دیدارنیوز ـ رسول شکوهی: در بخش اول گفتگو با
رسول بابایی درباره انتخابات مجلس و مسائل پیرامون آن، به بحرانهایی که نهاد قانونگذاری در ایران دارد پرداخته شد و از نقش رسانههای جدید و شبکههای اجتماعی در این عرصه، سخن به میان آمد؛ نکته مهمی که در بخش دوم نیز تا حدی به آن پرداخته شده است. در بخش دوم و پایانی گفتگو با این کارشناس سیاسی به سراغ تحلیل جریانات شناخته شده کشور رفتیم و این نکته را مورد بررسی قرار دادیم که آیا همچنان این جریانات، مرجعیت و محوریت گذشته را دارند یا نه و الگوهای جدیدی که وجود دارد چیست.
بابایی بر این نکته تاکید کرد که الگوها تغییر کرده اند و حتی پدیدهای مانند عدم مشارکت در انتخابات و تحریم انتخابات نیز میتواند شکل و شمایل جدیدی پیدا کند. او بر این نکته تاکید داشت که جریانات سیاسی باید سرعت تغییرات خود را بالا ببرند و در غیر این صورت نمیتوانند با جامعه همراهی کنند. این مساله در کنار نقشی که رسانههای جدید ایفا میکنند باعث شده که عرصه سیاست به مانند دیگر عرصههای اجتماعی دچار تغییر و تحولات گستردهای شود.
در ادامه می توانید بخش پایانی گفتگوی دیدارنیوز با رسول بابایی کارشناس مسائل سیاسی را بخوانید.
سرعت تحولات جامعه بالاتر از سرعت تحولات جناحهای سیاسی
دیدارنیوز: شما به شکستن اسطوره و اعتبار مراجع قدیمی که وجود داشت اشاره کردید. اگر موافق باشید میخواهم وارد یک سری بحثهای قابل لمستر شویم. جریانات سیاسی در کشور ما اگر بپذیریم که دو قطب مجزای اصلاحطلبان و اصولگرایان هستند به تعبیر برخی که خودش را در اعتراضات دی ماه ۱۳۹۶ هم نشان داد، با یک خللی مواجه شده و دچار یک اغتشاشی شدند و در دو طرف هم وجود دارد. شاید برخی این شعار که در خیابان شنیده میشد که «اصلاحطلب اصولگرا دیگه تمومه ماجرا» را بیشتر گذرا ببینند. اما من این را مقداری جدیتر میبینم. چون معتقدم که جریانات سیاسی کلاسیک حال حاضر کشور یا باید خود را باز تعریف کنند یا در وضعیت فعلی نمیتوانند مثل گذشته پیش بروند. شما ابتدا نظرتان را در مورد این ایده بفرمایید تا در ادامه در مورد این که وضعیت فعلی این جریانات چگونه است و نحوه دسته بندی آن ها به صورت مجزا صحبت کنیم.
بابایی: شعار «اصلاحطلب اصولگرا دیگه تمومه ماجرا» در وضعیت خاص دی ماه ۹۶ صادر شد و آن جا یک معنای خاصی داشت. اما من با شما موافقم که این در حوزه انتخابات، سیاستورزی و حکومتداری هم به شکل دیگری ظهور و بروز دارد. واقعیت این است که من تصور میکنم جناحهای سیاسی ما در ابعاد مختلف دچار بحرانهای اساسی هستند. بسته به صحبتی که ما امروز خدمت شما داریم در مورد بحث رسانههای جدید و شکستن مراجع قبلی، باید این نکته را عنوان کرد که سرعت تحولات جامعه ما بالاتر از سرعت تحولات جناحهای سیاسی ما است. جناحهای سیاسی ما به دلایل ساختاری و اجازهای که چارچوبها و نظام سیاسی به آنها میدهد خیلی نمیتوانند خودشان را با این تحولات همگام کنند. تحولات سریع است و تکنولوژی، سرعت این تحولات را بالا برده است. در این مسئله میتوان گفت که مراجع قبلی شکسته شده و مراجع جدید شکل گرفته است. مراجع جدید هم به این شکل نیست که بتواند جایی قرار بگیرد و امر و نهی کند و نشان دهد که منافع مردم و منافع مخاطبین و مصالح آنها را بهتر میفهمد و مردم باید به آنها گوش کنند. هر کسی در هر جایی که صحبت میکند مردم در شبکههای جدید اجتماعی به او میگویند که نوبت ما است و ما هم باید حرف بزنیم. این در حوزه دینداری در کشور ما به عنوان محور اساس نظم اجتماعی ما مطرح است، در این موضوع هم تحول ایجاد کرده و خواهد کرد و ابعاد این تحول هنوز برای ما مشخص نیست. دیگر شما نمیتوانید مونولوگ کنید و