دیدارنیوز - سروش زمانی مقدم*: علیرغم آنکه برخی از سوالات کیهانشناسی، از قدیمیترین سوالات مطرح شده توسط بشر است، اما این بخش از علم، به شکل نوین امروزی آن، یکی از شاخههای نسبتا جدید فیزیک است. انسان از دوران ماقبل تاریخ تاکنون، راهی بس طولانی را، از باتلاقهای خرافه، سرابهای افسانه، و زمینهای لم یزرع تفکرات بدوی پیموده تا به جنگل سرسبز و پرثمر کیهانشناسی مدرن رسیده است. به تعبیر پیتر کلز (Coles)، کیهانشناسی شبیه علم مربوط به دعاوی قضاییست چراکه برخلاف دیگر دانشمندان، نه کیهانشناسان و نه ایشان نمیتوانند آزمایشاتی را انجام دهند که وقایع گذشته را تحت حالات نسبتا مشابه، دوباره خلق کند. تنها یک کیهان وجود دارد و یک صحنه جرم که در هر دو مورد جمع آوری شواهد موجود، وابسته به زمینه و شرایط سختی بوده، و تفسیر آنها مبهم است.
بیشتر بخوانید: پخت و پز کیهانی پاستای هستهای
اما در همه این برهههای زمانی برای درک تکامل عالم، بشر همواره به دنبال رابطه خود با جهان بوده و در کنار سوالاتی همچون محدود یا نامحدود بودن جهان، چگونگی و چرایی آغاز آن، چیستی اجزای سازندهاش، و خلق ساختارهای ذهنیش، به دنبال پاسخ سوالاتی همچون "از کجا آمده ام" و "آمدنم بهر چه بود" نیز بوده است؛ بنابراین مساله چگونگی و چرایی پیدایش حیات ذی شعور و تشکیل تمدن انسانی و یکتا بودن یا نبودن آن در عرصه پهناور کیهان، همواره یکی از دغدغههای ذهنی انسان خردمند بوده است. از آن طرف از منظرهای مختلف زیست شناختی، ریاضی-احتمالاتی، و مذهبی به این سوال جواب داده شده است و بنابراین متناسب با مدلهای مختلف کیهانشناختی و ذهنی پاسخ دهندگان، بعضا پیدایش حیات را تابع شانس و یا بالعکس تابع هدفی از پیش تعیین شده دانستهاند. طبق اصلی موسوم به "اصل کیهانشناسی انسانی" برخی مدعی هستند که باید رابطه عمیقی میان وجود حیات و چگونگی توسعه یافتگی عالم در روایت فیزیک بنیادی برقرار باشد تا جهان ما، جهان خاصی باشد که اجازه دهد حیات هوشمند در آن تکامل یافته، بصورتی که با توجه به تعداد بسیار بالای ستارهها و منظومههای سیاره ای، حتی با کمترین احتمال پیدایش حیات در آنها، بسیار محتمل باشد که حیات در سطوح مختلف بر روی حداقل میلیونها سیاره به وجود آمده باشد و حتی اندازه بی همتای کیهان را ضامن بقاء و شکوفایی تمدنها میدانند. در مقابل اما، هنوز متفکرانی هستند که احتمال منشاء خود به خود حیات را به اندازهای کم میدانند که فکر میکنند زمین تنها سیاره عالم است که روی آن حیات وجود دارد و زیست، امری بسیار نامحتمل بوده و ما این موهبت را که در تمام عالم اصولا سیارهای هست که در آن موجودات زنده یافت میشوند، مدیون "تصادفی عظیم" هستیم. در نظر این دسته، تصور "ماشین عالمی" که بی هدف و به خاطر هیچکس، انبساط و انقباض یافته و در آن ستارهها پیدا و محو میشوند، بسیار محتملتر است.
بیشتر بخوانید: نگاهی به نظریه جهان تورمی
اما در میان این بحثهایی که هنوز هم در جریان است و البته دست طرفین هم از دلایل محکم خالی نیست، وجهی که کمتر بدان پرداخته شده، نه پیدایش حیات، بلکه احتمال زوال تمدن بشری در آن بخشی است که در دست خودش نیست.
چون هستی و نیستی، دو سر یک ریسمانند، قطعا پرتو افکندن بر یکی، میتواند موجبات فهم دیگری را نیز میسر کند.
