بعد تایید می شود یا صلاحیت کسانی که تایید شده بود ممکن است در دوره های بعد تایید نشود.اکثر ریاست جمهوری ها در اختیار کسانی بوده است که شورای نگهبان به لحاظ سیاسی با آنها همراهی نداشته است. در مجلس هم همه تیپ از نمایندگان حضور داشته اند بنابراین اتهام جناحی عمل کردن شورای نگهبان نادرست است.
از سویی عملکرد شورای نگهبان برمیزان مشارکت تاثیر دارد اما تاثیر کلی ندارد. در میان نامزدهای انتخابات همه نوع گرایش سیاسی وجود داشت. حالا ممکن است یک فردی که تایید صلاحیت شده است، در یک جناح مطلوبیت کامل نداشته باشد ولی نباید او را رها کرد بلکه باید مورد حمایت قرار گیرد. در مجموع من تاثیر عملکرد شورای نگهبان در کاهش مشارکت را خیلی قوی نمی دانم.
یعنی اگر به جای همتی و مهرعلیزاده، لاریجانی و جهانگیری در انتخابات حضور داشتند، مشارکت به بالای پنجاه درصد نمی رسید؟
نسبت به جهانگیری نه چون او معاون اول رئیس جمهور بود و شاید میزان نارضایتی ها از او حتی بیشتر از رئیس جمهور باشد. جهانگیری در این سال ها نقش مهمی داشته است و در انتخابات دور دوم نامزد پوششی رئیس جمهور شد. اگر او می آمد شاید تاثیر منفی بر میزان مشارکت داشت. اگر لاریجانی احراز صلاحیت می شد حتما در افزایش مشارکت تاثیر داشت اما نه اینکه تاثیر زیادی داشته باشد.
شما اشاره کردید که نارضایتی مردم موجب کاهش مشارکت شد. در سال ۹۱ و ۹۲ هم مردم نسبت به وضع موجود ناراضی بودند اما انتخابات چون با حضور همه جریان ها به صورت رقابتی برگزار شد، با مشارکت قابل قبولی همراه شد.
میزان مشارکت در انتخابات رقابتی با انتخابات آرام تفاوت دارد. گاهی رقابت میان جریان های سیاسی است و گاهی رقابت در میان مردم منعکس شود که رقابت در حالت دوم در میزان مشارکت تاثیر دارد. آن موقع هم مردم از دولت احمدی نژاد نارضایتی داشتند اما الان شدت نارضایتی مردم خیلی بیشتر از سال ۹۲ است. الان به شدت مردم ناراضی هستند و دولت هم کاری برای کاهش نارضایتی مردم نمی کند. مثلا با سیاست اشتباه دولت، وضعیت مسکن اینگونه شده است که یک جوان نمی تواند مسکن اجاره کند. اینکه دیگر به تحریم ربطی ندارد. مدام می گویند دلال ها خب شما دولت هستید این دلال ها را معرفی کنید.
مبنای ما در موتلفه تخریب دولت ها نیست. به هر حال مردم رای به روحانی داده اند و عواقب رای هم با خود آنهاست چون ما که نگقتیم به روحانی رای بدهید.عملکرد دولت هم صددردصد منفی نیست و همه دولت ها نقاط ضعف و قوت دارند البته در اواخر دولت ها معمولا نارضایتی شکل می گیرد اما الان شدت نارضایتی خیلی زیاد است.
شما به انتقادی از شورای نگهبان اشاره کردید که دلایل ردصلاحیت ها را اعلام نمی کند. خود شما این انتقاد را به جا می دانید؟
من از شورای نگهبان انتقاد نمی کنم بلکه تذکر می دهم. بارها هم تذکر داده ام که واقعا برخی افراد می خواهند دلیل ردصلاحیت یا عدم احراز صلاحیت خود را بدانند. ردصلاحیت براساس قانون انجام می شود اما عدم احراز صلاحیت یعنی شورای نگهبان یک فرد را برای ریاست جمهوری واجد شریط لازم نمی داند. شورای نگهبان معمولا به خود افراد اطلاع می دهد البته شاید به برخی افراد هم اطلاع نداده باشد. من معتقدم شورای نگهبان در مورد عدم تایید صلاحیت ها باید اطلاع رسانی کند و دست کسانی که می خواهند سوء استفاده کنند را رو کند. با این حال شورای نگهبان از نظر شرعی و قانونی مجاز نیست این مسایل را علنی کند اما معتقدم این قانون باید اصلاح شود و در مورد عدم تایید صلاحیت اطلاع رسانی شود.