نمیتوانید از بالا به پایین صحبت کنید. شما ارتباط عمودی با مخاطب خودتان ندارید. این ارتباط، افقی و هم سطح است. شما نمیتوانید با تک تک افراد به صورت فردی صحبت کنید. چون گروههایی شکل گرفته که آنها با هم ارتباط دارند و این ارتباط فراگیر شده است. تحولات دیگری رخ داده که در حوزه اقتصادی شرکتهای اقتصادی دارند به خوبی آنها را تحلیل میکنند و برای منافع خودشان راهکارهایی دارند. جناحهای سیاسی ما از جامعه خیلی عقب افتادهاند. مخصوصاً اینکه کسانی که در رأس این جناحها هستند مخصوصاً از لحاظ سنی در موقعیتی قرار دارند که این الگوهای جدید را نمیتوانند درک کنند و صرفاً یک نگاه آسیب شناختی به آن دارند و فکر میکنند یک آسیب و یک انحرافی از مسیر درست است و به عنوان یک الگوی جدید و متفاوت به رسمیت نشناختهاند بلکه آن را به عنوان یک آسیب میدانند. به همین خاطر از ارتباط با جامعه جدیدی که شکل گرفته خیلی عقب هستند. با این تکنولوژیها کاملاً غریب و دور هستند و قدرت درک و فهمش را ندارند و این اساس بسیاری از مشکلاتی است که ما الان گرفتار آن هستیم.
دیدارنیوز: نکته مهمی بود. این که جریانات سیاسی ما سرعت تغییرشان از سرعت تغییر جامعه کندتر است. اگر بخواهیم اختصاصاً در مورد جریانات سیاسی صحبت کنیم ما در جریان اصولگرایی یک جریان سنتی داریم و یک جریان جدیدی که در این جدیدها هم نیروهای تندتر و کندتری وجود دارند. اگر بخواهیم در انتخابات بعدی جریان سنتی و جدید اصولگرایان را تحلیل کنیم تحلیل شما چیست؟
بابایی: اگر بخواهیم در مورد جریان اصولگرایی صحبت کنیم آن عرضی که بنده داشتم که در ارتباط با جامعه مشکل دارند، من میتوانم این را تأکید کنم که جریان اصول گرا در این موضوع، مشکلاتش از جریان مقابل خودش بیشتر است و توان ارتباطی پایینتری دارد. جریان جدید اصولگرا تلاش میکند که این تغییرات را بفهمد و درک کند و در برنامههای خود بگنجاند. اما فکر میکنم که برای همگام شدن با جامعه مخاطب خودش احتیاج به تغییرات بیشتر و اساسیتری دارد. این جریان جدید با این حجم تغییرات، پاسخگوی این نیاز و اختلافاتی که ایجاد شده است نخواهد بود. الان واقعیت این است که در نظامهای حزبی ما و جریانات سیاسی ما، هیچ سازوکاری برای تغییر این نخبگان قدرت وجود ندارد که افرادی که سنشان گذشته خودشان را جایگزین کنند و جای خود را به نیروهای جدیدتر دهند. به خاطر همین، الگویی که الان جریانات سیاسی و به ویژه اصولگرایان دارند با آن اداره میشوند، الگوی ذهنی مربوط به بیست سال پیش است. در روانشناسی تحلیل اطلاعات، یک بحثی است که میگوید ذهن انسان یک ویژگی دارد که به صورت فیزیکی وقتی یک شخص سیاستمدار و یک شخص تحلیلگر و یک شخصی که دارد تحلیل و عمل سیاسی انجام میدهد، در یک چارچوب زمانی و مکانی و موقعیتهای خاص سیاسی تحلیل میکند یک کانالهایی در ذهنش شکل میگیرد که این بهتر و سریعتر از هر کس دیگری میتواند تحلیل کند. منتهی وقتی که این شرایط زمانی و موقعیتها تغییر میکند، این فرد توان خودش را در تحلیل واقعیتها به دلیل اتفاقات فیزیکی که درون ذهنش افتاده از دست میدهد و خیلی کم میشود. در کشورهای پیشرفته میگویند کسانی که در چهارچوب زمانی جنگ سرد، موضوعات بینالملل و اقتصادی را تحلیل میکردند، بعد از جنگ سرد باید جایشان را به افراد جدیدتری که شرایط را بهتر بفهمند، بدهند. اصولگرایان به دلیل این که ساختار ذهنشان مربوط به گذشته است، توان درک تحولات جامعه را در حوزههای مختلف و ابعاد مختلف ندارند. اصولگرایان جدید سعی میکنند که این تحولات را در برنامههای خودشان بگنجانند. اما تصور من این است که حجم این تغییرات، متناسب با آن حجم نیازها و خواستههای جامعه نیست.
