
اسماعیل میرفخرایی مجری و تهیهکننده قدیمی صداوسیما دل پری از این روزهای رسانه ملی دارد. وی معتقد است در گذشته افراد فرهیختهای در صداوسیما مشغول بودند و کار دست متخصصان امر بود، اما امروزه صداوسیما با کمبود نیروهای فرهیخته و متخصص روبهرو شده و این مسئله از جمله اشکالاتی است که متوجه رسانه ملی شده است.
دیدارنیوز ـ آرش راهبر/ مسلم تهوری: چندی پیش از استاد اسماعیل میرفخرایی تهیهکننده ـ مجری قدیمی صداوسیما دعوت کردیم به دفتر دیدارنیوز بیاید تا ساعتی شنونده خاطرات و تجربیات وی باشیم. عدهای به اشتباه معتقدند نظرات امثال میرفخرایی به علت قدیمی بودن در حوزه رسانه به کار عصر کنونی نمیآید و نسخههایشان بوی نا گرفته است؛ اما تجربیات و دیدگاههای افرادی چون اسماعیل میرفخرایی امروز نیز مغتنم و راهگشا است. قسمت اول گفتوگوی دیدارنیوز با اسماعیل میرفخرایی را ملاحظه کنید:
ببینید: گفتگوی دیدارنیوز با اسماعیل میرفخرایی در آپارات
دیدارنیوز: آقای میرفخرایی به این گفتوگو خوش آمدید. امروز کار ما بسیار دشوار است، چون میزبان شخصی هستیم که خود سالها میزبان مصاحبه با چهرههای مختلف بوده و از نخبگان تلویزیون و صداوسیما محسوب میشود. شاید بد نباشد از اینجا شروع کنیم که شما چطور شیفته رسانه شدید؟
میرفخرایی: یکی از دلایلی که علاقمند به رادیو و تلویزیون شدم، مسائل فنی بود. زمان کودکی فکر میکردم صدا، از سیم برقِ رادیو میآید. بعدها با دیدن رادیوهایی که با باطری روشن میشد، فهمیدم به جایی وصل نیست. متوجه شدم یک جایی هست که این امواج را میفرستد و یک جایی این امواج را میگیرد. از آنجا عاشق این کار شدم، عاشق امواج رادیویی، آقای هرتز، ماکسول و مارکُنی شدم که این افراد چگونه در فکر خود این امواج را آوردند و از سر آنتن پخش کردند. در واقع اول عاشق بحث فنی رادیو و تلویزیون شدم. روز اولی که در سال ۱۳۴۵ به عنوان اولین گوینده به تلویزیون رفتم، مستقیم به اتاق فرستنده رفتم تا ببینم آنجا چه خبر است.
دیدارنیوز: بنابراین روشنترین خاطره شما از روز اولی که به رادیو و تلویزیون رفتید، رفتن به اتاق فرستنده بود...
میرفخرایی: بله، یادم هست بوی سیم میآمد و افراد شیکی با روپوش آنجا بودند. البته قبل از آن بهعنوان گوینده پخش، امتحان شده بودم. تلویزیون دولتی تازه راه افتاده بود که به آنجا رفتم؛ حدود ۷۰ نفر بودیم. تلویزیون شبی ۳ ساعت برنامه داشت. آن موقع لزومی نداشت که فقط یک نفر گوینده باشد، همه هر کاری انجام میدادند، اما من عاشق ماجراهای فنی بودم. این حس هنوز هم در من هست؛ مثلاً میدانم دوربین شما به صورت تئوری چگونه کار میکند. آن زمان این کارها در چند سالن انجام میشد، اما الان همین دوربین کوچک همه این کارها را انجام میدهد که البته محاسن و معایبی هم دارد. حسن آن این است که راحت میشود همه را داشت. اما عیب قضیه این است که هر کسی یکی میخرد و خیلی راحت به حساب خودش میشود رادیو و تلویزیون...