اصولگرایان در زمان انتخابات از لزوم اصلاحات صحبت کردند. شما به عنوان یک فرد از جریان اصولگرا چه تعریفی از اصلاحات دارید؟ این اصلاحات چه اشتراک و افتراقی با اصلاحات مدنظر اصلاح طلبان دارد؟
من نمی دانم منظور شما چیست اما نشر قطره در دوران اصلاحات کتابی منتشر کرد و از ۲۲ نفر پرسید اصلاحات یعنی چه؟ فقط من و آقای محمدجواد لاریجانی از این طرف بودیم وبقیه از دوستان آن طرفی بودند و یک نفر از آنها نتوانست بگوید اصلاحات یعنی چه.
بحث اصلاحات از زمان مشروطه شروع شده است و هرکس و هر جریانی تعریف خاص خود از اصلاحات داشته است. به طور مثال اصلاحات نوع ملکم خانی، اصلاحاتی انگلیسی برای از بین بردن استقلال و غارت کشور بود. ما از آقای خاتمی پرسیدیم اصلاحات یعنی چه و او پاسخ داد اصلاحات همانی است که از مدینه النبی در زمان پیامبر شروع شد و همین اصلاح طلبان به خاتمی حمله کردند که مدینه النبی به ۱۴۰۰ سال قبل تعلق دارد و شما چرا به گذشته بازگشته اید؟
شما از ما نپرسید بلکه از خود آنها معنای اصلاحات را بپرسید. جریان اصلاحات دچار ابهام است و نمی تواند هدف و تعریف مشخصی داشته باشد بنابراین همواره دچار شکست شده است.
این دولت هم از اصلاحات اعتدالی می گوید و باید از آنها معنای آن را پرسید. نتیجه اصلاحات هم مهم است. اصلاحات دولت خاتمی به نارضایتی مردم و رای به احمدی نژاد منجر شد و اکنون هم شاهد آشفتگی ها و نابسامانی ها در کشور هستیم. آنها بعد از هشت سال نتواستند برجام را به نتیجه برسانند و به جای پاسخگویی از مخالفت های داخلی می گویند. خب اگر شما در برابر مخالفت های داخلی توانمند نبودید چرا سر کار ماندید؟ آنها می توانستند در داخل به گونه ای عمل کنند که دشمن متوجه شود که تحریم اثر کمی بر کشور دارد و از آن تحریم ها پشیمان می شدند.
نظر شما درباره فرضیه مرگ اصلاحات چیست؟
من ده سال پیش گفتم اصلاحات مثل جریان مارکسیسم مرده است. در انتخابات های اخیر هم کاندیدای اصلاحات رای نیاورد. آنها در فتنه ۸۸ با زور و انقلاب رنگی و هیاهو دنبال پیروزی بودند و ادعای تقلب خود را هم نتوانستند اثبات کنند. در دوره بعد روحانی رای آورد که به جریان اصلاحات تعلق نداشت و در جریان ۷۸علیه اصلاح طلبان صحبت کرده بود. خود اصلاح طلبان در سال ۹۲ گفتند روحانی را انتخاب کردیم چون نامزد ما رای نمی آورد و به قول خوشان نامزد اجاره ای انتخاب کردند. من معتقدم که اصلاح طلبان در جامعه حضور دارند اما جریان اصلاحات مرده است.
به نظر شما با یکدست شدن قوا و همسو شدن دولت سیزدهم با سایر نهادهای نظام امکان حل مشکلات کشور حل وجود دارد؟
طبیعتا هماهنگی همیشه مفید است و ضرر ندارد. قوایی که با هم دعوا کنند که برای کشور فایده ای ندارند. البته دولتی که از عناصر قوی، کارآمد، متخصص و هماهنگ استفاده کند، موفق خواهد بود. حالا سوال این است که آیا دولت باید از یک باند، حزب یا جبهه تشکیل شود؟ حزب یک مجموعه منسجم و قانونی است که دارای اساسنامه، مرامنامه و هدف است. در دولت حزبی انتظار ندارید که از عناصر غیرحزبی استفده شود. جبهه مجموعه ای از احزاب است که کارکرد مقطعی دارد. باند یک گروه متشکل و متعصب است که همه چیز را برای خود می خواهد و به هیچ کسی راه نمی دهد. دولت باندی خطرناک است چون باندها محدود و منحصر و از مردم دور هستند. اگر دولت حزبی باشد بسیار مفید است. دولت جبهه ای هم می تواند موفق باشد و هم نباشد و کارکردش بنا بر اقتضای شرایط است.
دولت آقای رئیسی به کدام سمت می رود؟
هنوز مشخص نشده است. مهمترین مساله برای دولت آقای رئیسی که در شرایط سختی به سر کار می آید، ایجاد امیدواری برای توده های مردم با انتخاب کابینه ای قوی،هماهنگ و دارای برنامه است. اگر چنین کابینه ای تشکیل شود، آقای رئیسی در قدم اول موفق می شود. ما از دولت آقای رئیسی حمایت می کنیم چون رای اکثریت را بدست آورده است و تنفیذ ولی فقیه را هم دارد. زمینه کار برای اقای رئیسی در میان توده مردم با اقداماتی که در قوه قضاییه انجام داده، فراهم است اما اگر کابینه او قوی نباشد، مشکلات براحتی حل نمی شود.
