تیتر امروز

سلیمانی اردستانی: هر پرچمی که بنام اسلام برداشته شود یا حقوق بشری است و یا اسلامی نیست
در گفت‌وگوی دیدار اندیشه با یک فقیه و استاد دانشگاه و حوزه، مطرح شد:

سلیمانی اردستانی: هر پرچمی که بنام اسلام برداشته شود یا حقوق بشری است و یا اسلامی نیست

عبدالرحیم سلیمانی اردستانی در برنامه دیدار اندیشه گفت: اصرار بر حق تعیین سرنوشت مهمترین دلیل امتناع امام‌ حسین (ع) بر عدم بیعت با حاکم بود.
انگیزه‌های سوءقصد به ترامپ چیست؟/ افشاگری طیب‌نیا درباره نقش جلیلی در به تصویب نرسیدن FATF
مجله خبری تحلیلی دیدار نیوز با اجرای محمدرضا حیاتی

انگیزه‌های سوءقصد به ترامپ چیست؟/ افشاگری طیب‌نیا درباره نقش جلیلی در به تصویب نرسیدن FATF

این یازدهمین برنامه مجله خبری تحلیلی دیدارنیوز است که با اجرای محمدرضا حیاتی و با حضور کارشناسان و صاحب نظران تقدیم مخاطبان گرامی می‌شود.

سفر به مثابه یا ضرورتی برای سبک زندگی؟

سفر باید به عنوان یک ضرورت و نیاز غیر قابل اغماض و انکار در جامعه ترویج شود. سفر نه یک تفنن و تفریح بلکه یک فرصت تمدد اعصاب و روان، اعتلای روحی، ارتقای سلامت جسم؛ افزایش سواد فرهنگی و اجتماعی است به گونه‌ای که انسان مسافر قبل و بعد از سفر متفاوت می‌شود و رشد می‌یابد. از این رو سعدی بزرگ می‌گوید: بسیار سفر باید تا پخته شود خامی. حال سوال اینجاست که نظام آموزشی و رسانه‌ای و ارتباطات کشور چقدر به این آموزه باور دارد و برای ترویج آن تلاش می‌کند؟

کد خبر: ۴۳۱۶۰
۱۴:۵۴ - ۰۳ دی ۱۳۹۸
دیدارنیوز ـ امیر دبیری مهر: اکثر ایرانیان وقتی فرصتی مانند تعطیلات برای سفر پیش می‌آید عمدتا از جاده چالوس و هراز با سرعت بالا و پر خطر راهی مناطق شمالی کشور می‌شوند و در آنجا در تراکم بالای انسانی و خسارت وارد کردن به محیط زیست به شهر‌های خودشان باز می‌گردند و دستاورد آن‌ها از سفر چند عکس منتشر شده در فضای مجازی از جمله اینستاگرام است.

در گزاره بالا که تلقی متعارف از سفر در ایران است چندین پیش فرض غلط و انحرافی وجود دارد که باید شرح و به تدریج از ذهنیت ایرانیان زدوده شود. این تلقی و ایستار‌ها عبارتند از:

۱- سفر فقط برای تفنن است و بخشی ضروری از زندگی نیست، از این رو اگر مجالی شد و امکانی بود باید به آن مبادرت کرد و اگر نشد مهم نیست!

۲- مقصد سفری اولا و اصالتا شمال کشور و سواحل دریای خزر است و اگر امکان سفر به شمال نبود با اکراه می‌توان راهی دیگر مناطق شد!

۳- سفر آداب و اخلاق ندارد بلکه در مدتی که در سفر هستیم از هفت دولت آزاد هستیم!

۴- سفر با مقصد تعریف می‌شود نه مسیر!

۵- سفر با ریخت و پاش و ولخرجی همزاد و همراه است و سفر ارزان معنا ندارد!

۶- سفر یعنی عیاشی و عشرت و فارغ شدن از همه آموختن‌ها و خود سازی ها‌ی مدنی!

