"دیدارنیوز" به بهانه فصل امتحانات به سراغ این پدیده و روشهای اصلاح آن رفته است؛
دیدارنیوزـ رسول شکوهی: امتحان بخش پر رنگ تصویر ذهنی بسیاری از ما از ماه خرداد است. ۱۲ سال در مدرسه و حداقل ۴ سال در دانشگاه رفت و آمد داشتیم و استرس و درگیریهای مختلف با خود و خانواده درباره امتحانات، همواره در طول این سالها همراه ما بوده است. سالنهای بزرگ و کشیده که صندلیهای تک نفره در آنها چیده شده و مردهایی با کت و شلوارهای گشاد لابلای این صندلیها راه میروند. وای به حالتان اگر سرتان بچرخد سمت برگه امتحانی نفر کناری.
آنها مراقباند. از چه چیزی مراقبت میکنند؟ از سلامت امتحان مراقبت میکنند که خدایی نکرده دانشآموزی پایش را کج نگذارد و خلاف قاعده عمل نکند. بماند که همواره در طول تاریخ، دانشآموزان از این محدودیتها عبور کرده و راه خود را برای رسیدن به برگه امتحانی یکدیگر پیدا میکردند. به صورت کلی این قاعدهای که تحریمها را میتوان به فرصت تبدیل کرد از همان کودکی با ما همراه بوده است.
به هر صورت اگر به خیابان برویم و به صورت اتفاقی از آدمها بپرسیم که خرداد، آنها را به یاد چه چیزی میاندازد قطعا بخش زیادی از آنها از امتحانات یاد میکنند و ماجراهایی که در این دوره با آن روبرو بودند. خاطرات تلخ و شیرین. با اینکه چند سالی میشود که آموزش و پرورش به سمت ارزشیابی کیفی یا توصیفی رفته یا تلاش میکند که برود اما باز هم مساله امتحان و نمره و شکل سنتی ارزشیابی دانشآموزان، همچنان یکی از مسائل مهم آموزش و پرورش در کشور ما محسوب میشود.
نمره به مثابه ابزار سلطه
نمره به مثابه یک ابزار قدرت در اختیار معلم است که باعث میشود بر اساس آن بر دانشآموزان اعمال قدرت کند. به صورت کلی نظامهای تنبیه و پاداش؛ آن هم بر مبنای یک عدد این قابلیت را دارند که به تعبیری یک حالت سلطه گونه بر مخاطب آن ایجاد کنند. در طرف مقابل نیز خانوادهها مبنای سنجش از فرزندان خود را بر اساس نمرات آنها قرار میدهند و کارنامه آخر سال، کارنامه اعمال آنها میشود برای آنکه نشان بدهند دانشآموز خوبی بودهاند یا خیر. تعداد بیستها نشان دهنده عمل صالح دانشآموزان است و به هر میزان که از این عدد کم شود از اعتبار و رتبه دانشآموز نیز کم میشود. مفهوم شاگرد اول از همین جا شکل میگیرد، بچه درس خوانی که زیاد درس میخواند و در امتحانها هم موفق است و همواره یا اکثر مواقع نمرهاش ۲۰ است. سلطهای که بر دانشآموز از جانب مدرسه و معلم و سیستم آموزشی ایجاد میشود، در خانواده نیز ادامه پیدا میکند.
اما نگاه در خانوادهها هر چند که امروز دچار تغییرات خوبی شده است اما نمیتوان گفت که این نگاه دیگر وجود ندارد. مشاهدات و بررسیهای
دیدارنیوز این نکته را تایید میکند که همچنان خانوادهها بر نمره ۲۰ و رتبه بالای کنکور و ارزشیابی عالی تاکید دارند و تنبیه و پاداشی که برای فرزندان خود در نظر میگیرند بر این اساس است. این مساله باعث شده که بچهها نیز دچار مشکلات ویژهای شوند. اضطرابی که این دوره، یک کودک یا نوجوان با آن مواجه میشود به هیچ وجه مناسب شرایط سنی او نیست. همچنین این نمره و امتحان محوری، باعث میشود که دانشآموز از مهارت آموزی یا یادگیری مسائل مهمتر فاصله گرفته و به سمت کسب روشهایی حرکت کند که به نمره بیشتر منجر شود نه مهارت بهتر. اوج این ماجرا را در کنکور و مسائلی که پیرامون آن شکل گرفته است میتوان دید. دیگر مسالهای که امتحان برای دانشآموزان ایجاد میکند ایجاد یک حس رقابتی نا سالم در فضای مدرسه است که به هیچ وجه با دیدگاههای تربیتی که بر همکاری و همراهی تاکید دارد همخوانی ندارد.
چند وقت پیش، مهران مدیری در برنامه دورهمی گفت که نمره مورد علاقهاش ۱۳.۵ بوده و از نمره بیشتر خوشش نمیآید و این قاعده را برای فرزندانش نیز در نظر گرفته است. او بر این باور است که وقتی بچهای نمرهاش ۱۳.۵ میشود یعنی هم به اندازه کافی بازی و شیطنت داشته و هم به اندازه نیاز، درس خوانده است.
به صورت کلی، هیچ نظریهای در حوزه تعلیم و تربیت، امتحان؛ آن هم به صورت مرسوم آن را تنها راه ارزشیابی از دانشآموز نمیداند و ارزشیابی عملکرد یک دانشآموز را بر اساس آنچه که در برگه امتحانیاش نوشته شده مورد پذیرش قرار نمیدهد، بلکه عملکردش در طول یک سال تحصیلی و براساس مسائل مختلف سنجیده میشود و یک نگاه چند بعدی به مقوله ارزشیابی وجود دارد که میتوان امتحان را به عنوان یکی از پارامترهای آن در نظر گرفت و نه همه آن.