دیدارنیوز: انگار آن زمان انتخاب صدا برای گویندگی نخبه گرایانهتر بود و تأثیر صدا نیز ویژه بود. فکر میکنید ریزش مخاطب به این دلیل است که صدای خوب نمیشنویم؟
میرفخرایی: این موضوع یک عامل است. اما کل قضیه این است که شناخت نسل جدید در مورد رادیو و تلویزیون نه تنها در ایران بلکه در خارج هم کم است. چون نسل جدید، نسلی است که با محصول آماده (استخراج شده) مواجه است و سیر تکوین آن را نداشته است. در نتیجه اجراهایی که انجام میگیرد در خور بحث فنی قضیه نیست. مشکل ما برخوردمان با مدرنیته است که نتوانستهایم آن را حل کنیم. چون خود ما در مسیر تولید آن نبودیم، به فراخور آن همه چیز جلو نمیرود. در نتیجه مجری را که در آخرین مرحله است مقصر میدانیم. این اجرای خراب ـ البته استثنائا خوب هم داریم ـ به وسعت زیاد، دامن گیر ایران و رسانههای فارسی زبان در همه دنیا است. در نتیجه کیفیت ارائه، در رادیو و بهخصوص تلویزیون بسیار عقب رفته است.
پایان عصر انحصار و دیکتاتوری رسانه
دیدارنیوز: موضوع کمیت نسبت به کیفیت در بسیاری از نقاط دنیا شایع است. افزایش کمیت را در همه جای دنیا میبینیم. خیلی افراد با عنوان شهروند ـ خبرنگار فکر میکنند در اینستاگرام و فضای مجازی میتوانند گزارشگر باشند. اما به نظر تأثیر مداوم و عمیق ندارند و باید تأثیر عمیق را از کسانی بگیریم که نخبه این کار هستند.
میرفخرایی: شما در موقعیتی این سؤال را میپرسید که به آشوب رسانهای برخورد کردهایم. یعنی رادیو و تلویزیونهای قدیمی و موج کوتاه هنوز هستند و در کنار آن رسانههای جدید هم وجود دارند. بخش مثبت قضیه این است که شما میتوانید فراسوی آن سیستم تجارتی یا سیستم مرکزی دیکتاتوری که کار میکند اطلاعاتتان را منتشر کنید، اما بدیاش این است که به صورت غیرحرفهای و بدون ذکر منبع است. قبلا معتقد بودند خبری که گزارش میشود باید حداقل از سه نقطه تأیید شود، اما الان چنین چیزی وجود ندارد. در واقع از سردبیری، خبری نیست و این هم زیان دارد و هم خوبی. اما در کل از لحاظ فنی به ضرر رادیو و تلویزیون شده. اشکال امر این است که کار رسمی با کار خصوصی ترکیب شده و این قضیه از رسمیت امر میکاهد.
دیدارنیوز: به روزهایی بازگردیم که آرامش بیشتری در رسانه حکمفرما بود. حدود ۵۰ سال پیش که کار در رسانه را آغاز کردید آرامش فضا چقدر بر کار شما تأثیر داشت؟
میرفخرایی: خیلی زیاد. چون کار دست متخصص بود. در گذشته اتفاقی که مثلا ظهر رخ میداد خبرش را بعد از بررسی شورای سردبیری مثلا ساعت ۹ شب پخش میکردند و خود به خود آرامش بیشتری به مخاطب میداد در حالی که الان هر لحظه در معرض خبر هستیم. این باعث آزار میشود و شاید در کارهای روزانه ما اخلال ایجاد شود.
میرفخرائیها خانوادگی سخنور هستند
دیدارنیوز: گروهی معتقدند برنامهسازها بعضا سفارش شده هستند و با پارتی وارد این کار شدهاند. جالب است شما هم وقتی وارد تلویزیون شدید دانشجو بودید و مدرک تحصیلیتان مرتبط نبود. شما بهعنوان دانشجوی زیست شناسی چطور وارد تلویزیون شدید؟
میرفخرایی: دلیل آن سلیقه افرادی بود که ما را انتخاب کردند، چون افرادی فرهنگی بودند. مثلا در زمان راه اندازی رادیو در دوره رضا شاه افراد فهمیدهای مثل فروغی بودند که رسانه را با فرهنگ درآمیختند. بعدا هم افرادی مثل آقای معینیان سرکار آمدند که نظم و ساعت را یاد دادند. آنها یک عده افراد فرهیخته سر کار آوردند. ادامه این فرهیختگی در راهاندازی تلویزیون دولتی و یا ملی هم مؤثر بود. این قبیل آدمها با فرهنگ خودشان امثال میرفخرایی را انتخاب کردند. خود من از طایفه میرفخرایی آمدم که سخنور بودند. حتی زبان محلی تفرشیها با کتابت همخوانی دارد. در نتیجه میرفخرایی به رادیو و تلویزیون آمد حتی اگر عدهای مخالف بودند، اما در نهایت فرهنگ افرادی که انتخاب کردند حاکم بوده و مردم هم آن را قبول کردند.