روی سخن و قلم من در این نوشتار ایراد شبهه و شک اساسی در مفروضات مذکور است که متاسفانه در ذهنیت و باور اکثر ایرانیان جاگیر و نهادینه شده است و از منظر جامعه شناسی به ایستار تبدیل شده است یعنی طرز تلقی پایدار و در نتیجه سفر در سبک زندگی ایرانیان کمترین بازدهی فردی و اجتماعی و ملی را دارد. در حالی که اگر با آموزش‌های عمومی و تدارک زیر ساخت‌های فرهنگی و اجتماعی؛ تلقی‌های عمومی به تدریج از سفر دگرگون شود سفر نه تنها موجب آرامش اعصاب و روان مسافران و ارتقای شخصیت آن‌ها می‌شود بلکه موجب پویایی فرهنگی و افزایش تعاملات اجتماعی و قومی ومذهبی و از همه مهمتر موجب رونق تولید و رشد اقتصادی و توسعه ملی می‌شود.

نخست اینکه سفر باید به عنوان یک ضرورت و نیاز غیر قابل اغماض و انکار در جامعه ترویج شود. سفر نه یک تفنن و تفریح بلکه یک فرصت تمدد اعصاب و روان، اعتلای روحی، ارتقای سلامت جسم؛ افزایش سواد فرهنگی و اجتماعی است به گونه‌ای که انسان مسافر قبل و بعد از سفر متفاوت می‌شود و رشد می‌یابد. از این رو سعدی بزرگ می‌گوید: بسیار سفر باید تا پخته شود خامی.

حال سوال اینجاست که نظام آموزشی و رسانه‌ای و ارتباطات کشور چقدر به این آموزه باور دارد و برای ترویج آن تلاش می‌کند؟ اینجانب بر اساس تجاربی که در دوران تحصیلات دانشگاهی ام با تمام وجود به آن باور پیدا کردم این هست که سفر‌های علمی برای دانشجویان ضروری است و برخی از این سفر‌ها به مراتب دستاورد‌های بیشتر از واحد‌های نظری دارد. همچنین سفر‌های آموزشی و فرهنگی برای دانش آموزان هم بسیار حیاتی است. حتی سفر برای کارکنان ادارات و شرکت‌ها هم می‌تواند دستاورد‌هایی داشته باشد که از هیچ طریق دیگری قابل جبران نیست. با تاسف باید گفت نظام مدیریتی در کشور ما به سفر نگاهی صرفا هزینه زا و تفریحی دارد و توان مشاهده و تحلیل فواید و برکات سفر را ندارد.

دوم اینکه سفر داخلی و خارجی ندارد شمال و جنوب ندارد دریا و کویر ندارد شرق و غرب ندارد آنچه که مهم است نفس سفر است به شرط آنکه مسافر به الزامات آن آگاه باشد. متاسفانه مقصد سفری در ذهن ایرانیان در داخل و خارج از کشور کلیشه‌ای است. در داخل همه راهی شمال کشور و دریا و جنگل می‌شوند و در خارج نیز اغلب راهی ترکیه می‌گردند و در ترکیه هم در کلیشه‌های تکراری قرار می‌گیرند. برای مثال در آبان ماه امسال دو سفر به نطنز و اردبیل داشتم. در هر دوشهر جاذبه‌ها و دیدنی‌ها و آموختنی‌هایی دیدم که به هیچ وجه در شمال کشور دیده نمی‌شود. چند سال قبل سفری به هند داشتم، اما بجای کلیشه دهلی نو و اگرا و جیپور؛ همراه با همسفرانم راهی بمبئی و وارناسی و حیدر آباد شدیم و در این سه شهر مشاهداتی داشتیم که مسافران دهلی و آگرا و جیپور ندارند که در سفرنامه‌های قبلی به آن‌ها اشاره کرده ام.
 
نطنز شهری کوچک است، اما برای دیدن این شهر و اطراف آن و طبیعت زیبای این مناطق مانند ابیانه؛ فریزهند، متین آباد و ... دست کم سه روز وقت لازم است و بعید است کسی چنین تجربه‌ای از سفر داشته باشد و از آن پشیمان باشد. اردبیل هم چنین است برای گشت و گذار در این شهر و اطراف آن حدود یک هفته وقت لازم است غیر از بقعه شیخ صفی و بازار قدیم اردبیل و دریاچه شورابیل و سرعین می‌توان سفر‌های نیم روزه جذابی به اطراف این شهر داشت و از آن‌ها بهره برد. مهمترین مسئولیت در این بخش بر عهده رسانه‌ها بویژه صدا وسیماست که با ظرافت‌های هنری و قلمی جاذبه‌های سفر ایران و خارج از ایران را فارغ از کلیشه‌ها به مردم معرفی و در مردم رغبت و شوق سفر به مناطقی غیر از شمال ایجاد کنیم، البته نباید نکته مهمی را در اینجا ناگفته گذاشت و آن هم ضعف زیر ساخت‌های سفری در بسیاری از نقاط کشور است که مانع از جذب مسافر می‌شود.
 