به کتب و مقالات این حوزه که مراجعه میکنیم ایرادات این شیوه را اینگونه عنوان میکنند:
۱. دانشآموزان را با اضطراب و نگرانی روبه رو میکند و محیط مدرسه را از نظر روانی و عاطفی، تهدید میکند.
۲. بیشتر به اطلاعات و دانش جزیی و حفظیات توجه میشود تا درک و فهم و یادگیریهای عمیق.
۳. کودکان را به رقابتهای نابرابر و ناسالم میکشاند و نظام برنده و بازنده را ترویج میکند.
۴. گرفتن نمره بالا و یا قبولی، جایگزین یادگرفتن و به دست آوردن تجارب مفید میشود.
۵. به آنچه که دانشآموزان، خارج از کلاس و یا مدرسه کسب میکنند کم توجه است.
۶. به دانشآموزان القا میکند فقط مطالبی را مطالعه کنند که در امتحان به آنها توجه میشود.
۷. باعث نگرانی کاذب در اولیا میشود.
۸. شناخت مناسبی از وضعیت تحصیلی و تربیتی دانشآموزان ارائه نمیدهد.
چه باید کرد؟
یک راه حل ساده و در عین حال پیچیده، پیش روی نظام تعلیم و تربیت قرار دارد. استفاده از نظریات کارشناسی و علمی در کنار بهره گیری از تجربیات کشورهای توسعه یافته آموزشی میتواند مسیر را برای ما روشن کند. همه صاحب نظران و صاحبان سبک در تعلیم و تربیت به این نتیجه رسیده اند که ارزشیابی؛ آن هم به صورت امتحانات مرسوم نمیتواند تصویر روشنی از وضعیت تربیتی و آموزشی یک دانشآموز به ما ارائه کند و برای این منظور باید کارهای مختلفی را در دستور کار قرار داد.
قدم اول تغییر نگاه به مقوله ارزشیابی در نظام تعلیم و تربیت و همچنین در بین خانوادهها است. باید نگاه فعلی که همه چیز را در نمره و رتبه میبیند تغییر کند. این نگاه، آسیبهایی ایجاد میکند که در این نوشتار به سراغ بخشی از آن رفتیم. تغییر باید به سمتی برود که دانشآموز را در نمره خلاصه نکند و مهارت و توان او را از ابعاد مختلف و در طول یک سال تحصیلی مورد ارزیابی قرار دهد.
قدم دوم ایجاد سازوکارهای لازم اجرایی در مدارس برای حرکت به این سمت است. از ابتدای دهه ۸۰ این موضوع هر چند دیر، اما وارد آموزش و پرورش شد و ارزشیابی توصیفی در دبستانها بخشی از کار معلمان به حساب میآید. طرح ارزشیابی توصیفی نیاز به بررسی ویژه ای دارد که دیدارنیوز در ادامه حتما به سراغ آن خواهد رفت اما در حال حاضر در مقطع ابتدایی این طرح در دستور کار قرار گرفته است و نکات مثبت و منفی گوناگونی داشته است. بسیاری از خانوادهها و مدارس از آن استقبال کرده اند و بعضا موارد عدم استقبال هم دیده میشود اما برخی معلمان ابتدایی با فرمها و سازوکاری که برای این مساله در نظر گرفته شده است راحت نیستند. آنها به این نکته اشاره میکنند که فرمهای در نظر گرفته شده، انعطاف لازم را ندارد و نگاه مدیران به این مقوله، بیشتر به رفع تکلیف شباهت دارد تا ارزیابی مسنجم.
قدم سوم نیز در سطحی کلانتر باید مطرح شود. نظام آموزشی که بر محفوظات تاکید دارد و مهارت آموزی در آن کمترین سهم را دارد قاعدتا به سمت ارزشیابی کیفی نمیرود و یا سخت میرود. شاید بگویید که این قدم، اساسیترین قدم است و باید در ابتدای امر به آن توجه کرد. این حرف کاملا درست است اما بعضی اوقات در سازمانها و نهادها قدمهای بزرگ را به این راحتیها نمیتوان برداشت، یا ظرفیتهای آن وجود ندارد. به همین خاطر است که باید در ابتدا مقدمات یک کار مهم را در نظر گرفت و بعد از آن وقتی نتایج آن ایجاد شد و همگان اثرات مثبت آن را دیدند به سمت قدمهای اساسیتر رفت.
در انتها لازم است به یک سوء برداشت نیز اشاره شود. اشتباهی که شاید در این زمینه ایجاد شده این است که حذف نمره و امتحان به مثابه حذف ارزشیابی تلقی میشود. این یک تلقی اشتباه است که طرفداران رویکرد سنتی به مقوله آموزش مطرح میکنند. حذف امتحان به هیچ وجه به معنی حذف ارزشیابی نیست بلکه سوق دادن ارزشیابیها به سمت پارامترهای کیفی است.
برای حرکت به سمت ارزشیابی توصیفی و کیفی تا به امروز کارهایی صورت گرفته ولی محدود بوده و نیاز است که در مقاطع دیگر نیز سازوکارهای لازم آن به وجود بیاید. به مانند همه طرحهای موجود در کشور، این طرح نیز نقاط ضعف و قوت زیادی دارد. از حرکت رو به جلویی استقبال میشود ولی باید نقاط ضعف آن را اصلاح کرد. طرح ارزشیابی توصیفی یک حرکت رو به جلو است که میتواند تاثیرات مثبتی داشته باشد و باید از تجربه سالهای اجرایی شدن آن بهره برد و آن را توسعه داد.