
تصمیم رئیس جمهور ترامپ برای خروج از توافق هستهای در حالی که ایران کاملاً به آن پایبند بود و سپس بازگرداندن تحریمهای این کشور، احمقانه بود و همانطور که انتظار میرفت نتیجه معکوس داشت، اما ما در جایی قرار داریم که در آن هستیم. یافتن راهی برای استفاده از اشتباهات بزرگ او و همزمان نشان دادن تمایلمان برای پایین آمدن (از اشتباهات) بهترین گزینه پیش روی ما است. ترامپ باید به صراحت بگوید که سه چیز ممکن است به بررسی گزینه نظامی آمریکا بینجامد؛ حمله به نیروهای آمریکایی، تلاش ایران برای دستیابی به مواد شکافت پذیر برای ساخت بمب و هر گونه حمله مستقیم ایران علیه اسرائیل.
دیدارنیوز ـ پرستو بهرامی راد: «سوزان ای. رایس» مشاور سابق امنیت ملی ایالات متحده آمریکا در یادداشت خود در نیویورکتایمز به بررسی واکنش دونالد ترامپ در قضیه سرنگونی پهپاد این کشور در منطقه خلیج فارس و برخورد دیپلماتیک او در قبال ایران پرداخته و در تحلیل خود می نویسد: «حتی اگر به حرف ترامپ باور داشته باشیم که فقط ۱۰ دقیقه تا آغاز جنگ با ایران فاصله وجود داشته است، اما نباید این اشتباه را کرد که دولت آمریکا در این برخورد، به سادگی میتوانست ایران را ببلعد. در حقیقت آنها یک جنگ پر هزینه را آغاز میکردند که مجبور بودند دهها هزار سرباز آمریکایی در خلیج فارس مستقر کنند و از سوی دیگر، شرکای منطقهای ما و اسرائیل به طور مستقیم در معرض خطرقرار میگرفتند و همزمان اقتصاد جهانی هم با بسته شدن حمل و نقل در تنگه حیاتی هرمز، دچار شوک میشد».
رایس جنگ با ایران را برای آمریکا پر هزینه و بی فایده می داند و در این خصوص، نقدی جدی به ترامپ وارد میکند و می نویسد: «این مهم نیست که آقای ترامپ ادعا میکند بهترین تصمیم را گرفته است. وی در آخرین دقایق تصمیم میگیرد که کشته شدن ۱۵۰ نفر، پاسخ نامناسبی برای سرنگونی هواپیمای بدون سرنشین آمریکایی است که احتمال دارد تنها لحظاتی وارد حریم هوایی ایران شده باشد. اگر صریح باشیم باید بگوییم روند یک ساعته اتخاذ این تصمیم، صحیح بوده است که جایگزین تصمیم دیگری شده است. با این حال، خطر وقوع جنگ هنوز باقی است. چطور ممکن است ما تنها ۱۰ دقیقه با یک جنگ تفریحی فاصله داشته باشیم در حالی که رئیس جمهور برآوردی از پیامدهای آن نداشته است؟ من به عنوان یک مشاور امنیت ملی سابق که در بسیاری از تصمیمات درباره استفاده از اقدام نظامی و زمان آن نقش داشتم، بیش از هر شخص دیگری اطمینان دارم که روند تصمیمگیری ما در زمینه امنیت ملی به طرز خطرناکی ناکارآمد است. اگر رئیس جمهور ترامپ حقیقت را بگوید باز هم به درستی درباره خطرات و پیامدهای یک اقدام نظامی؛ پیش از صدور فرمان حمله نظامی، تحقیق و بررسی نکرده است. سوال درباره تلفات احتمالی غیرنظامیان امری بدیهی است و باید از همان ابتدا در روند تصمیمگیری او مدنظر قرار میگرفت».
رایس در نوشته خود، بولتن را که این روزها آتش بیار معرکه میان ایران و آمریکا است نیز می نوازد و می نویسد: «آیا جان بولتون، مشاور امنیت ملی که یک دهه است از حمله به ایران حمایت میکند از ارائه یک استدلال درست درباره هر دو طرف، سر باز زده است؟»
وی ادامه می دهد: «هرچند اگر آقای ترامپ به معنای واقعی، خواهان جنگ با ایران نباشد و از این طریق بخواهد سیاست امنیت ملیاش را کنترل کند، حکمتی در این ماجرا وجود دارد. اگر آقای ترامپ به هر دلیلی تصمیم گرفته باشد به ایران حمله نکند، میتواند از این خویشتنداری به عنوان یک راهکار دیپلماتیک بهره ببرد. ایرانیها نیز میگویند که از هدف قرار دادن هواپیمایی آمریکایی که حامل ۳۵ نیروی نظامی بوده خودداری کرده و پهپاد را زدهاند. هر دو طرف مدعیاند که از تشدید تنش پرهیز کردهاند. واقعیت داشته باشد یا نه، این یک فرصت برای تعدیل وضعیت کنونی است».