دیدارنیوز: اگر بخواهیم بگوییم اصولگرایان کلاسیک شامل آقای ناطق و آقای لاریجانی و حالا جریانات سنتیتر می شود، اصولگرایان جدید را شامل آقای جلیلی و آقای قالیباف و از این دست میدانید؟
بابایی: بله، اینها در واقع میخواهند تلاش کنند در عین این که این تحولات باشد، یک وحدتی هم در بین خودشان ایجاد کنند. اصلاح طبان هم دچار یک بحرانهایی هستند که میشود به آن پرداخت. بحرانی که شما به آن اشاره کردید «اصلاح طلب اصولگرا دیگه تمومه ماجرا» وقتی این در انتخابات عینیت پیدا میکند بدان معنی است که انتخابات کارکرد قبلی خودش را در جامعه از دست داده یا خیلی کم رنگ شده است. با توجه به صحبتهایی که داشتیم به دلیل تحولات گسترده و با سرعت زیاد و همچنین جناحهای سیاسی دچار رکود و بحران، انتخابات دیگر برای مردم آن کارکرد قبلی را ندارد. تصور نمیکنند که قرار است اتفاقی بیفتد. این موضوع خطرناکی است که جامعه در یک جایی مسیر خود را از جریانات سیاسی و نظام سیاسی جدا کند.
دیدارنیوز: حس جامعه نسبت به این که انتخابات کارکرد ندارد خود را چگونه نشان میدهد؟ در عدم مشارکت نشان میدهد یا مثلاً در تلاش برای کسب منافع کوتاه مدت؟
بابایی: همه اینها هست. ما در این حوزه یک عدم مشارکت داریم و یک تحریم انتخابات داریم و یا یک فرصتطلبیهای مقطعی در انتخابات داریم. همه اینها میتواند وجود داشته باشد. من میخواهم عرض کنم که انتخابات مجلس در کشور ما با انتخابات ریاست جمهوری تفاوت دارد. به دلایل مختلف، میزان مشارکت از یک کفی برخوردار است. در بدترین شرایط ۵۰ و یا ۵۵ درصد در انتخابات مجلس مشارکت خواهیم داشت. اما شاید الگوی ارتباطی جدید جامعه بتواند فضای متفاوتی را ایجاد کند. در تحریم انتخابات و در عدم مشارکت و مشارکت پایینی را رقم بزند.
دیدارنیوز: قبل از این که بحث تحریم و عدم مشارکت را باز کنیم آیا شما جریانات دیگری مثل جریان محمود احمدینژاد را در این انتخابات و انتخاباتهای بعدی جدی میبینید و یا فکر میکنید که اجازه عرض اندام داده نمیشود؟
بابایی: تصور من این است که اجازهای داده نخواهد شد. نشانهای وجود ندارد که نظام سیاسی بخواهد به آقای احمدینژاد و جریان سیاسی آن اجازه ظهور و بروز دهد. اما خب شرایط متغیر است و امکان دارد که این شرایط تغییر کند. هر چند که امکان اینکه این تغییر به وجود آید، کم است. اما یک نکتهای که هست آقای احمدینژاد شخصا به ویژه و جریان سیاسیاش به تبع آن دارای یک ظرفیت خوبی در سطح جامعه است و نظرسنجیها نشان میدهد که ایشان در این حوزه رشد داشته و جزء کسانی است که در رده بالای محبوبیت است. اما در مورد اجازه حضور در عرصه انتخابات و نقشآفرینی، به نظر میرسد که نظام سیاسی قصدی برای این کار ندارد.