دیدارنیوز: یعنی قطعاً اصول و قواعد خاصی بوده که بر اساس آن اصول، شما وارد تلویزیون شدید.
میرفخرایی: شاید اینگونه باشد. آن زمان رادیو و تلویزیون آنقدر جا نیفتاده بود. احتمالا آن زمان دیدند میرفخرایی پسر خوبی است و او را روی کار آوردند. حتی بعداً شنیدم عدهای گفته بودند میرفخرایی شکل بقیه مردم نیست و مقداری شبیه خارجیها است و باید ملیتر شود. بعضی در جواب گفته بودند که ما از خارج نیاوردهایم.
دیدارنیوز: چه عاملی موجب ضعف در برنامههای صداوسیما شده است.
میرفخرایی: اگر کسی را مثلاً از بنگاه ماشین فروشها بیاورید مدیر موفقی برای رسانه نخواهد شد. برای صداوسیما مدیر فرهنگی نیاز است و باید زمینه فرهنگی داشته باشد. الان یکی از مشکلات کشورهایی که رادیو و تلویزیون دولتی دارند این است که در نتیجه عدم شناخت، ارتباط بین مردم و رسانه کم میشود؛ بنابراین یک سری سریالها برای مردم پخش میکنند که مردم را عقب میبرند و یا اصلاً مردم آنها را متوجه نمیشوند. اوایل انقلاب تلویزیون بد نبود، اما بعدا که پای پول آمد وسط، مسیر عوض شد. از یک جایی به بعد خواستند رادیو و تلویزیون مردمی شود و کسب و کارش جلو برود. توسعه برنامهها نیازمند جذب نیرو بود و حالا آدمهای زیادی حدود ۴۰ یا ۵۰ هزار نفر هستند که در صداوسیما کار میکنند. این همه آدم، پول زیادی میخواهد و بنابراین کار را باید دست اسپانسر میدادند. اسپانسر هم لزوماً دلسوز مردم نیست و بر مبنای کلیک کار میکند. رادیو و تلویزیونی که با پول و زمینه ملت و دولت ایران به کار افتاده در اختیار اسپانسر قرار میگیرد و شما نمیفهمید که این رادیو و تلویزیون بالاخره خصوصی است یا دولتی؛ این یک اشکال است. در شرایط الان ایران، شما چند شبکه میتوانید داشته باشید؟ وقتی که شما شبکههای زیادی میسازید درست است که میخواهید مخاطب داشته باشید، اما به همان نسبت آب قاطی آن میشود. رادیو گفتوگویی که ما داشتیم با مخاطبان محدود کار خود را انجام میداد. بعد شبکههای رادیویی زیاد شد و میشنیدیم که یکباره در رادیو تعدادی زیادی روی موج اف ام از ۸۸ تا ۱۰۸ مگا سیکل مثل هم حرف میزنند و گویندگانشان هم خیلی با ناز و ادا صحبت میکنند، اما شما متوجه نمیشدید چه رادیویی را گوش میکنید.
دیدارنیوز: اشاره کردید در گذشته افراد فرهیخته در صداوسیما بودند و آنها انتخاب میکردند. یعنی میتوانیم استدلال کنیم که الان در صداوسیما خیلی افراد فرهیخته وجود ندارند؟ اگر امروز صداوسیما مقداری از این فضا دور شده به این دلیل است که افراد فرهیخته خیلی ورود نمیکنند و یا فضا برای آنها مهیا نیست؟
میرفخرایی: ابتدا باید ببینیم که منابع مالی رادیو و تلویزیون در دنیا از کجا تأمین میشود. هیچ کسی نمیآید چنین دم و دستگاهی درست کند و بعد بگوید علیه من صحبت کنید. اما یک برنامهساز و مدیر زیرک باید روش محبوبیت و جذب مخاطب را بداند. مشکل اساسی اینجا است که در رادیو و تلویزیون دولتی، نه میتوانیم مثل تلویزیون صدام خودکامه باشیم و نه از طرفی تجارتی شویم که فراموش کنیم اینجا را چه چیزی اداره میکند. در رادیو و تلویزیون دولتی میتوان وسط قضیه را گرفت و افراد فرهیخته را انتخاب کرد که متدولوژی ژورنالیستی داشته باشند نه اینکه به بردگی منجر شود. بسیاری از گویندگان مثل پایه میکروفون کار میکنند، چون میترسند که اخراج شوند. خب به این فرد آزادی دهید. البته فکر نکنید رادیو و تلویزیون «سی ان ان» آزاد است و میتواند هر چیزی بگوید. همه چهارچوب و مأموریتی دارند. در قراردادها چه در حوزه تهیه و چه در حوزه اجرا به تخصص ژورنالیستی فرد بها میدهند. بدبختی ما این است که افراد غیر حرفهای نظرشان را به ژورنالیستها دیکته میکنند. شمای نوعی برای نان خوردن مجبورید حرف او را اطاعت کنید در حالی که نفع او است که چهار تا بر ضد او هم بگویید. در رادیو و تلویزیونهای ما متأسفانه این گونه تبلیغات مستقیم سبب میشود که اعتبارش از بین رود. رادیو و تلویزیون دولتی ذاتاً یک رسانه خوبی نمیتواند باشد. اما شرایط الان در کشور ما به گونهای است که اگر همه را هم خصوصی کنند، یکباره یک فرد ماشین فروش میخواهد رادیو و تلویزیون راهاندازی کند که این گونه هم نباید باشد. بهعنوان یک تز میتوانم بگویم که این روش باید به تدریج از رادیوهای محلی شروع شود.