بیش از شصت و پنج میلیون سال پیش، شهابسنگی عظیم به طول حدود پانزده کیلومتر، با زمین برخورد میکند و با آزاد کردن انرژی برابر با صد ترا تن "تی ان تی" یا دو میلیون بار بیشتر از انرژی "بمب هیدروژنی تزار"، انقراض بزرگ "کرتاسه" رخ میدهد و اغلب موجودات زنده روی زمین از جمله دایناسورها از بین میروند. در عین حال با این اتفاق، زمینه پیدایش پستانداران گوناگون و همچنین انسان مهیا میشود. واقعا این اتفاق تابع یک شانس است یا منطبق بر هدفی از پیش تعیین شده میباشد؟ جالبتر آن است که بدانیم که چنین اتفاقی به هیچوجه در صحنه پرآشوب کیهان نادر نبوده و در طول میلیونها سال، قبل و پس از آن نیز همواره شهابسنگها، زمین را مورد اصابت قرار داده و یا از کنار آن گذشته اند. در واقع بشر با آگاهی از خطرات ناشی از برخورد سنگهای فضایی، همواره مدار نزدیکترین و خطرناکترین آنها را بررسی میکند. از آخرین موارد مهم گذر این اجرام آسمانی نیز، گذر سیارک OR۲۱۹۹۸، با طول تقریبی چهار کیلومتر بود که از فاصله تقریبی شانزده برابر فاصله زمین تا ماه، با سرعتی بیش از سی هزار کیلومتر بر ساعت، از کنارمان عبور کرد و البته تمدنمان از خطری عظیم نجات یافت. این بار چگونه فکر میکنید؟ آیا این رخداد نیز منطبق با برنامهای از پیش تعیین شده و هدفمند بوده است و یا بالعکس تداوم حیاتمان باید به عنوان تنها یک اتفاق در عرصه کیهان تعبیر و تفسیر شود؟
آیا چنین دست اتفاقاتی کم تعداد است؟
در واقع خیر!
ببینید: فیلم گذر شهابسنگ از کنار زمین
کمی بیشتر از سه سال قبل نیز سیارکی با طول حدود پانزده متر، از فاصله حدود چهل و چهار هزار کیلومتری زمین عبور کرد و در آن زمان نیز خطری برایمان ایجاد نشد!
به نظر شما آیا ضمانتی هست که همواره بدون هیچ خطری، تنها نظاره گر چنین گذرهایی باشیم؟
ببینید: فیلم گذر شهابسنگ از کنار زمین ۲
شاید ندانید، اما به نظر از بخت یاریمان بوده است که سیاره مشتری، با جرم کلان خود، تا به حال محافظی برای به دام انداختن اکثر این سنگهای سرگردان در فضا و رو به زمین بوده است، اما به واقع تضمینی برای موفقیتش در مهار سنگهای نزدیکتر و پر انرژیتر نیست. به واقع فاصله حیات تا فنای نسل بشر، قبل از نابودی به دست خودش، چقدر است؟
در دلایل پیدایش حیات و تعدد احتمالی گونههای دیگر آن که همچنان حیرانیم، اما آیا بقاء و عدم نابودیمان نیز تابع اتفاق است و یا در یک برنامه کیهانی بلندمدت تدوین و برنامه ریزی شده که بخاطر عدم آگاهی مان، نسبت به درک آن ناتوانیم؟
به راستی هدف از وجودمان در گوشه خلوتی از یک کهکشان متوسط و آن هم در مکان خلوت تری از کیهان چیست؟
آیا به تنهایی نظاره گر این چرخ و فلک دهر هستیم؟
فعلا در جواب این سوالات بسان کودکی هستیم که در ساحل اقیانوس بی کرانی شن بازی میکند و میخواهد بر جهلش چیره شود. اما در این بین و در زمانی که شرایط بقاء و ادامه حیاتمان همچون شرایط برگی لرزان در اقیانوسی مواج است، برخی چنین فرصت اندکی را چه بی هدف و جاهلانه از دست میدهند.
*هفته گذشته و برخلاف رسم دیدار مطلب دیدار آدینه به دلیل یک مشکل فنی منتشر نشد. آن مطلب امروز چهارشنبه منتشر میشود و از روز جمعه روند انتشار این مطلب به روال عادی بار میگردد.