در ۲۹ امین شماره دانش آدینه، سروش زمانی مقدم به تشریح پدیده لنزینگ گرانشی و اثرات آن بر مشاهدات ما از کیهان بیانتها پرداخته است.
دیدارنیوز ـ سروش زمانیمقدم: غالبا با شنیدن نام "لنز"، به یاد وسیلهای اپتیکی میافتیم، که با داشتن عدسیهای درون خود، میتواند نور را خم کرده، موجب انحراف در مسیر اولیه آن شده و به مسیر جدید دیگری هدایت کند.
اما این تنها "لنز" خم کننده نور نیست!
برای بررسی این مطلب لازمست که ابتدا کمی به عقب بازگردیم. برطبق نظر نیوتن، منطبق با شالوده فیزیک کلاسیک، نور در مسیری مستقیم حرکت میکرد. اما با ورود نظریه نسبیت عام اینشتین، به دنیای فیزیک مدرن، خود وی پیش بینی کرد که:
"اگر پرتو نور از کنار جسم پرجرمی که دارای میدان گرانشی بسیار قوی میباشد عبور کند، آنگاه پرتو نور دچار انحراف شده و در واقع از مسیر مستقیم اولیه خود خارج میشود".
بیشتر بخوانید: سیاهچالهها مو ندارند
ماجرا از آنجا آغاز شد که در واقع چند سال پس از ارائه نسبیت عام، شخصی به نام "رودی مندل" که یک اخترشناس آماتور بود متوجه محاسبات چاپ نشده اینشتین که درباره میزان انحراف نور توسط گرانش بود میشود و از او میخواهد که محاسباتش را در این باره به چاپ برساند!
بالاخره در سال ۱۹۳۶، یعنی هفده سال پس از تایید قطعی نظریه نسبیت عام توسط آرتور ادینگتن، اینشتین به توصیه مندل عمل کرد و مقاله بسیار کوتاهی را در این باره با عنوان:
"عملکرد لنز-مانند یک ستاره توسط انحراف نور در میدان گرانشی" در نشریه معتبر "ساینس" به چاپ رساند و جالب آنکه در ابتدا و در مقدمه همان مقاله اش به گوشزد رودی مندل به وی درباره به چاپ رساندن آن مقاله نیز اشاره کرد.
اهمیت این مقاله کوتاه و محتوای بسیار مهمی که در آن محاسبات کوتاه بود در آنست که از آنجایی که بر طبق نتایج نسبیت عام، جرم میتواند فضا-زمان را خمیده کند، در نتیجه میدان گرانشی ایجاد شده توسط این خمیدگی، میتواند نور را منحرف کند؛ بنابراین خود فضا، همانند یک لنز یا یک عدسی اپتیکی، عملا باعث خمش پرتو نور شده و همانطور که خواهیم دید باعث میشود تا جرم مذکور که توسط پرتوهای نور رویت میشود، بزرگتر و نزدیکتر به نظر آید.
بیشتر بخوانید: بقاء تمدن انسانی؛ هدفمند یا تابع اتفاق
در واقع برطبق نتایج این محاسبات، معنای انحنای نور در میدان گرانشی آن بود که اگر بر فرض ستاره درخشانی در پشت یک جرم بسیار سنگین همچون یک سیاهچاله قرار داشته باشد، پرتوهای نوری که از آن ستاره در جهتهای مختلف پراکنده میشوند، میتوانند در اطراف آن سیاهچاله پرجرم و سنگین خم شده، از کنار آن عبور کرده و دوباره همگرا شوند و در نتیجه باعث بزرگنمایی ستاره مذکور شوند.
این به وضوح همان عملی است که یک عدسی عینک انجام میدهد و جسم مورد نظر را بزرگتر از واقع نشان میدهد.
هرچند که اینشتین مقاله مذکور را با این نتیجه گیری به اتمام رساند که احتمال دیدن چنین رویدادی صفر است، اما حدودا یک سال بعد از آن مقاله مشهور بود که شخصی به نام "زویکی" پیشنهاد کرد که یک "خوشه کهکشانی" پرجرم این بار میتواند نقش لنز گرانشی را داشته باشد و این تازه آغاز ماجرا بود!
این کشف بزرگ که امروزه اثر "لنزینگ گرانشی" نامیده میشود، نه تنها در سالهای بعد، با نتایج قابل مشاهده خود، به عنوان یکی آزمونهای تجربی مهم برای تایید نظریه نسبیت عام در نظر گرفته شد، بلکه با نتایج کاربردی خود در نجوم رصدی، بستری را برای مشاهده ستارهها و حتی کهکشانهای بسیار دوردست کیهان فراهم آورد.
بر مبنای یک نمونه خاص این پدیده که به اثر "حلقه اینشتین" نیز معروف است، تصویر یک کهکشان دورتر، توسط یک سیاهچاله و یا حتی یک کهکشان نزدیکتر به ما، آنقدر خمیده شده و به اصطلاح تاب برمی دارد تا شبیه به یک دایره کامل شود.
بیشتر بخوانید: رقص کیهانی در گلستانی همیشه خوش
نمونه جالبی از این پدیده که توسط تلسکوپ فضایی هابل ثبت شده است، تصویر جالبی است که به "تصویر چهره خندان" معروف شده است و به زیبایی هرچه تمامتر اثر لنزینگ گرانشی را به اثبات میرساند.