سوم اینکه سفر زمان مناسب برای ولنگاری نیست در سفر باید مراقب محیط زیست بود و با طبیعت آشتی کرد و از این ناموس خلقت صیانت کرد. در سفر باید با هموطنان و حتی دیگر ملت‌ها و اقوام و مذاهب مهربان‌تر بود. سفر آداب خود را دارد. نمی‌تواند در سفر بی مبالات بود. لازمه سفر تمرین صبر و آسان گیری و آرامش و همزیستی و ساده زیستی و مهربانی و محبت است. کسانی که در سفر به دیگران پرخاشگری می‌کنند زباله از خودرو به بیرون پرتاب می‌کنند در رانندگی حرکات پرخطر مرتکب می‌شوند به درختان و گیاهان آسیب وارد می‌کنند رفتار‌های فرهنگی ناهنجار از خود بروز می‌دهند با خودرو و ویلا و پوشش نامتعارف به تبرج و تفاخر و خودنمایی می‌پردازند یا به حقوق دیگران مانند بلند حرف زدن در هواپیما تعدی و تجاوز می‌کنند سواد سفری ندارند و آداب سفر را نمی‌شناسند و نیاز به آموزش و تربیت دارند. در این حوزه نظام آموزش و پرورش از مهدکودک‌ها وظایف اصلی را برعهده دارد. آموزش‌های عمومی هم در این بخش بسیار ضروری و تاثیرگذار است. من کمتر دیده ام در پشت صندلی هواپیما‌ها یا در اتوبوس‌ها و قطار‌ها در این خصوص یعنی فرهنگ سفر جزوه و بولتن‌های آموزشی توزیع شود.
 
چهارم سفر را نباید با مقصد شناخت، سفر از نقطه آغاز سفر شروع می‌شود و همه مسیر بخش مهمی از کل سفر است. مسیر را جزو سفر ندانستن باعث کاهش محسوس کیفیت سفر می‌شود، از جمله اینکه خطرات طی مسیر سفر بطور محسوسی افزایش می‌یابد. این همه تعجیل در سفر و رانندگی و حرکات پرخطر در جاده‌ها از عواقب چنین رویکرد غلطی است. در همه مسیر‌های سفری در داخل و خارج از کشور مناطق و روستا‌ها و محلات و مناظر و فرهنگ‌های دیدنی و بکری وجود دارد که نباید در سفر فرصت دیدار آن‌ها را از دست داد. می‌توان در این اماکن با مردمانی آشنا و هم سخن شد می‌توان با آن‌ها وارد گفتگو شده و از آن‌ها آموخت. اینکه بسیاری از ایرانیان هزینه‌های زیادی را برای سفر‌های خارج از کشور متقبل می‌شوند، اما در مقصد سفری در هتل‌ها اطراق کرده و بعد از چند روز به کشور باز می‌گردند واقعا سفر محسوب نمی‌شود سفر یعنی پرسه زنی در کوچه‌ها و خیابان‌ها؛ تماشای موزه‌ها؛ هم صحبت شدن با دیگران، تجربه‌های نو و متفاوت داشتن، غذا‌های متفاوت خوردن؛ اتوبوس و مترو در دیگر کشور‌ها سوار شدن وحتی به قول یکی از دوستان جامعه شناسم گم شدن.