زمان شاه من در تاکسی مینشستم اینقدر گوینده بد صحبت میکرد که راننده تاکسی رادیو را خاموش میکرد. ما خودمان باید بدانیم که وقتی میخواهیم برای شخصی، چیزی را جا بیندازیم نمیتوانیم به آن شخص خطاب کنیم. هنوز رادیو و تلویزیون ما با خطابه خبر میخواند و این باعث دوری میشود. مثلاً امام خمینی با خطاب حرف نمیزد و صحبت میکرد، اما هنگامی که خبر صحبتها را پخش میکردند یک جور لحن خطاب به آن میدادند. کار امام را هم خراب میکردند. قبل از انقلاب هم همین جور بود.
دیدارنیوز: این عصا قورت دادگی در بعضی مجریان هست. مثلاً در کودکی ما خانم خامنه و خانم رضایی مستقیما سعی بر نصیحت داشتند. به نظرتان الان مجریها بهتر نشدهاند؟
میرفخرایی: من آثاری از بهبود نمیبینم. البته موارد خوبی هم دیده میشود، اما مشکل ایران در حال حاضر مدیریت است. اصلاً به تهیه کننده و مجری کاری ندارد. مثلا این نقد وجود دارد که چرا برنامهها را دست هنرپیشهها میدهید؟ شما میخواهید از محبوبیت او استفاده کنید؟ او را انتخاب میکنید و در یک برنامه میگذارید. ایشان تربیت یافته نظام رادیو و تلویزیون نیست. سینما با رادیو و تلویزیون فرق دارد. رادیو و تلویزیون متعلق به دولت و ملت است، اما سینما به اختیار خودتان پول میدهید، میتوانید بروید یا نروید. در رادیو و تلویزیون مسئولیت ملی وجود دارد؛ شخصی را میآورید که تجربه ندارد و میخواهد برنامه اجرا کند. داستان سوء مدیریت است، چون میخواهد مخاطب و مشتری برای شبکه خود پیدا کند.
تربیت مجری و گوینده در یک ماه
دیدارنیوز: یعنی باید مجری تربیت شود؟
میرفخرایی: شما شخصی که قیافه درستی داشته باشد به من بدهید، در عرض یک ماه، من این شخص را گوینده رادیو و تلویزیون و حتی مجری میکنم. برای نمونه فردوسیپور گوینده بدی است به خود او هم گفتهام، اما چون محتوا دارد مردم به خاطر محتوا به او علاقهمند شدهاند. پس مردم کاری به جزئیات ندارند، میخواهند ببینند که مجری، فرد قابل اعتمادی هست یا خیر؟ شما به عنوان مدیر رسانه، فرد معتبری را بگذارید. حال یکی ممکن است بیان کننده و نمایشگر خوبی باشد مثل بنده حقیر و یکی هم باید محتوا داشته باشد. تلفیق این دو یک گوینده موفق میسازد. سیستم رادیو و تلویزیون در کشور ما هنگامی که گسترده میشود از دست سردبیر و یا مدیر خارج میشود و جنبه بلندگویی میگیرد. ما با بلندگو نمیتوانیم کسی را مجاب کنیم. بعد شبکههایی از این فرصت استفاده میکنند و مردم عامی را شبها پای تلویزیون خود مینشانند و تلویزیون ما برای رقابت با آنها سریالهای آبکی میسازد و آن را لاتی میکند. رادیو و تلویزیون باید چند قدم از جامعه جلوتر باشد، نه اینکه عقب باشد. کاری که یک فرد لات در جامعه انجام میدهد که نباید بهعنوان سمبل نمایش داده شود. یا مثلاً استفاده از دکورهای آنچنانی و پر زرق و برق هم خوب نیست. یک مدیر رسانه باید جامعه را از پایین تا بالا بشناسد. اگر نمیتواند باید استعفاء دهد.