رایس سعی دارد در این یادداشت، به ترامپ گوشزد کند که تنش با ایران برای آمریکا گزینهای نامناسب است و در ادامه، می کوشد راهکارهای مناسبی به او برای کاهش تنش میان دو کشور ارائه دهد. رایس به ۵ راهکار اشاره کرده و می نویسد: «رئیس جمهور ترامپ برای آزمودن چشمانداز کاهش تنش میبایست با شفافیتی غیر قابل انتظار و عزم و اراده عمل کند. او ابتدا لازم است که مشاور امنیت ملی غیر قابل کنترل خود و سپس پیرو او، یعنی وزیر امورخارجه جنگ طلبش را کنار بگذارد. رئیس جمهور در گام دوم میبایست خطوط قرمزش برای اقدام نظامی علیه ایران را محدود و مشخص کند. او باید به صراحت بگوید که سه چیز ممکن است به بررسی گزینه نظامی آمریکا بینجامد؛ حمله به نیروهای آمریکایی، تلاش ایران برای دستیابی به مواد شکافت پذیر برای ساخت بمب و هر گونه حمله مستقیم ایران علیه اسرائیل. همچنین لازم است که آقای ترامپ به کنگره اطمینان دهد که آمریکا جنگی غیر ضروری علیه ایران آغاز نخواهد کرد. سوم اینکه آقای ترامپ باید به سرعت خطوط قرمز خود را به ایران اعلام کند و مسیری را برای پرهیز از جنگ روشن کند. با این کار، او میبایست از یک فرد بازنشسته باتجربه و فراحزبی که ایران را به خوبی میشناسد، شخصی با استعدادهای بیل برنز که زمانی معاون وزیر امورخارجه بود و با ایران مذاکره کرده یا مثلاً توماس پیکرینگ که شش بار سفیر و زمانی قائم مقام وزیر امورخارجه بوده است را به کار گیرد. اگر آقای ترامپ نمیتواند فردی خارج از تیم خود را به کمک بطلبد، میتواند جان سولیوان، معاون وزیر امورخارجه را که فردی عاقل است به نیویورک بفرستد تا با مجید تخت روانچی، نماینده ایران در سازمان ملل که زمانی در آمریکا تحصیل کرده، در مذاکرات هستهای حضور داشته و از نظر تهران قابل اعتماد است، مذاکره کند. چهارم، لازم است که رئیس جمهور یک سری گامهای متقابل را ترسیم کند تا اعتماد و آشنایی میان هر دو طرف برای گفتگوهای مهمتر ایجاد شود. به عنوان مثال، آقای ترامپ میتواند به ایران اجازه دهد که مجدداً اورانیوم با غنای پایین خود را بفروشد و در ازای آن، دست از تهدید برای عبور از محدودیتهای تعیین شدهاش در توافق هستهای بردارد. پنجمین اقدام این است که رئیس جمهور ترامپ باید برای خروج از توافق هستهای، یک تعلیق با محدوده زمانی تعیین کند و در صورتی که ایران بپذیرد شهروندان آمریکایی زندانی در این کشور را آزاد کند و با آمریکا و دیگر طرفهای توافق هستهای وارد مذاکره مستقیم شود، بهطور موقت تحریمهای وضع شده جدید را لغو کند. اگر مذاکرات به نتیجه رسید، ما میتوانیم رفع تحریمها را وسعت دهیم».
وی در پایان یادداشت خود به این موضوع اشاره کرده است که ممکن است شرایط چیز دیگری را برای رابطه ایران و آمریکا رقم بزند، اما ۵ راهکاری که ارائه داده است را بهترین گام خروج از این وضعیت میداند و می نویسد: «ممکن است این گامهای متقابل به خوبی کار نکند. ایران ممکن است مذاکره نکند. ممکن است آقای ترامپ قدرت این را نداشته باشد که از دیپلماسی واقعی بهره ببرد یا فشارها را کاهش دهد. آقای بولتون یا آقای پمپئو، عربستان سعودی یا اسرائیل ممکن است با یک درگیری تحریک کننده، پای آمریکا را به میان بکشانند. اما یک چیز مشخص است، اینکه به نظرمیآید بدون پیمودن چنین مسیری ما به سمت یک درگیری پرهزینه اجتناب ناپذیر با ایران پیش خواهیم رفت. تصمیم رئیس جمهور ترامپ برای خروج از توافق هستهای در حالی که ایران کاملاً به آن پایبند بود و سپس بازگرداندن تحریمهای این کشور، احمقانه بود و همانطور که انتظار میرفت نتیجه معکوس داشت، اما ما در جایی قرار داریم که در آن هستیم. یافتن راهی برای استفاده از اشتباهات بزرگ او و همزمان نشان دادن تمایلمان برای پایین آمدن (از اشتباهات) بهترین گزینه پیش روی ما است».
سوزان رایس در یادداشت خود به ترامپ گوشزد میکند که مشکلات امروز امریکا با ایران از تصمیمات او نشات میگیرد و اگر عاقلانه نیندیشد ممکن است با تصمیمات امروز او این تنشها افزایش یابد. در حقیقت ترامپ با سخنان متناقض خود و رفتارهای عجیب، دو کشور را به مرز جنگ کشانده است. این در حالی است که در جنگ با ایران، آمریکا نیز خسارت های بسیاری خواهد دید.