پنجم اینکه سفر لزوما کار پر خرجی نیست چه سفر داخلی و چه سفر خارجی. در این حوزه مهارت‌های سفر ایرانیان بسیار ضعیف است. فقط در نسل جدید برخی از جوانان آموخته اند که می‌توان با یک کوله پشتی و مقداری اندک نقدینگی حتی به دوردست‌ها سفر رفت و انسان‌تر و با تجربه‌تر و با نشاط‌تر شد. در ادبیات مسافران حرفه‌ای باید بتوان با ۵۰۰ دلار ۴ روز در یک کشور خارجی اقامت و گردش کرد این در حالی است که برخی از ایرانیان برای چند شب اقامت در هتل این اندازه هزینه می‌کنند. اصلا و ابدا لزومی ندارد مسافرین در سفر‌ها در هتل‌های ۴ یا ۵ ستاره مستقر شوند در داخل ایران می‌توان در خانه‌های بوم گردی و محلی ساکن شد و در خارج از ایران هم در هاستل‌ها می‌توان تجربه متفاوتی از اقامت و ارتباط با دیگران را داشت. اصلا و ابدا لازم نیست همه مسیر‌ها را با تاکسی طی کرد پیاده روی‌های طولانی بخش جذابی از سفر است که تجارب دیداری منحصر بفردی به مسافر می‌دهد. استفاده از وسایل حمل و نقل عمومی در دیگر شهر‌ها و کشور‌ها نه تنها موجب صرفه جویی می‌شود بلکه تجربه‌های جذابی را همراه می‌آورد.

قرار نیست در سفر‌ها در بهترین رستوران‌ها غذا خورد می‌توان در سفر کمتر و ارزان‌تر غذا خورد و از اسراف پرهیز نمود. اتفاقا خوب است بدانید مسافران حرفه‌ای به این مواردی که اشاره کردم دقیقا ملتزم و پایبند هستند و مسافران راحت طلب و ولخرج و لاکچری را مسافران آماتور می‌دانند که برخلاف تصورشان لذت کمتری از سفر می‌برند. در این حوزه هرچند رسانه‌ها نقش مهمی دارند، اما مسئولیت اصلی تولید محتوا در این بخش بر عهده مسافران حرفه‌ای است که تجارب خود را ثبت و ضبط و منتشر کنند. برای نمونه می‌توان به کتاب‌های خوب و پر فروش منصور ضابطیان اشاره کرد و همچنین سفرنامه‌های کوتاه و بلند منتشره که به برکت فضای مجازی زیاد شده است.
 
و ششم و آخر اینکه سفر صرفا عشرت و سیاحت نیست بلکه در درون و بطن خود کارگاهی آموزشی برای رشد شخصیت فردی و اجتماعی مسافر است. سفر مجالی است که مسافر نقاط ضعف خود را در تعامل با دیگران و مواجهه به اماکن دیگر شناسایی کرده و برای رفع آن اقدام می‌کند. برای مثال اغلب مسافران ایرانی در خارج از کشور در مواجهه با مشکلات ناشی از ندانستن زبان خارجی یا کمبود دانش و مهارت‌های دیجیتال به این نقاط ضعف خود آگاه شده و برخی از مسافرین انگیزه جدی برای رفع آن پیدا می‌کنند. در سفر‌ها انسان‌ها مهارت‌های زندگی را بهتر از هر فرصتی می‌آموزند و اصطلاحا ره صد ساله را یک شبه می‌آموزند. به عبارت دیگر در سفر باید استعداد‌ها و توانایی‌های نهفته و بالقوه انسان‌ها شکفته و آشکار شود وگرنه سفر صرفا یک جابجایی مکانی است. مطالعه قبل از سفر از مسیر و مقصد سفر و یادداشت برداری از مشاهدات و دریافت‌های سفر و نگارش آن‌ها حتی برای خود و بدون انتشار آن می‌تواند جذابیت سفر را ارتقا داده و مسافرت را معنا دار کند. عکس برداری و تصویر برداری از سفر با پرهیز از خودنمایی در فضای مجازی هم به سفر جنبه فرهنگی و اجتماعی می‌دهد.

در انتها باید اشاره کنم هر کدام از ۶ نکته و شبهه‌ای که درباب سفر مطرح شد نیازمند شرح و بسط بیشتر با ذکر مصادیق است که مجال بیشتر و مفصل تری می‌خواهد و شاید در قالب گفتگو بهتر بتوان به آن پرداخت و این نوشتار صرفا می‌تواند نقطه آغازی برای این بحث جذاب باشد با این رویکرد که سفر باید بخشی از سبک زندگی ایرانیان تلقی شود. سبک زندگی‌ای که زندگی را با نشاط‌تر؛ مفید‌تر، موثر‌تر و جذاب‌تر کرده و نتایج آن نیز به توسعه ملی کمک می‌کند.
 
منبع: اندیشکده خرد
 
ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر:
بنر شرکت هفت الماس صفحات خبر
رپورتاژ تریبون صفحه داخلی