دیدارنیوز: یعنی شما طرفدار تخصصی شدن شبکهها نیستید؟
میر فخرایی: من مخالف نیستم. در آمریکا تخصصی است، چون تعدد شبکه و سواد رسانه برای مخاطب حکم میکند. مثل فروشگاهی که جنس مورد نظر خود را دارد و مخاطب هم سلیقه خود را بر میدارد. اما هنگامی که تعددی نداریم و یا همه از یک مرکز میآیند، کارآمد نیست. من برای همین رادیو گفتوگو، هر استادی را میآوردم، پنج شبکه دیگر هم در رادیو این استاد را به کار میگرفتند. گاهی اوقات شما تصورمی کنید به رادیو سلامت گوش میکنید، بعد متوجه میشوید رادیو تهران است! معلوم کنند که این رادیو خط اصلیاش چیست. هنگامی که شما تعداد شبکه را که شبکه پخش است نه تولید، زیاد میکنید قاطی میشوند. این بدان معنا نیست که مثلاً شبکه چهار خبر نداشته باشد. خبر دارد، اما، چون تولید با توزیع همخوانی ندارد، در توزیع کم میآورند و از آقای دکتری که در یک شبکه حضور دارد، در شبکه چهار هم استفاده میکنند و کار خراب میشود.
داریوش مهرجویی فیلمساز معروفی که فلسفه خوانده بود
دیدارنیوز: الان مخاطب فرصت نمیکند این مقدار از اطلاعات را هضم کند.
میر فخرایی: بله این اغتشاش است و شکی در آن نیست. اما ما در جهانی زندگی میکنیم که تعدد، حاکم میشود. اگر یادتان باشد کارخانه بنز فقط یک سری ماشین مشخص تولید میکرد، اما الان ماشینهای مختلف تولید میکند، چون تنوع مصرفکننده بالا رفته است. تنوع زیاد شده و مخاطب هم خود به خود فکر میکند خودش همه چیز را میداند. این قضیه من را آزار میدهد که به صرف مصرفکننده بودن، خود را متخصص محتوا فرض کردیم. برخی به دلیل اینکه راننده هستند آنچنان از صنعت ماشین صحبت میکنند که متوجه نمیشوند آن ماشین چه مشخصاتی دارد و ساخت آن چگونه است. رادیو و تلویزیون هم همین گونه شده است. هر جایی که بنشینیم همه متخصص رادیو و تلویزیون هستند، اما زمانی که به آنها پول بدهیم یک برنامه الکی میسازند. مشکل این است در رادیو و تلویزیون به تخصص ژورنالیستی اهمیتی داده نمیشود. تخصصش هم لزوماً با مدرسه و سینما و تلویزیون نیست. مثلاً داریوش مهرجویی فیلمساز معروفی است که فلسفه خوانده است، اما سینما را بلد است. یک سری موارد هم ذاتی است. پس باید بگذاریم افرادی که در آن رشته رشد میکنند و استعداد آن را دارند با سبک خودشان و گرفتن تکنولوژی به این کار ورود کنند. وگرنه بیمایهترین فرد کسی است که ویدئوی عروسی میگیرد و به من میگوید شام نخور تا ویدئو را بگیرم. این با دوربینش برنامهساز میشود. صاحبکار هم این کار را دوست دارد و میگوید من پول دادهام که اینطور فیلم بگیرد. بعد کارگردانی غلط شروع میشود. آرزو دارم یک برنامه در ایران ببینم که مثلا دو نفر با هم صحبت میکنند، اما متوجه کارگردان آن نشویم. چون به مجرد اینکه بفهمیم صحنه کارگردانی میشود محتوا از دست میرود. این را برای مصاحبههای عادی میگویم، نه برای ویدئو کلیپ. الان ویدئو کلیپ یک اثر بدی در مصاحبهها گذاشته است. گاهی اوقات میبینیم که افراد ویدئو کلیپی مصاحبه میگیرند. مثلاً پشت کله شما را میگیرد. خب پشت کله یا بند کفش به چه دردی میخورد!
