تیتر امروز

مهدی پازوکی: مذاکره یعنی تسلیم، تفکر اسراییلی‌هاست که تندرو‌ها آن را بیان می‌کنند/ حدادعادل با مصوبه تثبیت قیمت بنزین گفت به مردم عیدی دادم!/ طرفداران وفاق بانیان وضع موجود هستند
گفت و گوی دیدار در برنامه تیتر با یک اقتصاددان و استاد دانشگاه

مهدی پازوکی: مذاکره یعنی تسلیم، تفکر اسراییلی‌هاست که تندرو‌ها آن را بیان می‌کنند/ حدادعادل با مصوبه تثبیت قیمت بنزین گفت به مردم عیدی دادم!/ طرفداران وفاق بانیان وضع موجود هستند

«تیتر» در یکی دیگر از برنامه‌های خود میزبان مهدی پازوکی استاد دانشگاه و اقتصاددان بود؛ در این برنامه تخصصی درباره دلایل افزایش قیمت ارز و بحران‌های اقتصادی صحبت شد، ببینید و بخوانید.
عراقچی: برای حمله دوباره اسرائیل آماده‌ایم/ هشدار جبهه اصلاحات به پزشکیان/ قالیباف: کابینه ترمیم نشود استیضاح می‌کنیم
مجله خبری تحلیلی دیدارنیوز با اجرای محمدرضا حیاتی

عراقچی: برای حمله دوباره اسرائیل آماده‌ایم/ هشدار جبهه اصلاحات به پزشکیان/ قالیباف: کابینه ترمیم نشود استیضاح می‌کنیم

این صد و چهل و یکمین برنامه مجله خبری تحلیلی دیدارنیوز است که امروز دوشنبه ۱ دی‌ماه ۱۴۰۴ با اجرای محمدرضا حیاتی و با حضور کارشناسان و صاحب نظران تقدیم مخاطبان گرامی می‌شود.
شادی برای «یلدا» با جیب خالی/ از شاهنامه خوانی و فال حافظ تا قصه حسین کرد شبستری
روایت دیدار از قدیمی‌ترین جشن ایران زمین در این روزها

شادی برای «یلدا» با جیب خالی/ از شاهنامه خوانی و فال حافظ تا قصه حسین کرد شبستری

هر سال وقتی آذر خانم (آذرماه) می‌خواهد رخت خود را جمع کند و برود یک اتفاقی می افتد که برای ایرانیان مقد است آن هم اجرای آیین شب چله یا همان یلداست اما این روزها همه می‌گویند چه یلدایی وقتی جیب...

مرگِ رود زنده؟

News Image Lead

آن روزها نقل هر مجلسی بود که زنده رود آب ندارد. خبری ساده که برای من گزاره‌ای مهمل بود؛ مگر رود بی‌آب هم رود است؟ آن‌هم زنده رود!؟

کد خبر: ۳۸۰۰۳
۱۲:۱۱ - ۱۸ مهر ۱۳۹۸
 

دیدارنیوز ـ من که شب‌های دراز با رود سخن گفته بودم، روزهای پی‌درپی، پیاده تا سرچشمه‌اش راه پیموده بودم و جوشش زندگی را در آن یافته و دیده بودم که چگونه ققنوس‌وار هر بار به خشکی می‌گراید و دوباره رودی خروشان می‌شود، احساس می‌کردم راز رود برملا شده است. آنجا مسیلی خشک بود که گاه آب داشت و گاه نداشت و در این میانه، جایی برای موجود پویا و زنده‌ای که زنده رودش می‌خواندند، باقی نمانده بود.

 

در نگاه آن روز من، زنده رود نمرده بود، چراکه مرگ، خیال و معنا را از بین نمی‌برد؛ زنده رود، بی‌معنا شده بود. زنده رود، شیاری می‌نمود که گاهی آب از آن می‌گذشت. مردم از کف مسیل رفت‌وآمد می‌کردند و برخی از اینکه رودی آن‌چنان رمزآلود و ژرف نما و گاه هول‌انگیز اینک، این‌گونه عریان و دم‌دستی می‌نمود، خرسند بودند.

 

در پس‌زمینۀ رهگذرانی که از بستر خشک ‌رود رفت‌وآمد می‌کردند، پل، سازه‌ای پوچ و البته تا حدودی خیال‌انگیز می‌نمود و آنان که بااین‌همه، پا به حریم رود نمی‌گذاشتند و از روی پل می‌گذشتند، در مقایسه با دیگران، شاید سودازده و هذیانی به نظر می‌رسیدند.

 

هیچ‌گاه به‌درستی ندانستم که زنده رود، آن آبِ چنبره زده پشت سد بود یا این مسیلِ خشک یا حاصل حلول آب در تن مسیل و یا تناوبی از جریان آب‌وهوا در مسیل زمان؟

 

تنها بعدها دانستم که در آن آشکارگی راز رود برملا نشده بود، چراکه این تنها فرازی از زندگی ققنوس‌وار زنده رود بود. زنده رود، تسلسلی از مرگ و زایش است؛ چنان‌که زندگی چنین است. پس، دانستم که سخن مردم راست است و زنده رود، حتی آن هنگام که آب ندارد، زنده رود است.

 

منبع: کتاب «یک پل، سی‌وسه درنگ»، نوشته فرزاد گلی، از نشر آسیم.

ارسال نظرات
امروز چهارشنبه ۰۳ دی
امروز چهارشنبه ۰۳ دی
امروز چهارشنبه ۰۳ دی
امروز چهارشنبه ۰۳ دی