دیدارنیوز: برخی معتقدند همانطور که اصلاحطلبان با یک جریان اعتدالی که ریشه اصلاحطلبی نداشته است یک ائتلافی برقرار کردند این احتمال وجود دارد که باز هم این ائتلاف در اصلاحطلبان و اصولگرایان معتدل و هم در جریان احمدینژاد با باقی جریانات سیاسی یک ائتلاف شاید نانوشته آن هم به خصوص در این انتخابات به وجود آید. این موضوع را چگونه تحلیل میکنید؟
بابایی: در بحث تحلیل ائتلافهای سیاسی، مؤلفههای مختلفی نقش آفرینی میکند. شما اگر جریان شناسی سیاسی را از بعد پایان جنگ در نظر بگیرید این ائتلافها و تغییر جایگاهها به صورت مکرر و متعدد صورت گرفته و این طبیعت سیاست هم هست. در شرایط مختلف گروههایی که رویکردها و اعتقادات همسان با گروههای دیگری دارند و منافع همسانی دارند به هم نزدیک میشوند و در یک مقاطعی از هم دور میشوند. به دلایلی اصلاحطلبان با جریانی که اعتدال نام دارد ائتلاف کردند. این ائتلاف میتواند پررنگتر شود و به کسانی که یک زمانی در چارچوب اصولگرایی تحلیل میشدند تسری پیدا کند. به صورت مشخص مثلاً جریان آقای لاریجانی و جریان اصلاحات که صحبتهایی در مورد آن هست. اما این منوط به تحولات مسائل داخلی است که در بین خودشان وجود دارد.
دیدارنیوز: یعنی شما در جریان احمدینژاد هم این پتانسیل را میبینید که این اتفاق بیافتد و به تعبیری یک جریاناتی از ظرفیت اجتماعی این جریان استفاده کنند؟
بابایی: بالاخره جریان آقای احمدینژاد و به ویژه شخص ایشان در سطح جامعه دارای ظرفیت و توانمندی است. اما نظام سیاسی این اجازه را به گروههای مختلف نمیدهد که به ایشان نزدیک شوند، مگر این که در آینده تغییری صورت بگیرد. البته در مورد مجلس، این کارکرد آقای احمدینژاد کمرنگتر است تا ریاست جمهوری.
تحریم انتخابات با ابزار شبکههای اجتماعی
دیدارنیوز: بحث تحریم انتخابات در دورههایی مطرح شده است. مثلاً در انتخابات سال ۱۳۹۰ و بعد از اتفاقات سال ۱۳۸۸ این موج وجود داشت که تحریم انتخابات صورت بگیرد و یا در هر دورهای یک گروهی این سیاست را دنبال میکردند. در انتخابات پیش رو به دلیل مشکلات معیشتی، فشار اقتصادی و مسائلی از این دست و فاصله گرفتن از جریانات سیاسی و شکافی که ایجاد شده برخی معتقد هستند که این موضوع، بیشتر خود را نشان میدهد. اما شما گفتید شاید به گونه جدیدی خود را نشان دهد. در رسانههای جدید خود را نشان دهد و یک سبک اعتراضی باشد. یا برخی صحبت از عدم مشارکت فعال میزنند. درباره این مساله چه نکاتی میشود گفت و یا چه ویژگیهایی دارد؟
بابایی: در حوزه تحریم انتخابات، اعتقادات و تحلیلهایی که وجود دارد خیلی متعدد و متناقض است. مثلاً یک زمانی در سال ۱۳۸۴ یک جریان تحریم انتخابات فعال بود. اما در جریان انتخاب بعدی این جریان تضعیف شد و خیلی از سردمداران این جریان بحثهای قبلی خود را رها کردند و پیگیر مشارکت شدند. اتفاق جدیدی که افتاده این است که بحث عدم مشارکت و تحریم از جریانات سیاسی به جریانات اجتماعی منتقل شده، از مرجعیتهای قبلی سیاسی منتقل شده به مثلا سلبریتیهایی که در شبکههای اجتماعی فعال هستند. ببینید