از طرف رئیس جمهور منتخب از حزب موتلفه خواسته شده است که نیروهای خود را برای تشکیل کابینه معرفی کنید یا خود حزب افرادی را معرفی کرده است؟
آقای رئیسی پیشنهاد عام داده و سامانه ای هم برای این کار معرفی کرده است. موتلفه هم اسمی نداده است زیرا ما معتقدیم که حزب موتلفه سابقه ۶۰ ساله داشته و در کشور نفوذ و اثرگذاری دارد. نامه ای به آقای رئیسی داده ایم و اعلام کرده ایم که آمادگی صحبت داریم. اگر خواستند دیداری بگذارند، ما همکاری صمیمانه خواهیم داشت و اگر مایل باشد، نیرو، پشتوانه حزبی و برنامه می دهیم اما در آن سامانه پیشنهادی نداده ایم.
به نظر شما دولت سیزدهم باید چه اقدامات فوری انجام دهد تا میزان نارضایتی ها بابت مسائل اقتصادی و معیشتی کاهش یابد؟
نمی توان انتظار داشت که دولت در دو ماه اول کار خاصی انجام دهد چون تا وزرا از مجلس رای اعتماد بگیرند و تیم مدیریتی جدید و استانداران و فرمانداران تعیین شوند، حداقل دو یا سه ماه زمان نیاز است و باید حوصله کرد که رئیسی سوار کار شود.
اما دولت سیزدهم در مرحله اول باید کار ضربتی کند. سپس کار مقطعی کند ولی کار اصلی رئیسی، ساماندهی کل اقتصاد و جامعه در چارچوب گام دوم انقلاب و دولت کریمه اسلامی است. کار ضربتی اولی که رئیسی انجام داد، دعوت از مسئولان نهادهای نظارتی، اطلاعاتی و امنیتی با هدف مبارزه با زمینه های ایجاد فساد در دولت بود. کار ضربتی دوم تثبیت قیمت هاست که رئیسی می تواند دستور دهد هیچ دستگاه دولتی اجناس را گران نکنند. هرجا هم دستگاهی دولتی بابت تثبیت قیمت ها ضرر می هد، تیمی مامور شود تا دلیل زیاندهی مشخص شود و به سوددهی برسد. کار ضربتی دیگر هم این است که قانون به مجلس ببرد که امسال و سال آینده هیچ کسی حق افزایش قیمت رهن و اجاره منزل ندارد. از این اقدامات ضربتی باز هم وجود دارد که دولت سیزدهم می تواند انجام دهد.
آیا دولت رئیسی قادر خواهد بود وعده هایی که داده است را عملیاتی کند؟
آقای رئیسی شخصیت محترم و مقتدری است. او در ریاست قوه قضاییه توانست موقعیت مردمی خود را خوب حفظ کند. تا الان هم با تدبیر عمل کرده و خود را به یک مجموعه وابسته نکرده و از بقیه هم جدا نکرده است و می گوید من رئیس جمهور همه هستم. وظیفه ما همراهی و کمک به اوست. همه مردم باید کمک کند حتی اصلاح طلبان هم باید کمک کنند. دولت موجود هم باید به او کمک کند و مثل دورههای گذشته، دوگانه دولت موجود و منتخب شکل نگیرد. اینکه روحانی بعد از اعلام نتایج به دیدار رئیسی رفت کار خیلی خوبی بود.اگر مشکلات کشور حل شود همه در رفاه خواهند بود و نه فقط یک گروه خاص و اگر وضعیت خراب شود، همه ضرر می کنند.
طبیعی است که آقای رئیسی در کابینه خود از اصلاح طلبان خالص استفاده نمی کند و خود اصلاح طلبان هم چنین توقعی ندارند اما همکاری و کمک کار بسیار خوبی است.