من در کلاسها میگفتم کمپوزیسیون در همه کارها مشخص است. چند روز پیش دیدم یک شخصی برنامهای ساخته که مصاحبه شونده سرش به دیواره کنار تلویزیون میخورد. اینها اصول را رعایت نمیکنند و هنگامی که به آنها ایراد گرفته میشود میگویند شما قدیمی فکر میکنید. باید گفت اصول اولیه و طبیعی در تصویرگری از بین نرفته است.
دیدارنیوز: شما، چون سابقه طولانی در ساختن برنامههای علمی داشتید ذهنیتتان هم دقیقاً این است که دو نفر بنشینند و چند کلمه حرف به درد بخور بزنند و اطلاعاتی به مخاطب داده شود. فکر نمیکنید سیاستگذاران در همه جای دنیا به این سمت رفتهاند که اساساً قرار نیست اطلاعات علمی به مخاطبان داده شود و میخواهند فرد را سرگرم کنند. به همین دلیل مثلاً از پشت سر نشان میدهند و ویدئو کلیپی شده است. جامعه گرایش این چنینی پیدا کرده است.
میرفخرایی: میتوان برنامه تفریحی را با رعایت اصول اولیه ساخت. هنگامی که کمپوزیسیون را رعایت نکنید بیفایده است. نباید اصول صفحهبندی و برنامهسازی را به هم زد. من قدیمی حرف نمیزنم. میتوانید جدیدترین مطلب را در چهارچوب ارائه دهید. مشکل من اصول اولیه کلاسیک چیزی است که در بشریت تغییر نکرده و هنوز هم وجود دارد. برای نمونه در رشته خودمان در مورد اینکه عوام دوست دارند برنامههای سبک ببیند حرفی ندارم. سلیقه کلی جامعه در همه دنیا به این طرف رفته است. مثلاً نهایتش آقای ترامپ و ایوانکا ترامپ نسبت به خانم مرکل مخاطب بیشتری دارد. یک بدبختی جهانی دامنگیر ما شده است. نکته اساسی این است که الان یک عدهای پیدا شدهاند که با پول یک عده غیرحرفهای، سلایق اولیه جامعه را خراب میکنند. در مورد اول با اینکه مردم ساده پذیر و کم پذیر هستند موافقم. اما باید یک دید منطقی وجود داشته باشد. اما دیدگاههای ما دفرمه شده است. الان در یک عروسی معمولی متوجه این موضوع میشویم که انگار عروسی بهانه است. مجلس ختم هم جدیداً اینگونه شده و دلیل این موضوع این است که با رسانه این را به هم زدهاند. هنگامی که میپرسیم چرا اینگونه است؟ پاسخ میدهند سلایق مردم است. خب شما سلایق مردم را به این سمت سوق دادهاید. حتی در آمریکا که محل این شلوغ بازیها است باز هم ملاحظاتی وجود دارد. مثلاً شبکه سی ان ان در یک مصاحبه معقول از بالا و پایین فیلم میگیرد. در سریالهایشان هم همین است. شما در سریال باید کمپوزیسیون را رعایت کنید. حالا یک چیزهایی انقلابی شده است، من میگویم که این موارد نباید در بخش کادری ما بیاید. متأسفانه دچار اشتباه وحشتناک شدهایم و کاری هم نمیتوان کرد. چون تکنولوژی هم مقداری راحت شده تکراری میشود. یک زمانی صدا برداری یک اصولی داشت مثلا شما همه صداها را باید روی یک لِوِل (سطح) قرار میدادید، اما الان شما شبکه جهانی را میبینید که دائماً باید صدا را بالا و پایین کنید. کل کیفیت کار پایین آمده است. دلیل هم این است که طرف میخواهد درآمدی داشته باشد و این کار را انجام دهد. در نتیجه همه چیز سبک شده است. کسی از بالا به این کره نگاه کند یخها در حال آب شدن هستند و حیوانات کشته میشوند و آدمها زیاد میشوند و همچنان ادامه دارد. من به همسرم میگویم کمک کن ما مشاهدهگر باشیم. چون نمیتوانیم کاری کنیم. شاید این سرنوشت محتوم جهان باشد. اما واقعیت این است که همه چیز جابهجا شده است. همانطور که در همه دنیا انسانها جابهجا شدهاند.
ادامه دارد...