در انتخابات ۹۲ و ۹۶ به دلیل تأثیرگذاری شبکههای اجتماعی، یک سری افراد و شخصیتها که در حوزه اجتماعی، هنری و ورزشی و ... فعال بودند در کشاندن مردم به پای صندوقهای رأی مؤثر و موفق عمل کردند. بعد از انتخابات اتفاقی افتاد که آنها به صورت پی در پی و مکرر از این نقشآفرینی خودشان ابراز پشیمانی کردند و کنار کشیدند. اتفاقی که افتاده این است که در واقع این جریانات اجتماعی بعضاً صحبتهایی که میکنند مسیر خود را از انتخابات و جریانات سیاسی جدا میکنند. احساس میکنند که دیگر فضایی برای حضور ما نیست و صحبت از عدم مشارکت میکنند. مردمی هم که پیگیر آنها هستند همین فضا را دارند که دیگر انتخابات به ما ربطی ندارد و ما شرکت کنیم و هر کسی بیاید تغییری آن چنان که ما میخواهیم اتفاق نخواهد افتاد. این شکل جدیدی از تحریم است. نمیشود پیش بینی کرد. بحثی که وجود دارد این است که تأثیرگذاری شبکههای اجتماعی امکان دارد این موج عدم مشارکت فعال و تحریم را به ابعاد جدیدی برساند. یعنی بتواند بسیج کند و بسیجی که در آن جا اتفاق میافتد باعث شود مردم در انتخابات شرکت نکنند و این میزان مشارکت خیلی پایین بیاید. چون تحلیلی که قبلاً وجود داشت این بود که تحریم انتخابات در ایران آن چنان مؤثر نیست که بتواند انتخابات را از مشروعیت بیندازد یا میزان مشارکت را خیلی پایین بیاورد. اما این ظرفیت شبکههای اجتماعی جدید امکان دارد این مؤلفه را تغییر داده باشد.
دیدارنیوز: یعنی به تعبیری ما با شکل و شمایل جدیدی در این انتخابات شاید رو به رو باشیم؟
بابایی: البته عرض کردم مجلس مقداری متفاوت است. ما در مجلس الگوهای متفاوت رأی دهی داریم که در این حوزه انتخابیه با حوزه کنار دستی بعضاً میبینید که کاملاً متفاوت است. یک جاهایی اصلاحطلبان جایگاه بالایی دارند و همان کنار دست آن با میزان اندک جغرافیایی اصولگراها بالا هستند. یک جایی هست که مسئله قومیتی است و یک جایی مسئله جغرافیایی است و هر حوزه انتخابیه در انتخابات مجلس ویژگیهای خاص و بعضاً منحصر به فرد خودش را دارد.
دیدارنیوز: در کلان شهرها؟
بابایی: به جز کلان شهرها که متأثر از جریانات کلان سیاسی است.
دیدارنیوز: پس چه در مشارکت و چه در عدم مشارکت، انتخابات پیش رو میتواند برای ما شکل و شمایل جدیدی را رونمایی کند که این هم از دل آن بحثهایی بود که انجام دادیم. اگر جمع بندی دارید بفرمایید.
بابایی: با توجه به بحثهایی که صورت گرفت انتخابات در یک نظام سیاسی، متکفل چند وظیفه و کارکرد است: انتقال مسالمت آمیز قدرت و نو شدن ساختارها، جابجایی نخبگان و پیشرفت در حوزههای سیاسی. این در کشور ما به دلایلی که در مورد آن صحبت کردیم دچار نقصانهای اساسی شده است. آنجا صحبت شد که فقدان نظام حزبی و یا فقدان نظام سیاستورزی حرفهای که بتواند استانداردهای سیاستورزی را در همه سطوح بالا ببرد، بخشی از معضلاتی است که این نظام انتخاباتی دچار آن است و به نظر میرسد که موضوع دارد هر دوره نسبت به دوره قبل حادتر میشود. نظام سیاسی باید راهکاری برای خروج از این بحران و مسئله و چالش بیاندیشد.