ادامه مذاکرات برجام به دولت رئیسی موکول شد. تحلیل شما از نحوه رویارویی دولت سیزدهم با مذاکرات برجام چیست؟
هدف ما از برجام چیست؟ برجام برای مساله هسته ای ما است که ما اثبات کردیم که دانش صلح آمیز هسته ای می خواهیم و این را دنیا فهمیده است و ما هم به هدفمان رسیده ایم. هدف دیگر برجام برداشتن تحریم های اقتصادی است اما تحریم ها چه زمانی برداشته می شود؟ ما با آمریکا و انگلیس در حال نبرد هستیم و آنها فقط با براندازی انقلاب راضی می شوند. سابقه آنها در دوران ملی شدن صنعت نفت مشخص است. آنها با انجام کودتای ۲۸ مرداد بر صنعت نفت ایران مسلط و شریک شدند و فقط پنج درصد به ایران رسید. اکنون آمریکا و انگلیس آمادگی دارند که به ما میدان دهند؟ ابدا. بنا به گفته کارشناسان، تحریم ها بیشتر از ۲۰ درصد بر اقتصاد ایران تاثیر ندارد. سال گذشته بنا به اعلام دولت ۳۵میلیارد دلار صادرات غیرنفتی و حدود ۴۲ میلیارد دلار هم واردات داشته ایم که این تفاضل را راحت می توانیم جبران کنیم. من معتقدم استکبار زمانی تسلیم می شود که احساس کند ما نیازی به فروش نفت نداریم.
ما با شروع مذاکرات مخالف نیستیم ولی معتقدیم نتیجه و هدف مذاکره مهم است. آیا دنبال سازش با امریکا هستیم و بگوییم به طرف مقابل که «سازش بایدنی» انجام بده تا در انتخابات پیروز شویم؟ دیدید که این سازش را هم انجام نداد. اصلاح طلبان امید داشتند تا جو بایدن سرکار بیاید تا گشایش ایجاد کند ولی او گشایش ایجاد کرد؟ بایدن فقط مدیرعامل است و مردان خاکستری در پشت پرده آمریکا تصمیم می گیرند و آنها هرگز حاضر نیستند که به ایران امتیاز دهند.
ما با اقتدار مذاکره می کنیم اما در عین حال نشان می دهیم که ما نیازی به آنها نداریم. تحریم برای کشوری که با ۱۵ کشور هم مرز است اصلا معنا ندارد.ما باید کاری کنیم که آمریکا از تحریم ما ضرر کند. دولت سیزدهم با این رویکرد باید وارد مذاکره شود.
الان آمریکا به این نتیجه رسیده است که ماندنش در افغانستان هیچ منفعتی برای آنها ندارد بنابراین تصمیم به ترک این کشور گرفت. الان طالبان سربازان آمریکایی را هرجا گیر بیاورد، می کشد چون فقه آنها اجازه این کار را می دهد و آنها را اشغالگر و ظالم می داند.
آیا شما هم معتقدید که طالبان نسبت به ۲۰ سال گذشته تغییر کرده است؟
این طالبان با آن طالبان ۲۰ سال پیش در روش ها و سیاست هایشان تفاوت دارند. آن طالبان را آمریکا بوسیله ژنرال های پاکستانی ایجاد کرد. نقشه آمریکا این بود که اسلام طالبانی را به عنوان اسلام واقعی معرفی کند تا چهره اسلام را بد جلوه دهد اما اقدامات طالبان موجب شکست آنها در افغانستان شد. الان طالبان جدید می گوید شیعه نمی کشیم و با تلویزیون مخالفتی نداریم حتی ممکن است اصلاحات مدل بن سلمان را هم اجرا کنند. به ایران هم گفته اند که قصد درگیری با شما را نداریم اما اینکه این حکومت طالبان در افغانستان موفق می شود یا نه بستگی به شیوه حکومت آنها دارد. اگر آنها قصد مقابله با هزاره ها را داشته باشند، شکست می خورند. آنها اشتباه کردند که اسم خود را طالبان گذاشته اند و به نظرم اگر به حکومت برسند، اسم خود را تغییر می دهند.
حسن روحانی پس از پایان دوره ریاست جمهوری خود چه جایگاهی در نظام خواهد داشت؟
من نصیحتی به دو رئیس جمهور قبلی کردم که به آن عمل نکردند. به خاتمی گفتم هیچ کشوری کسی که دو دوره رئیس جمهور بوده است را دور نمی اندازد پس شما طوری عمل کنید که ولی فقیه بتواند از شما استفاده کند. به احمدی نژاد هم همین را گفتم . به او گفتم اگر رهبری کسی را به عنوان نماینده به فلسطین بفرستد، شما را می فرستد و اگر بخواهد نماینده ای به اروپا بفرستد، خاتمی را می فرستد پس طوری عمل کنید که رهبری بتواند از شما استفاده کند ولی طوری عمل کردند که نه رهبری توانست از آنها استفاده کند و نه در بین مردم الان موقعیتی دارند. برای آقای روحانی هم همین طور است. او اگر به گونه ای عمل کند که شایسته رئیس جمهور هشت ساله ایران است و در خدمت نظام باشد، از او استفاده می شود ولی اگر مثل روسای جمهور قبلی باشد حتی در بین توده های مردم هم جایگاهی نخواهد داشت.